تقدیم به عزیزانم " کشیش
سارا " و " کشیش مسعود " و تمامی خادمان کلیسای نجات و تمام نجات
یافتگان عالم.
دیر زمانی بود که در
تاریکی و ظلمت زندگی می کردم و تاریکی را نور و نور را تاریکی می دانستم! به دنبال
کلامی بودم تا آتشی بر دل یخ زده ام بزند
و زندگیم را گرمایی چند ببخشد ، ناگاه کسی در گوشم به نجوا گفت: " در ازل
، پیش از آنکه چیزی پدید آید ، کلمه بود و نزد خدا بود. او همواره زنده بود ، .
خود او خداست. هر چه هست ، بوسیله او آفریده شده و چیزی نیست که آن را نیافریده
باشد. زندگی جاوید در اوست و این زندگی به تمام مردم نور می بخشد. او همان نوری
است که در تاریکی می درخشد و تاریکی هرگز نمی تواند آن را خاموش کند."
کلام در جانم نشست و شنیدم
کسی می گفت: " کلام تو برای پاهای من چراغ و برای راه من نور است."
اما راه من کدام بود؟! کلمه گفت: " من راه راستی و حیات هستم. هیچ کس نزد
پدر جز به وسیله من نمی آید " شکر که راهم را یافتم اما همه جا ظلمت بود
و راه به سختی نمایان و چشم های من کور! کلمه باز گفت: " من نور عالم هستم
، کسی که مرا متابعت کند در ظلمت سالک نشود بلکه حیات را یابد. " آه چه خوشبخت هستم که راه را با روشنایی تمام
می بینم. کلمه با مصائب بی شمار بر صلیب شد و جان خویش را فدا نمود و باز از
مردگان قیام کرد تا مصائب مرا تسکین دهد. او گفت: " من نان حیات هستم ،
کسی که نزد من آید هرگز گرسنه نشود " و او باز فرمود: " هر که
تشنه باشد نزد من آید و بنوشد" " هرکه از این آب بنوشد باز تشنه شود
لیکن کسی که از آبی که من به او می دهم بنوشد ، هرگز تشنه نخواهد شد."
ای پدر آسمانی من ، تو را
سپاس که یگانه پسر خود را فرستادی تا پایانی باشد بر گناه و مرگ من. مسیح همیشه
زنده بود ، زنده خواهد بود تا راه و نور و نان و آب حیات ابدی من باشد.
عید پاک بر تمامی نجات
یافتگان مبارک.
سلام/ میشه لطفا یه دعوتنامه بالاترین برام بفرستید؟ ممنونتون میشم. darkhungah@yahoo.com
پاسخحذف