Translate

۱۳۹۱ آذر ۱۸, شنبه

همه می توانند نجات پیدا کنند


از زمانی که جرات پیدا کردم و ازخودم مهمترین سوال زندگی هرانسان متفکر را پرسیدم شاید بیش از 20 سال می گذرد! سوالی که می تواند انسان را انسان بسازد و آن این است " چرا؟"
مدام خرافات و عقایدی افراطی و عقب افتاده را به من تحمیل می کردند و من از ترس خدای جبار و قهار و خشمگین ، همه آنها را قبول می کردم اما زمانی که گفتم چرا؟ مسیرهای نورانی عقل بر من روشن شد.
وقتی که از جوانی انجیل می خواندم به چیزهای متفاوتی رسیدم که در دین قبلی خود آنها را نمی یافتم. چه زیباست دینی که می گوید فقط مهربانی کن و دروغ نگو و ریا نکن! چه زیباست که می گوید " انسان از خوردن چیزی نجس ، نجس نمی شود! بلکه این پندار و گفتار نجس است که انسان را نجس می کند " شاید بگویید که دین ما هم چنین می گوید؟! آری می گوید اما تنها در حرف و در عمل راههای بسیاری پیش پا می گذارد که قول خود را زیر پا بگذاری!
من می اندیشیدم که برای مسیحی شدن حتما باید به کلیسا رفت و از دست کشیش غسل تعمید دید! هر چند این هم راهی است برای ایمان ، اما وقتی این جمله زیبای عیسی مسیح را دیدم متوجه شدم که من بدون رفتن به کلسیا هم می توانم مسیحی شوم:
" اکنون در مقابل در ایستاده ، در را می کوبم. هر که صدای مرا بشنود و در را بگشاید ، داخل شده ، با او دوستی دائمی برقرار خواهم کرد ، او نیز با من."
در را می گشایم و با صدای بلند فریاد می زنم:
" من اعتراف می کنم که گناهکار هستم و ایمان دارم که عیسی مسیح بخاطر گناهان من برروی صلیب جان خود را فدا فرمود و بوسیله رستاخیز و غلبه بر مرگ ، مرا در حضور خدا عادل ساخت. من اکنون او را بعنوان نجات دهنده خود در قلب خود می پذیرم."
چه حس غریبی است که خود ، دین و راهت را با درایت و تحقیق و با حق انتخاب و آزادانه بپذیری! چه ارزشی دارد که از پدر و مادر مسلمان ، مسلمان به دنیا بیایی اما اجازه ندهند حتی اگر بخواهی دینت را خودت انتخاب کنی! آنها که مدعی اند ، پاسخ دهند چرا می گویند اگر کسی از اسلام برگردد ملحد است و باید کشته شود. اگر دین شما بر حق است چرا واهمه دارید که دیگران از دین شما بگریزند؟! آری خود نیک می دانید که پشت پرده دین تان چیست؟! دینی که به زور شمشیر و سرنیزه گسترش بیابد قطعا مخالف آزادی انتخاب است!
امروز خود را آزاد و رها و عاشق می دانم. امروز تولدی دیگر یافته ام و مسیح را در درون خودم دارم. دیگر نیازی ندارم که برایم کسی تعیین تکلیف کند! کتاب مقدس را در آغوش دارم و دوستانی که جزء مهربانی چیز دیگری به من نمی آموزند.
در روشن شدن چشم هایم و جسارت اعترافم ، دوستان زیادی موثر بودند ، اما تعلیمات شبکه ماهواره ایی" نجات "، درس های شبان "رضا صفا" و از همه مهمتر آموزه های دینی "خانم سارا" که با صدایی رسا و آسمانی و مهربانی زائد و الوصفی من را از گمراهی نجات داد قابل ذکر است. زندگی و روشنای خود را مدیون " خانم سارا " هستم. دست های مهربانی که از کیلومتر ها دورتر من را حمایت و امید داده و می دهد. چه شاد است عیسی مسیح با داشتن چنین پیروانی که خواسته های او را در همراهی انسانها بجا می آورند.
" این را به هر خدمتکار امین و آگاهی می گویم که اربابش او را بر سایر خدمتکاران می گمارد تا در غیاب خود ، خوراک و آذوقه را بموقع به ایشان بدهد. خوشا به حال چنین خدمتکاری که وقتی اربابش باز می گردد ، او را در حال انجام وظیفه ببیند. یقین بدانید که او را ناظر تمام دارایی خود خواهد ساخت"
کشیش سارا ، تمام ایمانم را مدیون شما هستم. شما مثال عینی کلام خدا هستید که در بالا آمده است.
با تمام قدرت و وجود صدا می زنم که من زنده ام و با شنیدن صدای کوبیدن در توسط خداوند خود عیسی مسیح ، در را گشودم و با او تا به ابد دوستی برقرار کردم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر