انقلابی، کمونیست، مارکسیست
سلطنت طلب، مجاهد
مشروطه خواه و اصلاح طلب!
اشکهایم را ببین!
دستهایم را بگیر!
به من و به افکارم نخند
ما همه حاصل یک زخم مشترکیم!
عمر نابود شده پدرم
پشت خمیده و نگاه اشکبار مادرم
شکنجه های روزانه خواهرم
و آوارگی برادرم
میراث زخم مشترک ماست!
دستهایم را بگیر
و به جای ناسزا و دشنام
دلداریم بده
و بر زخمم مرهم بگذار
زیرا که این زخم
زخم همان دشنه ای است
که بر پشت تو هم پنهان است!
به من بگو که این زخم مشترک
روزی التیام خواهد یافت
و آزادی به وطن ما باز خواهد گشت!
به من بگو
روزی همه ما
فارغ از هر نژاد و قوم
آزاد از هر مذهب و دین
در کنار هم با شادی خواهیم رقصید
و کینه هایمان را به باد خواهیم سپرد!
به من بگو
نوادگان زرتشت بزرگ
روزی پندار نیک و کردار نیک و گفتار
نیک را
سرلوحه زندگی خود خواهند قرار
خواهند داد!
دست هایم را بگیر
و کینه ها را به خاک بسپار
این کینه ها رشته های اتحاد ما را
پوسانده اند
و ما را در تاریکی نادانی
گروگان گرفته اند!
دست هایم را بگیر
که ما حاصل یک درد مشترکیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر