دورانی را به یاد می آورم که وقتی مطلبی برای چاپ به یک
نشریه می دادم ، پس از چاپ شدن موضوع ، دیگر آن مطلب مال من نبود! سردبیر نشریه مجبور
بود برای جلب رضایت همگان آنقدر مطالب را بالا و پایین کند تا مبادا کسی آنرا
بهانه ایی برای شکایت و حمله به نشریه کرده و تعطیلی آن را موجب شود! این شد که
علی رغم عشق به نویسندگی تصمیم گرفتن نوشتن را برای همیشه کنار بگذارم!
قرار نیست هر مطلبی مورد پسند همه باشد. آنانی که موافق
هستند مطلب را می خوانند و می گذرند و آنها که مخالف هستند یا نمی خوانند و یا بعد
از خواندن ، نظریات خود را در باره علل مخالفت خود می نویسند.
با همه گیر شدن وبلاگ نویسی و کار در فضای مجازی کلیه قید و
بند ها از بین رفت. هر چه می خواستم می نوشتم و سعی می کردم در نوشته های خودم ادب
و نزاکت را حتی در مقابل مخالفانم رعایت کنم. نکته ایی که باید به آن توجه می کردم
این بود که استفاده کنندگان از فضای مجازی و اینترنت معمولا تحصیل کرده ها و اقشار
روشنفکر جامعه بوده وهستند و انتظار از این قشر بسیار فراتر از سایر گروهها در هر
جامعه ایی است. اما در نهایت مجبور شدم به سمت سانسور و خود سانسوری حرکت کنم !
دیگر برایم قابل درک بود که چرا سردبیر های نگون بخت نشریات مجبور بوده و هستند مطالب
را ، خود سانسوری کنند. سیل ناسزا و بدوبیراه گویی با رکیک ترین الفاظ به گونه ایی
شد که مجبور بودم بخش نظریات را غیر فعال و پس از بازبینی آنرا علنی کنم. فردی که اگر
مستقیما در مقابل من می نشست سعی بر رعایت همه گونه آداب را می کرد ، حال در پشت
کامپیوتر خود را مخفی کرده و بدون ترس از شناسایی و اینکه متهم به بی اخلاقی و بی
ادبی شود هر گونه ناسزایی را می نوشت! او حتی حاضر نبود به این موضوع فکر کند که اگر
نویسنده مطلب لایق این ناسزا هاست اما خوانندگان دیگر چه گناهی کرده اند که باید به
جرم کسب اطلاعات مجبور به تحمل هر گونه ناسزا و بی ادبی باشند.
قوانین و مقررات وضع شده در سایتها جهت رعایت شرایطی خاص
توسط استفاده کنندگان نیز موجب شده که افراد به صرف مخالفت با محتوای مطالب و یا
حتی شخص نویسنده گزارشات متعددی را به گردانندگان این گونه سایتها منعکس کنند و
آنها که زمان لازم برای کنترل و بررسی دقیق را ندارند مجبور به واکنش هایی می شوند
که خود از نتیجه آن بی اطلاع هستند!
هجوم گروهی به مطالب و نوشته های اشخاص و دادن رای های منفی
گروهی ، صرفا به منظور حذف مطالب و یا حتی اخراج و جریمه دیگران از جمله کاری هایی
است که در سایتهای پر طرفدار و پر بیننده برای برخی به یک شیوه مرسوم و تکراری
تبدیل شده است. نکته جالب توجه این است که با داشتن چنین روحیاتی ، مدام از نظام
جمهوری اسلامی به عنوان سانسورچی و مانع تکثیر آزاد اطلاعات یاد می کنیم حال آنکه
آنهایی که در راس قدرت هر کشور هستند عصاره ایی از فرهنگ و منش یک ملت و گروه به
حساب می آیند و تا زمانی که یک ملت نخواهد خود را تغییر و نسبت به ترمیم نقاط ضعف
خود اقدام کند نباید انتظار معجزه برای بهبود اوضاع خود را داشته باشد.
اخلاق تون با دولتی ها هیچ فرقی نمی کنه اگه به هر دلیلی بخش نظرات تون رو غیرفعال کنید. وبلاگ من هم کم تو فحش نیومد ولی من هیچ وقت نظراتش رو غیرفعال نکردم هیچ اتفاقی هم نیفتاد. مگه کمپین امام نقی کم فحش می خوره؟ این چه اخلاقیه که دارید اولین گزینه براتون حذفه؟
پاسخحذف