Translate

۱۳۹۲ تیر ۲۶, چهارشنبه

مبارز واقعی شکست می‌خورد اما هرگز ناامید نمی‌شود!

کیهان آنلاین – ۲۶ تیر ۹۲ – روند انتخابات سال ۹۲ حداقل برخلاف خواسته بیشتر مبارزان دور از وطن پیش رفت. رویدادهای پس از انتخابات سال ۸۸ و کشتار مردم در خیابان و سرکوب جوانان و آزادی خواهان داخلی، به گونه ای اتفاق افتاد که بیشتر مخالفان رژیم جمهوری اسلامی‌تصور تحریم انتخابات از سوی مردم را داشتند و تمام تلاش و برنامه خود را بر این فرض استوار کرده بودند.
بر خلاف انتظار و در یک برنامه حساب شده از طرف رژیم اسلامی، ورق انتخابات فرمایشی چرخید و با توافق‌های پشت پرده و  تبلیغات وسیع برای حضور خاتمی‌و رفسنجانی نگاه کسانی که مستعد رأی دادن بودند به «انتخابات» تغییر پیدا کرد و در نهایت با معرفی حسن روحانی و جلب حمایت بخشی از اصلاح طلبان و موافقت رهبر، نفس تازه ای در کالبد نیمه جان جمهوری اسلامی‌دمیدند.
حضور بخشی از مردم در انتخاباتی که مشروعیت مورد تهدید  رژیم اسلامی‌را به آن برگرداند، گردی از ناامیدی بر پیکر برخی از مبارزان پر جوش و خروش در تبعید پاشید و آنها را به آستانه انزوا کشاند.
اگر هدف تمامی‌مبارزان،  چه در داخل و چه در خارج، دستیابی به آزادی و دموکراسی است باید این واقعیت را نیز بپذیرند که رای مردم در دمیدن این نفس تازه به جان پوسیده حکومت نقش داشته است هرچند که مطلقا معلوم نیست که نتیجه این همگامی‌با حکومت به سود آنها تمام شود.
مردم داخل کشور خود به خوبی و با تمام وجود مشکلات و مصائب را درک می‌کنند و آنها بیش از همه از تبعات تصمیمات خود متاثر خواهند شد. اما در عین حال رای دادن به روحانی تنها  امکان اعتراض به شرایطی بود که ممکن است بتواند تغییرات کوچکی در موقعیت اسفبار کشور به ویژه از نظر اقتصادی به وجود آورد.
رای دهندگان خود بهتر از هرکس دیگر می‌دانند با روحانی راه به جایی نخواهند برد و مشکل اصلی در ساختار سیاسی و حقوقی جمهوری اسلامی‌است و با تغییر نام افراد، در یک نظام تمامیت خواه، امکان اصلاح و بهبود وجود ندارد. اما صندوق رای، امن ترین محل برای نشان دادن خواست واقعی مردم، به رهبر حکومت اسلامی‌است، اگرچه همین امنیت ظاهری نیز در صندوق‌های رأی انتخابات تقلبی ۸۸ زیر پا نهاده شده و مردمی‌را که رأی داده یا نداده بودند به خاک و خون کشید.
رژیم اسلامی‌در سال ۸۸ نشان داد  که هیچ واهمه ای در سرکوب و کشتار معترضان مسالمت جو، حتی در مقابل دوربین‌هایی که جنایات آن را ثبت می‌کنند، ندارد و مانند فرزند خلف خود، بشار اسد، می‌تواند به راحتی به کشتار مردم در مقابل سکوت بین المللی ادامه دهد و علاوه بر کشتن دهها هزار نفر، سبب آوارگی میلیون‌ها نفر دیگر، برای حفظ قدرت حاکم شود.
اتفاقا در شرایط فعلی، وظیفه مبارزان خطیرتر از پیش است. انتخاب روحانی آغاز مرحله نوینی از مبارزه به سود مردم ایران است که تنها تریبون آنها، مخالفان و مبارزان خارج از کشور است که صدای خواست‌ها و  آزادی خواهی آنها را می‌توانند در سطح بین المللی منعکس کنند.
روحانی آخرین برگ  بازی انتخاباتی رژیم اسلامی‌است که در شرایط فعلی می‌تواند چند صباحی برعمر حکومت بیفزاید بدون آنکه اختیار و ابزار آن را داشته باشد که وعده‌های انتخاباتی خود را تحقق بخشد و مطالبات مردم را پاسخ گوید. حتا خوشبین ترین طرفداران رژیم نیز در موفقیت او مردد هستند و از همین رو تلاش می‌کنند با پایین آوردن سطح خواست‌های مردم و تأکید بر اینکه وضعیت خرابتر از آن است که تصور می‌شد، راه را برای چهار سال ریاست جمهوری بی حاصل باز کنند و همین خود دلیل خوبی برای افزایش دامنه اطلاع رسانی و مبارزات به شکل منسجم است.
هر چند که رهبر جمهوری اسلامی‌از طریق تریبون‌های زیر حمایت خود می‌کوشد مشکلات پیش آمده را به احمدی نژاد و تیم او منسوب کند اما واقعیت این است که مشکل کشور، حاکمیت ولایت فقیه و استبداد دینی است و نه احمدی نژاد و یا هر رییس جمهوری اسلامی‌دیگر. پس برای خنثی کردن این ترفند حکومت، به تلاش مضاعف حتی بیش از گذشته نیاز است.
در حال حاضر، کنار کشیدن از میدان مبارزه و یا سکوت و به انتظار نشستن اینکه به خودی خود حادثه‌ای روی دهد، به معنی تحویل کامل کشور به حکومت ولایت مطلقه فقیه و تنها گذاشتن مردم، از جمله آن بخشی است که آگاه به منافع خود نیستند. چنین واکنشی از سوی برخی مخالفان به شرایط کنونی،  چیزی جز ناامید کردن مخالفان و تشویق آنها به ترک صحنه که آرزوی رژیم است، نیست.
یک مبارز واقعی و اصیل باید توان غلبه بر نا امیدی‌ها و شکست‌های احتمالی را داشته باشد و به راحتی میدان مبارزه را به حریف واگذار نکند. امروز مردم دربند کشور بیش از هر زمان دیگر به همراهی و همدلی ایرانیان خارج از کشور نیازمند هستند. امروز باید با انرژی و توان دو چندان مبارزه کرد و اجازه نداد که جمهوری اسلامی‌سیاست‌های گمراه کننده خود را در داخل و خارج پیش ببرد.
نکته ای که بعضی از دوستان کمتر به آن توجه دارند این است که ما با یک حکومت و یک دولت متمول در مبارزه هستیم. دولتی که با دارا بودن منابع مالی فراوان توان به کار گیری انواع تکنولوژی‌ها و متخصصان را دارد و با استفاده از استراتژیست‌های خود که متأسفانه بخشی از به اصطلاح «اپوزیسیون» نیز با آنها همراهی و همگامی‌می‌کند، می‌تواند به اهداف خود دست یابد.
آنها که مبارزه را ساده می‌انگارند و خود را برای روزهای سخت و شرایط دشوار آماده نکرده اند و به راحتی امید خود را از دست می‌دهند باید پیش از هر چیز بدانند که در راهی دشوار قدم گذاشته اند که پیروزی در آن هر چند دشوار اما ناممکن نیست. آنها که توان روزهای سخت را ندارند بهتر است برای همیشه مبارزه را کنار گذاشته و به زندگی شخصی خود بپردازند و راه را برای مبارزانی باز کنند که برای رسیدن به اهداف خود از هیچ تلاشی فروگذار نیستند و هیچ شکستی آنها را از پای در نمی‌آورد.
پیروزی برای مردان و زنانی است که همچون نلسون ماندلا ۲۷ سال از عمر خود را در یک سلول و در جزیره ای دور افتاده سرکرد اما امید به پیروزی و آزادی مردم و کشورش را از دست نداد و امروز نه تنها در قلب ملت خود که در تاریخ بشری به عنوان یک الگو مطرح است.
پیروزی ما در گرو اتحاد و همدلی و انسجام تمامی‌نیروهای دمکرات داخل و خارج کشور، از هر نحله فکری است که به جای نا امیدی و اتهام پراکنی علیه یکدیگر، دست در دست هم بدهند تا در یک همنوایی ملی، رژیم دینی را در ایران به سود مردم به عقب نشینی وا دارند.
همیشه از دل تاریک ترین زمان شب  است که سحر از راه می‌رسد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر