Translate

۱۳۹۳ تیر ۲۸, شنبه

سران حکومت ایران باید کلاهشان را ببلعند!


سران حکومت اسلامی ایران باید از شدت خشم و سرخوردگی کلاه خود را ببلعند. ولی چنین انتظاری از آنان نداشته باشید، زیرا هرگز در طول حکومت خود به شکست اعتراف نکرده اند، بلکه بعکس، بدترین شکست را نیز به عنوان بزرگ ترین پیروزی جلوه داده اند که یک نمونه آن جنگ هشت ساله با عراق بود.
اکنون باید از شدت ناراحتی و سرخوردگی کلاه خویش را ببلعند، زیرا به هر سو که می نگرند جز شکست و ناکامی چیزی نمی بینند. محسن رضایی فورا دست به کار می شود و این شکست ها را نتیجه توطئه استکبار معرفی می کند و بلافاصله روی دیوار کوتاه – یعنی اسرائیل – انگشت می گذارد و این کشور را مسئول و مقصر می داند.
سپاهی مسعود جزایری سه سال پیش گفته بود که قدرت آتش  حکومت اسلامی ایران آنقدر کوبنده است – که هرگاه اراده کند، می تواند در ظرف یک دقیقه 11 هزار موشک و راکت و خمپاره به سوی اسرائیل پرتاب کند. یازده هزار موشک و نه کمتر. نه 10990 بلکه 11 هزار موشک. نه در یک روز بلکه تنها در یک دقیقه – یعنی در فاصله زمانی شمارش یک تا پنجاه، 11 هزار موشک!
البته نمی توان گفت که سپاهی جزایری فردی مالیخولیایی است، هر اندازه هم که شلیک یازده هزار موشک در یک دقیقه خیالی و افسانه ای بنماید.
امید و انتظار جزایری آن بود که وقتی حکومت ایران علیه اسرائیل فرمان آتش بدهد، بلافاصله موشک های دور پرواز از ایران به حرکت درخواهد آمد و هم زمان حزب الله از لبنان، به عنوان مامور و مزدور حکومت ایران، هزاران موشک و راکت را همزمان روانه اسرائیل خواهد ساخت و گروه های تروریستی حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه که چند صد میلیون دلار تا کنون پول از ایران گرفته اند، به انجام ماموریت و دست بوسی می رفتند و آن ها هم اسرائیل را موشک باران و راکت باران کردند. جمع کنید: می شود 11 هزار موشک (و حتی نه یک موشک کمتر) در ظرف یک دقیقه.
حساب کنید که حتی اگر جزایری گزافه گویی کرده و لاف بیهوده زده و به جای 11 هزار، فرض بفرمایید که صد موشک کوچک و بزرگ همزمان و از چهار جهت به سوی اسرائیل پرتاب شده، اصابت آن چه ویرانی و کشتاری می توانست به بار آورد.
حالا بروند و کلاهشان را از شدت خشم و سرخوردگی ببلعند. زیرا حماس در طول روزهای جنگ موشکی علیه اسرائیل یک هزار و چند صد موشک علیه اسرائیل فرستاد که کمترین خسارات و تلفات را وارد کرد.
بی تردید، سرکردگان حماس، همانند سران حکومت اسلامی ایران انگشت به دهان و حیرت زده مانده اند که چگونه ممکن است چنین شمار دهشتناک موشک به سوی اسرائیل پرتاب کنند و تلفات و خسارات این چنین ناچیز باشد.
البته زندگی عادی مردم اسرائیل مختل شد. مردم ساعات متمادی و روزهای مداوم در اطاق امن یا در پناهگاه به سر بردند.
برخی خانه ها ویران شد و بعضی سالخوردگان هنگام دویدن به سوی پناهگاه آسیب دیدند.
ولی در مجموع زیانی که به اسرائیل وارد آمد ناچیز بود و حماس در معرض کوبنده ترین ضربات قرار گرفت و بیش از پیش منفور اهالی غزه و مردم فلسطینی قرار گرفت که حماس چنین مصیبت بزرگی را برایشان به وجود آورده است.
سرخوردگی حکومت ایران در حدی است که یک فرمانده سپاهی ادعا کرده می گوید: اسرائیل دست کم 60 کشته داشته و آماری که می دهد دروغ است. این سپاهی قیاس به نفس می  کند و اسرائیل را در کنار دروغ گویان حکومت اسلامی ایران قرار می دهد که همه چیز را تحریف می کنند. او نمی داند که در اسرائیل هیچ چیز را نمی توان پنهان کرد و مطبوعات آزاد هستند و خبرنگاران خارجی همه جا می گردند و هر فردی که کشته می شود نام و تصویر و داستان زندگی اش انتشار می یابد و مردم در مرگش به سوگ می نشینند.
امید رژیم ایران با دادن صدها میلیون دلار پول به حماس آن بود که با هزاران موشکی که بخش اعظم آن را ایران به غزه قاچاق کرده بتواند اسرائیل را با خاک یکسان کند – که نتیجه اش را دیدید و عمق ناکامی رژیم ایران را شاهد بودید.
سران حکومت ایران باید از شدت خشم و سرخوردگی، کلاه خود را ببلعند، زیرا در لبنان نیز حزب الله دیگر آن سازمان قدر قدرتی نیست که سیاستمداران و مردم لبنان را به دنبال خود می کشید و آنان را به سوی فاجعه می برد و ویرانی و مرگ به وجود می آورد.
جنگ در سوریه و دفاع از بشار اسد در کشتار مردم آن کشور، حزب الله را نه تنها تضعیف کرده و تلفات سنگینی به آن وارد آورده، بلکه خشم جهان اسلام اهل تسنن را علیه خود برانگیخته است و ملت لبنان آشکارا از حزب الله ابراز تنفر می کند.
در کنار این روند، گروه اسلامی افراط گرای «داعش» در لبنان نیز جان گرفته و در برابر حزب الله می ایستد و می خواهد پوزه آن را به خاک بمالد.
از همین رو بود که دست کم در ده روز اول عملیات موسوم به «صخره استوار»، حزب الله از پیوستن به حماس و همگامی در تعرض علیه اسرائیل دوری جست و مرزهای اسرائیل با لبنان به طور نسبی آرام بود، جز چند مورد حملات محدود راکتی!
حکومت ایران در حزب الله سرمایه گذاری سنگینی کرد که با صدور فرمانش، بتواند اسرائیل را موشک باران کند – و برای این منظور بیش از 60 هزار موشک و انواع راکت در اختیار حزب الله لبنان گذاشت.
ولی این سرمایه گذاری نیز دارد به باد می رود.
ضربه سوم به حکومت ایران و سیاست های منطقه ای آن در سوریه وارد آمده است که امروز بشار اسد دیگر آن فرمانروای مطلق نیست، بلکه همچنان در خطر سقوط  قرار دارد و خیزش مردمی سه ساله، همراه با تعرضات تروریستی گروه های مسلح اهل تسنن امکانات او را بسیار محدود کرده است.
روح الله خمینی در توجیه جنگ هشت ساله با عراق، گفته بود: «راه قدس از کربلا می گذرد». یعنی باید برای برانداختن رژیم صدام حسین و به روی کار آوردن حکومت شیعه در عراق تلاش کرد و آن را به سوریه چسباند تا یک تداوم زمینی برای حمله نظامی به اسرائیل ایجاد شود.
ولی نه تنها وضع خاندان اسد در سوریه بسیار لرزان است و او جرات نخواهد کرد دستور رژیم ایران را برای تعرض علیه اسرائیل اجرا کند، بلکه درعراق نیز پایه های حکومت شیعه متزلزل شده و فرماندهان ارتش صدام حسین و افسران ارشد آن، با گروه تروریستی «داعش» دست اتحاد داده اند و حکومت شیعه در خطر سقوط  است و خود عراق در خطر فروپاشی.
یعنی، تمامی سرمایه گذاری سی و چند ساله رژیم ایران در عراق دارد به باد فنا می رود.
رییس جمهوری آمریکا بود که صدام را برانداخت و شیعه را در عراق به قدرت رساند و حالا رژیم ایران در برابر چشمان حیرت زده خود می بیند که این بنیان کاغذی چگونه فرو می ریزد.
سه سال پیش با آغاز خیزش های مردمی در کشورهای عرب، علی خامنه ای آن را «بهار اسلامی» نامید و به دروغ ادعا کرد که اعراب در این خیزش از رژیم ایران یاد گرفته و برقراری حکومتی شبیه ایران را خواستارند. نیت او آن بود که به مردم بگوید: شما به پا نخیزید، لزومی نیست. اگر آن ها حکومت اسلامی می خواهند، شما سالیان دراز است که این حکومت را در ایران دارید. پس، زحمت بیهوده نکشید!
ولی اکنون می بینیم که سراسر خاورمیانه شاهد تقویت سازمان های افراطی اهل تسنن است که روز به روز تقویت می شوند و امیرنشین قطر و دولت اسلام گرای ترکیه و عوامل دیگر آن را تقویت می کنند – و دودش به چشم حکومت ایران می رود که رهبری جهان اسلام را به نام تشییع مطالبه می کند.
یک کلاه دیگر را نیز احتمالا رژیم ایران باید از شدت سرخوردگی ببلعد و آن گفت و گوهای اتمی است. یک بار دیگر ثابت شد که دنیا رژیم ایران را یک حکومت خطرناک می داند و حاضر نیست با توان اتمی آن کنار آید.
آرزوهای آنان در نوار غزه برای ویران کردن اسرائیل به باد رفت. عراق شیعه در آستانه متلاشی شدن است مردم سوریه آرزوی خلاصی از حکومت بشار اسد را دارند. در لبنان حزب الله منفور است، در نوار غزه حماس شکست خورده و احساس انزوای شدید می کند و قطر و ترکیه می کوشند آن را به سوی خود بکشند و حماس آن دو را بر رژیم شیعه ایران برتری می دهد،  و هنگام آن است که سران حکومت ایران کلاه خود را ببلعند.
اورشلیم: شنبه 28 تیرماه 1393 – 19 ژوئیه 2014


۱۳۹۳ تیر ۱۴, شنبه

چه فرقی بین "داعش" و حکومت اسلامی ایران وجود دارد؟

ادعا می کنند که "داعش" مسلمان نیست و از موازین شرع اسلام پیروی نمی کند، بلکه یک گروه سکولار و تکفیری و ضد دین هستند که "اسرائیل" و "صهیونیسم" آن را پرورش داده اند و "استکبار" موجب رشد آن ها شده و آمریکای جهانخوار با فرمان از راه دور، دقیقا دیکته می کند که آن ها  هر روز چه کنند و چه کسی را بکشند و چه جنایتی مرتکب شوند.
اگر به خاطر این رفتارهای وحشیانه "داعش" و جنایات آن است که در تهران ادعا می کنند "اسرائیل" و "صهیونیسم" و "استکبار" آن را به وجود آورده و رهبری می کنند، پس حکومت اسلامی ایران نیز به دست اسرائیل و صهیونیسم و استکبار برپا شده و سران رژیم ایران فرمانبرداران اورشلیم و مجریان دستور واشنگتن هستند و از لندن پیروی می کنند و در انتظار دستور پاریس به سر می برند.
اگر آن ها ادعا می کنند که "داعش" به خاطر جنایاتش مسلمان نیست و کافر و مزدور دیگران است، راستی چه فرقی بین آن ها و حکومت اسلامی ایران وجود دارد؟
در یک کلام بگوییم: هیچ و هیچ!
بله از نظر شیوه عمل و ایدئولوژی و خشونت و وحشیگری، هیچ تفاوتی بین رژیم اسلامی ایران و "دولت اسلامی عراق و شام" (داعش)، و یا به نام جدید آن "خلافت اسلامی" وجود ندارد.
هر دو سر و ته یک کرباس هستند.
شباهت ها آنقدر زیاد است که مقایسه بین آن ها دهان را از تعجب باز نگاه می دارد!
از ابتدا آغاز کنیم: "داعش" می گوید که هدفش برپایی خلافت اسلامی و یا احیای آن خلافت است.
آیا رژیم اسلامی ایران، با  همین هدف به روی کار نیآمد؟
خمینی نبود که گفت: باید اسلام بر دنیا مسلط  شود و دوران طلایی حضرت رسول اکرم باز گردد و شیعیان رهبری جهان اسلام را به دست گیرند؟
علی خامنه ای نبود که گفت: وقتی حضرتش ظهور کند، همه دنیا مسلمان خواهد شد؟
احمدی نژاد نبود که گفت: به زودی اسلام شیعه رهبری دنیا را به دست خواهد گرفت؟
پس چه تفاوتی بین حکومت ایران و "داعش" وجود دارد، که در خیال خام خویش نقشه جغرافیا را تغییر می دهد و خاک ایران را "خراسان" می نامد و نشان می دهد که چگونه اسلام تعصب گرای نسخه سنی آن باید بر منطقه و جهان مسلط  شود؟
اگر "داعش" این شعار را به دستور اسرائیل و صهیونیسم عنوان کرده، پس حکومت اسلامی ایران نیز مزدور اسرائیل و صهیونیسم است.
حکومت ایران ادعا می کند که "داعش" دست پرورده استکبار است و جنایت می کند تا نام پاک اسلام راخدشه دار سازد – دلیل : آمدند و ده ها نفر از سربازان فراری ارتش عراق  را ردیف کردند و آن ها را دست و چشم بسته به رگبار گلوله بستند و بیرحمانه به قتل رساندند.
اگر این معیار است، پس حکومت اسلامی ایران نیز دست پرورده استکبار است – زیرا در همان ماه های اولی که قدرت را به دست گرفت شماری از رزمندگان کرد را در بیابان ردیف کرد و دست بسته و چشم بسته آن ها را به رگبار گلوله بست و بیرحمانه به قتل رساند.
عکس های این جنایت را هنوز می توان در گوگل تماشا کرد.
اگر هر کس به نام اسلام جنایت کرد، فورا او را به استعمار و استکبار نسبت می دهند، پس حکومت اسلامی ایران نیز دست پرورده استعمار است – زیرا صدها نوجوان وجوان را به گلوله بسته و صدها دانشجو را به قتل رسانده است.
آیا به یاد دارید که آن دانشجو را الله و اکبر گویان از بالکن خوابگاه به زیر پرتاب کردند و پیکرش تکه تکه شد؟
استکبار بود؟ استثمار بود؟ استعمار بود که این کار را کرد؟
حکومت ایران ادعا می کند که "داعش" ساخته اسرائیل و صیونیسم است زیرا علیه شیعیان اعلام جنگ داده و تهدید می کند که اگر دستش برسد اماکن مقدس شیعه را در نجف و کربلا و کاظمین و سامراء ویران خواهد کرد
حکومت ایران ادعا می کند که اگر "داعش" فرمانبردار استکبار نبود این چنین تهدید نمی کرد.
به کارنامه رژیم ایران نگاه کنید و ببینید که آن هم در این زمینه هیچ دست کمی از "داعش" ندارد.
مگر نه آن است که حکومت اسلامی ایران به اهل تسنن در کشور، که اقلیت بزرگی محسوب می شوند، با گذشت 35 سال، هنوز هم اجازه نمی دهد در پایتخت یک مسجد داشته باشند؟
آیا از یاد برده اند که آمدند و مسجد اهل تسنن را در شهر مذهبی مشهد ویران کردند؟
آمدند و یک مسجد را در مشهد ویران کردند.
توجه کنید: مسجد را حکومت اسلامی ایران ویران کرد!
مسجد را که مکان نیایش الله است، رژیم مدعی اسلام در ایران با خاک یکسان کرد.
حکومت اسلامی ایران بود که این کار را کرد و نه گروه تکفیری و سکولار "داعش".
 چرا؟ چون این مسجد رامسلمانان اهل تسنن از میان پناهجویان افغانی برپا کرده بودند.
آیا حکومت ایران هنوز شرم ندارد بگوید خودش اصیل است و "داعش" دست پرورده اسرائیل؟
ادعا می کنند که "داعش" می خواهد همه آنانی را که اهل تسنن نیستند یا نابود کند و یا اهل ذمه خویش سازد. آیا حکومت ایران این چنین نکرد؟
از روزی که به قدرت رسیدند علیه پیروان دین بهاءالله اعلام جنگ دادند.
آن ها را به دار آویختند. 95 پزشک ایرانی را به اتهام آن که مسلمان شیعه نیستیند و دین بهاءالله را  پذیرفته اند به دار آوریختند.
 پزشکانی که هر یک شفا بخش صدها و شاید هزاران بیمار ایرانی بودند.
هنوز هم بهایی می کشند – زیرا آن ها را خارج از اسلام و مهدورالدم می دانند!
 دقیقا همانند "داعش"!
 از بهاییان سخن گفتیم؟ آیا نباید به مسیحیان در ایران اشاره کنیم؟
از هنگامی که به قدرت رسیدند سرکوب مسیحیان را آغاز کردند.
کشیش های آنان را کشتند و یا از وطن فراری ساختند.
 کلیساهای آن ها را یکی پس از دیگری بستند و یا آن که ماموران خود را در کنار کلیسا گماشتند تا مبادا مسلمانان و یا نوکیشان به آن نزدیک شوند!
 آنها "داعش" نیستند؟
ادعا می کنند که "آمریکا" و "استکبار" و "صهیونیسم" و "اسرائیل" بودند که "داعش" را به روی کار آوردند تا موجب تفرقه و خصومت بین شیعه و سنی شود.
آیا این خصومت با آمدن "داعش" آغاز شده و یا از 1400 سال پیش وجود داشته و از 35 سال پیش با به قدرت رسیدن حکومت اسلامی در ایران بیش و بیشتر شده است؟
در سه دهه اخیر تقریبا هر سال با نزدیک شدن عاشورای حسینی، در پاکستان نبردهای خونینی بین شیعه و سنی درگرفته است.
تروریست های "صحابه" به مساجد شیعیان حمله برده و آن ها را منفجر کرده اند و یا به روی نمازگزاران اهل تشییع هنگام خروج از مسجد آتش گشوده اند و یا تروریست های انتحاری، خود را منفجر کرده اند تا هر چه بیشتر بتوانند شیعه بکشند.
مگر در عراق، از روزی که صدام حسین به دست آمریکای جهانخوار سرنگون شد و خمینی به آرزوی خود که همانا نابودی صدام بود رسید، کشتار متقابل بین شیعه و سنی آغاز نگردید؟
آن روزها که از "داعش" خبری نبود!
در جنگ داخلی عراق، ده ها بار در اماکن مقدسه شیعه در نجف و کربلا و کاطمین و سامرا بمب گذاشتند و یا آن که تروریست های انتحاری خود را در میان جمعیت منفجر کردند.
آیا آن ها دست پرورده اسرائیل و صهیونیسم بودند و یا دست پرورده تعصب اسلامی و خصومت شیعه و سنی و تلاش خمینی برای ترویج نسخه دینی خود در عراق؟
حکومت بشار اسد در سوریه – که رژیم ایران بزرگترین پشتیبان آن است- بشکه های باروت را از هلیکوپتر پرتاب می کند تا هرچه بیشتر شهروندان خود را بکشد، که هموطن بشار هستند، مسلمان هستند، انسان هستند!
خیر! نه حکومت اسلامی ایران دست پرورده "اسرائیل" و "صهیونیسم" است و نه "داعش" را "استکبار" و "آمریکا" به روی کار آورده اند.
 اگر آمریکا "جهانخوار" بود، این همه به حکومت اسلامی ایران خدمت نمی کرد.
خمینی مدیون آمریکا بود و خامنه ای باید سپاسگزار آمریکا باشد و نوری المالکی در بغداد باید هر روز به دستبوس آمریکا برود که این همه به شیعیان خدمت کرد و در سرکوب تعصب گرایی اهل تسنن، از طالبان در افغانستان تا القاعده در خاورمیانه و "داعش" در عراق کوشید و می کوشد.
اگر آمریکا نبود صدام سقوط نمی کرد و رژیم شیعه در عراق به روی کار نمی آمد و امروز نیز آمریکا همچنان از بزرگ ترین حامیان رژیم شیعه عراق است.
حکومت ایران می خواهد راه گم کند.
 "اسرائیل" را مسئول "داعش" معرفی می کند، "صهیونیسم" را گناهکار می شناسد، انگشت اتهام به سوی "آمریکای جهانخوار" دراز می کند تا ملت های مسلمان را به بیراهه بکشد و این واقعیت را پنهان کند که سیاست های آمریکا خدمتگزار خواسته های رژیم ایران بوده است.
آن ها قتل ندا آقا سلطان را به خود اوپوزیسیون ایران نسبت دادند و حالا می کوشند "داعش" را با یک مَن سریش به اسرائیل و آمریکا بچسبانند – زیرا شرم دارند اعتراف کنند که خودشان دست کمی از "داعش" ندارند و مرتکب همان جنایاتی شده اند که "داعش" به آن ها دست می زند و دنیا آن رانکوهش می کند و محکوم می دارد.
و در یک کلام، هیچ فرقی بین جنایتکاران "داعش" و حکومت اسلامی ایران وجود ندارد.

اورشلیم 14 تیر ماه 1393- 5 ژوییه 2014