Translate

۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه

گره كور اپوزيسيون!


كمتر كشوري مثل ايران را مي توان يافت كه با دارا بودن مردمي آزاديخواه و آزاد انديش و نيروهاي بسيار كارآمد سياسي و دموكرات در خارج از كشور، اسير حاكميت متحجر و مستبد باشد!
اگر چه با وقوع انقلاب 57 بسياري از مبارزان و نيروهاي وطن پرست به ناچار ترك وطن گفتند ، اما از همان ابتدا به مبارزات خود با رژيم اسلامي در خارج از ایران ادامه دادند.
نياز به آزادي و دموكراسي سبب تربيت و شكل گيري مبارزان جوان و خستگي ناپذير در داخل کشور نیز شده است كه در جهت احقاق حقوق اساسي مردم از هيچ تلاشي ؛ حتي به قيمت آزادي و جان خود ؛ فرو گذار نيستند.
سياست كلي جمهوري اسلامي بر خاموش كردن صداي مبارزان به هر طريق ممكن استوار است و در صورت عدم دستيابي به اين هدف ، با ايجاد شرايط دشوار در زندگي این مبارزان ، آنها را به كوچ اجباري از وطن ترغيب مي كند تا از اين طريق مانع رسيدن صداي آنها به گوش مردم شود.
علي رغم برخورداري جامعه ايراني از چنين استعدادهاي ناب و نيروهاي بالقوه سياسي ، عدم دستيابي به دموكراسي و آزادي ، مسئله اي عجیب به نظر مي رسد!
در اين نوشتار سعي شده به دلايل كلي عدم هماهنگي اپوزيسيون خارجي با مبارزان داخلي اشاره اي گذرا شود.

1-   عدم شناخت كامل از جامعه و روحيات ايراني:
عدم توفيق اپوزيسيون در برقراري ارتباط دائمي و ایجاد هماهنگي با ايرانيان داخل كشور،  نشان دهنده نداشتن اطلاعات کافی از روحيات و خلق و خوي جامعه ایرانی است.
جمهوري اسلامي نشان داده است كه از شناخت كاملي در اين زمينه برخوردار است و مي تواند با چنين اطلاعاتي هر زمان كه لازم باشد جامعه را وادار به انفعال و هر زمان كه لازم باشد وادار به واكنش نمايد. ( شاهد اين مدعا كشاندن مردم به پاي صندوق هاي راي در زمانهاي مقتضي علی رغم میل آنها است!)
برخي از كشورها از جمله آمريكا تحقيقات وسيعي در مورد خلق و خوي ايرانيان انجام داده اند كه با مطالعه آن درمي يابيم كه ديگران حتي بيش از خود ما ، از نقاط ضعف و قوت ما مطلع هستند!
بهره گيري از نيروهاي متخصص و كارآمد خارج از كشور بويژه جامعه شناسان ، يكي از ملزومات يك مبارزه آگاهانه مبتني بر اطلاعات است! در دنياي امروز از مبارزه كور و بي هدف جز پيروزي هاي مقطعي نبايد انتظار ديگري داشت!

2-   نبود برنامه مبارزاتي مشخص
هدف تمامي گروههاي اپوزيسيون ، سرنگوني حكومت اسلامي است اما حتي رهبران اين گروهها نيز نمي دانند از چه طريقي بايد به اين هدف برسند!
تمامي مخالفان جمهوری اسلامی بايد داراي اهداف كوتاه مدت و بلند مدت باشند و برنامه هاي مبارزاتي خود را براي اعضا و سايرين تشريح كنند. مبارزه بايد در قالب يك "پروژه" پيش برده شود و در مقاطع زماني مشخص گزارش كار به رهبران داده شود و در جلسات منظم ، ميزان پيشرفت در برنامه و شكست ها احتمالی بررسی گردد و در صورت لزوم انحراف ها از برنامه ابتداي ، اصلاح و تغييرات لازم در سرعت بخشيدن به برنامه ها لحاظ گردد.
نمي توان تا آخر عمر فقط به مبارز بودن دلخوش بود! هر پيروزي سبب افزايش انرژي و اميد در مردم و گرايش بيشتر آنها به مبارزه و اهداف مبارزان خواهد شد.

3-   عدم بهره گيري از تجربيات گذشته و دانش مبارزان نام آور
مبارزان بسياري با سوابق كاملا موفق و فرهيختگان علمي و فرهنگي بي شماري با استعدادهاي ناب كه روحشان در گرو آزادي ایران است در خارج از كشور زندگی می کنند. عدم هم انديشي با چنين سرمايه هاي گرانقدر ؛ كه مي توانند داراي گرايش فكري و سياسي متفاوت باشند اما همگي عاشق ايران هستند ؛ خود يكي از بزرگترين نقاط ضعف اپوزيسيون خارجي است!
ايراد اتهام و تخريب و فحاشي به اين سرمايه ها ؛ صرفا به دليل داشتن افكار و گرايشات سياسي متفاوت با ما ؛ نتيجه اي جز شكست هاي مداوم به همراه نخواهد داشت!
گروههای مختلف اپوزیسیون اگر مدعی دموکراسی و آزاد اندیشی هستند ، باید توانایی همکاری و هم اندیشی با سایر گروهها ؛ برای آزادی ایران ؛ را داشته باشند در غیر این صورت خواسته و ناخواسته در حال تامین منافع رژیم جمهوری اسلامی هستند!

4-   عدم هماهنگي اپوزيسيون خارجي با مبارزان داخلي
از فعاليت سياسي در غالب اجتماعات چند ده نفري ؛ گاه و بيگاه ؛ در مقابل سفارتخانه هاي جمهوري اسلامي و صدور چند بيانيه ، قطعا نمي توان انتظار سقوط يك حكومت را داشت!
از فعاليت در فضاي مجازي كه بيشتر ايرانيان به آن دسترسي ندارند و يا به سختي امكان دستيابي به آن را پیدا می کنند  نیز، تنها در حد اطلاع رسانی می توان انتظار داشت!
نداشتن برنامه براي مبارزان داخلي ؛ كه نيازمند رهبري واحد هستند  و ايراد اتهامات غير واقعي به مردم تحت عناوين "سانديس خور" و "فاحشه مغزي" و غيره ، تنها ديوار بلند بي اعتمادي بين مبارزان داخل كشور و اپوزيسيون خارجي را افزايش مي دهد!

5-   عدم اطلاع از نيازها و خواستهاي واقعي مردم در داخل كشور
همه گروههاي اپوزيسيون خود را نماينده اكثريت جامعه ايراني مي دانند ، حال آنكه اين تنها يك ادعاي بي پايه و اساس بوده و هيچ معيار و اطلاعات آماري واقعي در پس خود ندارد!
هيچ گروه اپوزیسيوني به خود زحمت نداده است حداقل از طريق اينترنت نيازها و خواست جامعه ايراني را بررسي و مطالعه كند! ( فردي مثل گري كاسپارف بيگانه با ايجاد سايت ، اقدام به ارزيابي خواسته هاي ايرانيان در انتخابات نموده است اما گروههاي اپوزيسيون از ترس برملا شدن واقعيات ، حاضر به حركتي مشابه نيستند و تنها بر تخيلات خود تكيه مي كنند)
جالب تر اين كه برخي از گروهها كه حكومت اسلامي را به ديكتاتوري متهم مي كنند ، خود براي مردم ايران پیشاپیش رييس جمهور هم انتخاب كرده اند!!
باید ابتدا تمامی نیازها و خواست های واقعی مردم بررسی و بر مبنای آن مبارزات به شکل منطقی دنبال شود.
اپوزیسیونی که در داخل حامی ندارد و یا ناشناخته است ، قطعا نمی تواند مردم را به اجماع و اتحاد و مبارزه دعوت کند ، این موضوع نیاز به اتحاد بین اپوزیسیون خارجی را صد چندان می کند!
اتحاد موضوع پیچیده و عجیبی نیست! کافی است که گروهها ، منافع کشور و مردم را بر قدرت طلبی های خود ترجیح بدهند! گروههای که حاضر به تعامل با سایرین نیستند نمی توانند مدعی دموکراسی باشند و در صورت به قدرت رسیدن ، شکل دیگری از دیکتاتوری را به مردم تحمیل خواهند کرد!

6-   عدم نظارت و كنترل بر عملكرد اعضا و طرفداران
اپوزيسيون نه تنها هيچ برنامه مشخصي براي مبارزه خود و حتي مردم ايران ندارد ، بلكه هيچ نظارتي بر عملكرد اعضا و طرفداران خود نيز تا كنون نداشته است!
عدم نظارت بر عملكرد اعضا و يا اعلام برائت از افراد و گروههاي سياسي كه خود را منتسب به شاخه هاي مختلف اپوزيسيون مي دانند ، سبب شده است كه با حركتها و روشهاي بسيار افراطي برخي مواجه باشيم كه صرفا مبارزه را فحاشي و ايراد اتهام و تخريب سايرين مي پندارند!
چنين رفتارهاي غير منطقي كه در سكوت رهبران گروههاي سياسي رخ مي دهد، تنها به افزايش اختلافات دامن زده و انرژي كه بايد متمركز بر مبارزه با حكومت اسلامي شود را در واكنش متقابل و يا خنثي كردن اثرات این حملات از بين مي برد و اين دقيقا هدفي است كه حكومت اسلامي آنرا با شدت و حدت دنبال مي كند!

7-   عدم توانايي رهبري حركت هاي مردمي
جنبش موسوم به جنبش سبز كه در واقع يك انقلاب واقعي به شمار مي رفت به دليل نداشتن رهبري سركوب شد.
از آنجا كه اپوزيسيون مطابق روش همیشگی و انعطاف ناپذير خود انتخابات سال 88 را تحريم كرده بود ، بعد از انتخابات نيز تا مدتي سكوت پيشه كرد و پس از آن ، تنها اقدامي كه از طرف گروههاي مختلف اپوزيسيون صورت گرفت ، تلاش برای مصادره حركت مردم به نفع خود بود!
نداشتن هيچ برنامه مشخص مبارزاتي ، براي رخدادهاي اين چنين و صدور اطلاعيه هاي پیاپی به منظور تهييج مردم براي اعتراضات بيشتر؛ در مقابل ماشين كشتار رژيم ؛ تنها كاري بود كه بسياري اقدام به انجام آن نمودند.
استفاده از دستنبدها و نمادهاي سبز تا چندين ماه همانند مد در بين مخالفين رواج گرفته و همه گير شده بود و در نهايت جنبش سبز كه مي توانست سر آغاز سرنگوني ر‍ژيم اسلامي باشد  ، به دليلي نداشتن پشتوانه و برنامه و هدف مشخص به تاريخ پيوست.
مشابه اعتراضات مردمي در سال 88 را مي توان در كشور مصر ديد كه تمامي رهبران مخالف حسني مبارك ؛ با هر گرايش فكري و سياسي ؛ تنها بر سرنگوني رژيم مصر تمركز كردند و با رهبري واحد اين حركت ، در پشت قيام مردمي ايستادند و منافع كشور را بر منافع گروهي و شخصي اولويت دادند و سبب سرنگوني يك حكومت ديكتاتوري شدند!
شکست مبارزات سال 88 باید درس خوبی به گروههای مختلف اپوزیسیون داده باشد و برای رویدادی مشابه ، با آمادگی کامل و برنامه منسجم حرکات مردم را رهبری نمایند در غیر این صورت ، حرکات مقطعی مردم نمی تواند جمهوری اسلامی را با چالشی جدی مواجه نماید!

8-   حمله به باورها و اعتقادات مذهبي مردم
اگر چه يكي از آفت هاي امروز جامعه ايراني اعتقاد و باور به خرافات و تبليغات مذهبي مخربي است كه از جانب رژيم اسلامي صورت مي گيرد ، اما مبارزه با اين خرافات و باورها كه در روح و جسم بسياري رسوخ يافته ، نيازمند يك كار فرهنگي دراز مدت و برنامه ريزي شده است و صرفا با فحاشي و توهين  به باورهاي ؛ حتي غلط ؛ مردم نمی تواند آنها را از چنين آفتي نجات دهد!
عدم كنترل طرفداران و سكوت در مقابل عملكرد آنها ؛ كه در بسياري مواقع با توهين به اعتقادات و باورهاي مردم همراه است ؛ تنها شكاف بين اپوزيسيون و مردم را گسترش مي دهد و حاصلي براي هيچ كس ندارد.

با مرور موارد بالا ، به نظر مي رسد پس از 34 سال مبارزه با ر‍ژيمي كه توانسته است با استفاده از امكانات مالي و فكري فراوان بر روح و روان مردم مسلط شود ، نيازمند يك بازنگري اساسي در روشهاي مبارزاتي است ، در غير اينصورت نبايد اميدي به موفقيت ؛ حداقل در کوتاه مدت ؛ داشت و در مقابل موفقيت هاي ر‍ژيم در سوار شدن بر موج احساسات مردم ، باید تنها شاهد کاهش امید و توان مبارزان بود!
گروههاي بزرگ و شناخته شده اپوزيسيون بايد با همت اشخاص خوشنام و حتي كمك سیاستمداران ساير دولتهاي دموكراتيك گرد هم آمده و برنامه مشخص و يكساني براي مبارزه تدوين نمايند و از اشخاصی که در جهت تفرقه می کوشند اعلام برائت نموده و آنها را بایکوت خبری نمایند.(حتی جوابگوی اهانت ها آنها نباشند زیرا آنها از این طریق برنامه های خود را پیش می برند!)
نمی توان صرفا به مبارز بودن دلخوش بود و به حرکت در مدار بسته ادامه داد! باید واقعیت ها را ببینیم و ققنوس وار از خاکستر باورها و فعالیت های اشتباه خود برخیزیم و با در پیش گرفتن فعالیت درست و کمک گرفتن از آزادی خواهان سایر کشورها ، مردم را امیدوار به تلاشها و فعالیت های توام با موفقیت نمود.
اگر توان گفتمان با هموطنان و سایر مبارزان را نداریم ، بهتر است تنها به زندگی شخصی خود بپردازیم و مبارزه را بر عهده کسانی بگذاریم که توانایی همکاری و ایجاد اتحاد بین ایرانیان را دارند. 

۱ نظر:

  1. ممنون دوست عزیز از اینکه لطف فرمودید و لینک را برایم قرار دادید. قبلا هم من این لینک را از شما دریافت کرده ام و متاسفانه مطلب چیز جدیدی نیست و آقایان سالهاست از مقدسات برای سوء استفاده و رسیدن به منافع شخصی استفاده می کنند.
    اصلاح طلبان که دشمن ولایت فقیه به نظر می رسیدند امروز در کنار او مردم را بازی می دهند و این در آور تر از سایر مسائل است

    پاسخحذف