مراحل رشد و ترقی افراد در
نظام جمهوری اسلامی بطور کامل با سایر دنیا متفاوت است. دلیل این امر تفاوت کامل
مدیریت در حکومت اسلامی با مدیریت در سایر نظامهای سیاسی است!
در نظام ولایت فقیه رشد و
ترقی افراد تابع چهارچوب خاصی همانند سایرنقاط دنیا نیست. برای رشد در این نظام
تنها عنصر بصیرت مورد نیاز است که بارها رهبر حکومت به آن اشاره کرده است.
در سیستم های مدیریتی دنیا
، فرد رشد مشخص و معقولی دارد و باید در پست های تحت اختیار خود لیاقت و توانایی و
استعداد خاصی را نشان دهد که متضمن رشد او در مراحل بعد باشد و مدیران و مجریان
این سیستم ها مدام افراد را رصد و کنترل می کنند تا از بین آنها بهترین ها را
برگزینند تا بقاء و پویایی سیستم را امکان پذیر سازند. هیچگاه فردی را صرفا بر
اساس احساس و خواستهای شخصی در جایگاهی قرار نمی دهند ، زیرا انتخاب اشتباه هم سبب
نابودی جایگاه و هم سبب تباه شدن استعداد آن فرد خواهد شد.
البته رصد مداوم افراد در
سیستم ولایت فقیه نیز وجود دارد و این نظام به دنبال استعدادها و توانایی های بالقوه افراد در تملق و چاپلوسی و عوام فریبی
است.
شعار معروف " تعهد از
تخصص بالاتر است " خود گویای کامل نحوه انتخاب افراد در سیستم ولایی است.
مدیریت در ولایت فقیه
همانند 1400 سال قبل ، بر پایه تهییج احساسات عوام الناس و ترغیب آنها به حمایت از
شخص مورد نظر رهبر استوار است.
همانگونه که در 1400 سال
پیش طی یک سخنرانی و تهییج مردم نسبت به فردی ، با هجوم به خانه شخص مورد نظر نسبت
به بیعت با او اقدام می کردند و پس از آن در مقابل ظلم و جور و ستم او مجبور به
سکوت می شدند زیرا روی گرداندن از او به معنی پیمان شکنی و عدم وفای به عهد محسوب
می شد ، اینک نیز چنین سیستمی در نظام ولایت فقیه حاکم و جاری است.
نامزدهای مضحک ریاست
جمهوری بجای تکیه به داشته ها و توانایی های خود و ارایه برنامه به ملت ، یک به یک
عازم قم می شوند تا با دست بوسی و تملق به مراجع به اصطلاح تقلید ، نظر مساعد آنها
را نسبت به خود جلب نموده و آرای " بیعتی " عده ای از قشر سنتی و مذهبی
را به خود اختصاص دهند!
مضحک ترین چهره انتخابات
که بیش از همه جلب توجه می کند سعید جلیلی است که مورد حمایت مصباح یزدی قرار
گرفته و در مورد او گفته است: " جلیلی در عشق به ولایت فقیه بیش از حد نصاب
امتیاز دارد"
البته آیت الله مصباح در
مورد احمدی نژاد هم گفته بودند که او رییس جمهور منتخب امام زمان است که با کنار
هم گذاشتن این دو اظهار نظر می توان آینده کشور را با حضور سعید جلیلی به طور کامل
از هم اکنون حدس زد!
سعید جلیلی که مدتی مدیریت
بررسیهای جاری دفتر آیتالله خامنهای را عهده دار بوده توانسته به خوبی نحوه رشد
در سیستم ولایت فقیه را بیاموزد.
کبودی ساختگی پیشانی برای
عوام فریبی و نشان دادن عبادتها و شب زنده داری ها خود نشان از ماهیت واقعی جلیلی
دارد.
ایجاد چنین کبودی و علامتی
صرفا از طریق شب زنده داری و سر به مهر گذاشتن غیر ممکن و غیر قابل تصور است. اگر
کسی شب تا سحر هم سر به مهر بگذارد محال است چنین کبودی در پیشانی او شکل بگیرد
مگر اینکه توسط خود و بصورت مصنوعی ایجاد گردد.
درعکس های منتشر شده از
دوران جوانی و جنگ جلیلی نیز چنین علامتی دیده نمی شود و این مهر ، مهر بردگی
ولایت فقیه است که خود به دستان خود بر پیشانی زده تا بصیرت خود را به مقام ولایت
نشان دهد!
مراجع تقلید که خود را
نمایندگان امام زمان می دانند و حتی تلویحا اشاراتی به ملاقاتهای خود با این امام
دارند قطعا رسیدن به این مقام را ناشی از عبادتها و خلوص نیت های خود می دانند که
یکی از آنها آیت الله مصباح یزدی است!
اگر با عبادت می شد چنین
کبودی بر پیشانی ساخت که قطعا پیشانی آیت الله مصباح و رهبر انقلاب باید از همه
سیاه تر می شد که چنین نیست!
تنها عده ای شیاد عوام
فریب ؛ که عادت به سوار شدن بر گرده مردمان بیچاره و از همه جای بی خبر و اسیر در
خرافات دارند ؛ می توانند با توسط به چنین حقه ها به مقاصد خود برسند!
حتی اگر کبودی پیشانی
جلیلی را داغ رسوایی و بردگی او ندانیم و آنرا ناشی از راز و نیازها و شب زنده
داری ها فرض کنیم ، بیتی زیبا از صائب تبریزی گویای هر آنچه که می خواهیم
بگوییم هست:
پشه با شب زنده داری خون
مردم می خورد!
زینهار! از زاهد شب زنده
دار اندیشه کن!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر