در هیاهوهای گسترده سیاسی هفته پیش، یک رویداد تقریباً به دست فراموشی سپرده شد و
آن شصت و ششمین سالگرد تصویب طرح تقسیم سرزمین تاریخی اسرائیل (فلسطین) برای
برپایی دو کشور مستقل یهودی و عربی است.
دوست نداشته ایم که از گذشته سخن بگوئیم و همیشه
گفته ایم که باید به سوی آینده نگریست. ولی در این مورد خاص، آینده را نمی توان
بدون شناخت گذشته های آن ارزیابی و ارزشیابی کرد.
اکنون چندین و چند سال است که فلسطینیان به
مذاکرات صلح با اسرائیل، به صورت متناوب و گاه به گاه، ادامه می دهند ولی هنوز
حاضر به توافق و آشتی نشده اند و از اشتباهات گذشته خود درس نگرفته اند.
هنگامی که به دقت به اوضاع می نگریم، می بینیم
که فلسطینیان دست کمی از حکومت اسلامی ایران ندارند – که آن حکومت هم از خطاهای
پیشین خود درس عبرت نگرفته است.
در بیست و نهم ماه نوامبر از سال میلادی 1947 ،
پس از آن که حکومت قیم بریتانیا اعلام داشته بود که دیگر مایل به سرپرستی سرزمین
اسرائیل (فلسطین) نیست، و مبارزۀ پیگیر یهودیان ساکن این سرزمین شیر پیر بریتانیا
را فرسوده کرده بود، مجمع عمومی سازمان ملل با اکثریت آراء طرحی را تصویب کرد که
به موجب آن سرزمین تاریخی اسرائیل، به دو کشور یهودی و عربی تقسیم می شود.
با آن که اشغالگران رومی در دو هزار سال پیش پس
از تسلط بر سرزمین اسرائیل نام آن را به " پلشتیم" تغییر دادند که بعدها
در عربی به صورت "فلسطین" ظاهر شد، در قطعنامه سال 1947 سازمان ملل نامی
از فلسطینی ها نیامده و آن ها "عرب" نامیده شده اند، زیرا در قاموس
سیاسی آن دوران، قومی و ملتی به نام "فلسطینی" وجود نداشت، بلکه اهالی
عرب این سرزمین بخشی از ساکنان سرزمین های عرب نشین همسایه محسوب می شدند که پس از
چهار صد سال از تسلط امپراطوری عثمانی خارج شده بود.
در حاشیه بگوئیم که بین قوم "پلشتیم"
که رومیان نام آنان را بر سرزمین اسرائیل نهادند و این خطه را Palestina یا Palestine نام
گذاری کردند، با آنانی که امروز "فلسطینی" نامیده می شوند، هیچ شباهتی و
قرابتی وجود ندارد.
"پلشتیم" اقوامی دریانورد بودند که از
بحر اژه به سواحل اسرائیل در دریای مدیترانه رسیدند و در بخشی از آن ساکن گردیدند
– و بی تردید اشغالگران رومی از آن رو نام اسرائیل را به فلسطین تغییر دادند که
پلشتی ها از اروپا آمده بودند و رومیان می خواستند تداعی کنند که خاک اسرائیل بخشی
از سرزمین اروپاست.
در هر حال، آن پلشتی ها با این فلسطینیان هیچ
وجه مشترکی نداشتند. اگر پلشتی ها از اهالی جنوب یونان بودند، فلسطینی ها
"عرب اندر عرب" هستند.
بگذریم. گفتیم دوست نداریم از گذشته سخن بگوئیم.
ولی گاهی از گذشته می توان درس عبرت گرفت و این نکته را فلسطینی ها و همه اعراب و
حکومت اسلامی ایران باید در گوش هوش خود داشته باشند، زیرا اشتباهات سیاسی آنان تا
کنون موجب زیان های سنگینی برای خودشان، حکومتشان، سرزمینشان و مردمانشان شده است.
66 سال پیش، سازمان ملل خاک اسرائیل را تقسیم
کرد، بخش بزرگ آن را به اعراب سپرده و یک بخش کوچک را به یهودیان داد.
یهودیان، با آن که بسیار ناراضی بودند، این طرح
را پذیرفتند تا بتوانند در بخشی از سرزمین پدری، کشور خود را پس از دو هزار سال
آوارگی و غربت از نو بنا کنند – و به همین اندک بسنده کردند.
ولی اعراب چه کردند؟
آن ها اعلام داشتند که قطعنامه سازمان ملل را
پاره می کنند و به دور می ریزند.
گفتند و کردند!
نه تنها قطعنامه را پاره کردند، بلکه اعلام
داشتند که برای جلوگیری از اجرای آن، به یهودیان حمله می کنند و به ضرب گلوله آن
ها را به قتل می رسانند و یا به دریا می ریزند و از اعلام برپائی آن جلوگیری می
کنند.
آن ها ارتش های خود را بسیج کردند و هفت کشور
عربی نیروهای نظامی خود را به سوی اسرائیل گسیل داشتند و جوی خون به راه انداختند.
ولی جنگ استقلال اسرائیل، با شکست آنان به پایان
رسید. یهودیان، تقریباً با دست خالی، و در حالی که آمریکا و اروپا نسبت به مردمان
آن خصومت بسیار نشان می دادند و فروش اسلحه تدافعی به اسرائیلیان را ممنوع ساخته
بودند، با تهیه اسلحه از جمهوری چکوسلواکی و حمایت سیاسی اتحاد شوروی، ولی بیشتر
با اتکاء بر جانفشانی و ایثار خود، بر اعراب مهاجم پیروز شدند و استقلال دوبارۀ
خود را اعلام کردند.
کشورهای عرب با پاره کردن قطعنامه مجمع عمومی
سازمان ملل، در واقع نزاع عربی – اسرائیلی را (که بعدها نزاع فلسطینی – اسرائیلی
نام گرفت)، عملاً نهادینه کردند، که با گذشت 65 سال از پایان جنگ استقلال، هنوز
همچنان ادامه دارد و صلحی به دست نیآمده است.
اگر اعراب و فلسطینیان در 66 سال پیش از بلوغ
سیاسی برخوردار بودند و سنجیدگی و منطق را قربانی احساسات ناپخته و نادرست خویش
نمی ساختند، می توانستند از همان هنگام کشور مستقل خویش را در کناراسرائیل برپا
کنند و در راه رفاه و آرامش گام بردارند - همان گونه که اسرائیلیان تقریباً
با دست خالی کشور خود را از صفر بنا کردند و امروز در ردیف بیست کشور مرفه و
پیشرفته جهان قرار دارند.
ولی اعراب و فلسطینیان چه کردند؟
کشور آینده خویش را از دست دادند و به ترور و
جنگ و خونریزی روی آوردند و بزرگ ترین اشتباه سیاسی را مرتکب شدند – و حساب کنید
که در این 66 سال چند ده هزار نفر فلسطینی برای اجرای اندیشه خام نابودی اسرائیل
جان خود را فدا کرده و در واقع خون خویش را به هدر داده اند!
تا بیش از چهل سال از هنگام استقلال اسرائیل،
اعراب مرتباً از نابودی این کشور سخن گفتند تا بالاخره به اشتباه خود پی بردند و
مصر و اردن از خصومت دست برداشتند و با اسرائیل به صلح و آشتی رسیدند – ولی
فلسطینی ها همچنان به خصومت ادامه دادند.
اکنون چند سالی است که اعراب به تدریج درمی
یابند که مصالح ملی آنان ایجاب می کند به اسرائیل دست دوستی و همکاری بدهند.
همان کشورهائی که در 66 سال پیش به
اسرائیل حمله بردند تا این کشور نوپا را در جنین خفه کنند، امروز آشکار یا پنهان
به اسرائیل دست دوستی می دهند تا مشترکاً علیه یک دشمن واقعی که همانا حکومت
اسلامی ایران است اقدام کنند.
اعراب پی می برند که درگذشته، در خصومت خونین
علیه اسرائیل، چه اشتباه بزرگی مرتکب گردیده و چه زیان سنگینی متحمل شده اند.
اگر آن ها 66 سال پیش قطعنامه سازمان ملل را
پاره نمی کردند و به اسرائیل حمله نمی بردند، امروز کشور فلسطین می توانست با
افتخار بسیار در کنار اسرائیل به آبادانی و رفاه برسد و دو قوم دست دوستی و همکاری
بدهند و نیک بختی مردمان دو کشور را تأمین کنند.
امروز آن ها درباره همان چیزی در مذاکرات چانه
می زنند که دوبرابر آن در 66 سال پیش به موجب قطعنامه سازمان ملل به آن ها پیشنهاد
شده بود - و آن ها این پیشنهاد سخاوتمندانه را رد کردند.
حساب کنید که این اشتباه تاریخی، چقدر برای
فلسطینیان و اعراب گران تمام شده است.
حکومت اسلامی ایران نیز در طول تاریخ عمر خود
دچار اشتباهات دردناکی شده که بهای سنگین آن را ملت ایران پرداخته و هنوز می
پردازد.
صدام حسین دو سال پس از آغاز تجاوز خود، به
ایران پیشنهاد آتش بس داد. اگر روح الله خمینی از درایت و سنجیدگی برخوردار بود و
تجربه سیاسی داشت و این پیشنهاد را می پذیرفت، ایران می توانست از اعراب ده ها
میلیارد دلار خسارت مالی بگیرد – و نه آن که جنگ شش سال دیگر ادامه یابد و شهرهای
ایران به موشک بسته شود و صدها میلیارد دلار دیگر خسارت به ایران وارد آید.
همین مصیبت، درباره برنامه های اتمی رژیم ایران
نیز دارد تکرار می شود: اکنون بیش از بیست سال است که رژیم اسلامی با دهن کجی به
موازین بین المللی و در یک تلاش فریبکارانه می خواهد به بمب هسته ای برسد. در این
راه تا کنون ده ها میلیارد دلار هزینه شده و دنیا می گوید که به حکومت اجازه ساخت
بمب را نخواهد داد.
چند سال است که ایران زیر فشار تحریم های بین
المللی کمر خم کرده و زیان دیده، ولی هنوز حکومت پای می فشارد و تلاش می کند – و
این در حالی که همه بزرگان دنیا، از شرق و غرب و از چین و روسیه و آمریکا و اروپا
گفته اند که نخواهند گذاشت رژیم ایران اتمی شود.
رهبران عرب دریافتند که اشتباه کرده اند و اکنون
راه خود را عوض می کنند و با اسرائیل به همکاری پنهان یا آشکار می پردازند.
ولی فلسطینیان هنوز به اشتباهات گذشته پی نبرده
و بر خواسته های غیر عملی خود پای می فشارند – و بابت این اهمال همچنان بهای
سنگینی می پردازند.
به امید روز باشیم که همه ایرانیان و هم اعراب و
فلسطینیان از رهبرانی دلسوز و دانا برخوردار گردند.
اورشلیم: 16 آذر 1392
– 7 دسامبر 2013
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر