احمدی
نژاد وقتی به عنوان استاندار اردبیل در دولت رفسنجانی فعالیت می کرد حتی در خواب
هم نمی توانست تصور کند روزی بعنوان رییس جمهور بتواند در مقابل امثال رفسنجانی
قد علم کند. حداکثر پیشرفت و رشدی که احمدی نژاد می توانست در صورت
دارا بودن توانایی بسیار بالای مدیریتی و شعور سیاسی کسب کند ، در حد استانداری
بود (لازم به تاکید مجدد است که اگر
لیاقت و توانایی بسیار بالای مدیریتی و شعور سیاسی می داشت که نه تنها حداکثر این
موارد را دارا نیست بلکه حتی به جرات می توان گفت که فاقد حداقل ها نیز هست!)
برخی در اندیشه اند که احمدی نژاد از کجا سوار قطار ولایت
شده است؟! و یا اینکه چه کسی به احمدی نژادها اجازه ظهور داد است. شکی نیست که
احمدی نژاد و امثال او حاصل گزینش دولت های قبل و حتی دولت رفسنجانی است. کسانیکه
دهه اول انقلاب و دوران رفسنجانی را به خاطر داشته باشند خوب می دانند که چه گزینش
هایی برای استخدام افراد در ادارات و حتی ورود به دانشگاهها صورت می گرفت. حاصل
این گزینش ها ورود افراد نالایق بسیار به ادارات دولتی و مراکز علمی بود که صرفا
داعیه ولایتمداری داشتند و از سطح سواد و شعور سیاسی و فهم اجتماعی کاملا پایینی
برخوردار بودند! جالبترین قسمت داستان این است که کلیه افرادی که در مدیریت های
کلان جمهوری اسلامی فعالیت داشته و دارند افرادی هستند که یا تحصیلات عالیه خارج
از کشور دارند و یا با جعل مدارک تحصیلی می خواهند به طریق به دیگران بفهمانند
حاصل گزینش نظام در دانشگاهها نیستند که مجموعه ایی از افراد بی کفایت و بی سواد
را در دوران تاریک انقلاب پرورش داده است!
احمدی نژاد محصول نهایی دولت آقای خامنه ایی و رفسنجانی است
که همیشه به دنبال نالایق های وفادار و متعصب بودند و همانند امام راحل شان می
اندیشیدند که تعهد از تخصص بالاتر است.
رفسنجانی تاوان بی تفاوتی هایی را می دهد که همیشه نسبت به
اندیشمندان و عاقلان جامعه داشت. اون همان کسی است که برای تحقیر دیگران روی صندلی
به حالت لم داده می نشست و خود را در راس رژیمی می دانست که با هزاران ترفند و
فریب و کشتار و بی تفاوتی در ایجادش نقش عمده داشت! رفسنجانی فکر می کرد که با
رهبر ساختن خامنه ایی او را برای همیشه وام داری خود نموده و در قلب خامنه ایی
جایگاه ویژه دارد. خامنه ایی از فطرت پلید رفسنجانی آگاه بود و هست ، بنابر این حاضر
نبود و نیست برای همیشه خود را وام دار او بداند. فساد گسترده رفسنجانی و خانواده
او؛ که حاصل نقش پدرخواندگی رفسنجانی است ؛ به حدی است که حتی جسارت اعتراض به
آنچه که در اطراف او اتفاق می افتد را ندارد! احمدی نژاد بعنوان یک مهره سرباز
ساده که در ابتدا به بازی گرفته شد ، نشان داد با چراغ سبز خامنه ایی کوچکترین
ابایی در افشاء رفسنجانی و خانواده او ندارد ( همانطور که در مناظره های ریاست
جمهوری 88 بصورت کاملا جزیی به رفسنجانی و اطرافیان او نشان داد که هر جا لازم
باشد همه چیز را بدون کوچکترین تاملی عیان خواهد کرد!)
عقب نشینی های مداوم مفسدان در مقابل احمدی نژاد او را وا
داشت که همین بازی را در برابر خامنه ایی نیز تکرار کند و تا حدودی نیز در این امر
موفق شد و به ایرانیان نشان داد که بازیگر اصلی پشت پرده کلیه مفاسد خود خامنه ایی
است ، اما ولی مطلق فقیه با تبلیغات گسترده که خود را وابسته به امدادهای غیبی و
امام غایب می داند! به راحتی رفسنجانی میدان را به این تازه اسب چموش نخواهد داد و
حتی در مقابل گرفتن یک سرباز ناقابل حریف ، حاضر به قربانی کردن او خواهد بود.
ماههای آینده نشان خواهد داد که خامنه ایی در مقابل کدام مهره حریف ، حاضر
به واگذاری این مهره سوخته خواهد شد که اینک کار را بجایی رسانده که حاضر نیست به
ولی امر خود نیز سواری دهد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر