Translate

۱۳۹۲ آبان ۴, شنبه

حکومتی که هم خدا را می خواهد و هم خرما را

آن ها هم خدا را می خواهند و هم خرما را. به قول فرنگی ها، هم می خواهند کیک را درسته قورت دهند و هم می خواهند آن را دست نخورده و کامل نگاه دارند. هم شعار حمایت از مستضعفین می دهند و هم به یک جامعه کاپتالیستی بی رحم مبدل می شوند که در آن قشر کوچکی به ثروت های افسانه ای می رسند، ولی قشر متوسط نابود می شود و به  قشر فقیر و آسیب پذیری می پیوندد که نگون بخت تر از گذشته شده است.
آن ها هم ادعا می کنند که طرفدار عدالت و انصاف اسلامی هستند و هم آدم می کشند و مخالفان را زیر شکنجه به قتل می رسانند و افراد را بدون محاکمه و یا کیفرخواست در زندان نگاه می دارند و ستمگری های دیگری هم مرتکب می شوند و هنگامی که از آن ها پرسیده می شود چگونه از عدالت سخن می گویند و هم زمان جنایت می کنند پاسخ می دهند که آنان موازین اسلامی را در نظر دارند و نه معیارهای حقوق بشری کشورهای غربی را که بلاد کفر هستند.
آنان از دوستی و حسن همجواری با همسایگان سخن می گویند، ولی به تحریک و فتنه انگیزی مردمان کشورهای دیگر می پردازند و به سازمان های ترور و آشوب یاری می رسانند و آنان را زیر چتر حمایت خویش می گیرند.
در صحنه سیاست خارجی، همچنان شعار مرگ بر آمریکا سر می دهند و تظاهرات سالرور اشغال سفارت آمریکا را در تهران برگزار می کنند و همزمان تلاش دارند به شیوه ای با آمریکا کنار آیند تا شاید بتوانند موجب باطل شدن تحریم های بین المللی گردند و اقتصاد ورشکسته خود را سروسامان بخشند.
هم خدا را می خواهند و هم خرما را.
موشک های جنگی کوتاه و بلند می سازند و برای تولید بمب هسته ای به تلاش بی وقفه ادامه می دهند و در همان حال ادعا می کنند که از اتم قصد بهره برداری مسالمت آمیز دارند. این ادعا را در همان حال مطرح می سازند که جز کوره اتمی کوچک امیرآباد، که برای بیست سال آینده آن نیز سوخت آن را تهیه کرده اند، به اورانیوم غنی شده هیچ نیاز دیگری ندارند. کوره آب سنگین اراک را برپا می سازند که پلوتونیوم تولید کند که آن هم هیچ مصرف غیرنظامی برای حکومت ایران ندارد.
نمایش مسخره ای که تحت عنوان سالروز اشغال سفارت آمریکا هر سال برگزار می کنند، شاید نشان گویای آن باشد که رژیم هیچ تغییری نکرده و خرش همان خر است و پالان همان پالان. آن ها امروز هم، بیش از سه دهه پس از به دست گرفتن قدرت، آمریکا را شیطان بزرگ می خوانند و در همان حال تلاش می کنند تا دوستی و همکاری آن ابرقدرت را به دست آورند و موجب بازپس گرفتن اموال مسدود شده و لغو یا کاهش تحریم ها شوند.
وقتی از آنان می پرسید که این دو امر متناقض چگونه می تواند با یکدیگر هم خوانی داشته باشد، جوابی ندارند و تنها می گویند که بر حسب موازین اسلامی رفتار می کنند و حاضر نیستند از اصول خود پائین بیآیند.
آن ها امیدوارند که از ضعف سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی بیشترین بهره برداری را به سود پیشبرد منافع خویش بکنند. از دیدگاه آنان، غرب با مشکلات مالی و اقتصادی سختی روبرو می باشد و دنبال آن است که تحریم ها به شیوه ای لغو یا کم شود تا بتوانند داد و ستد بازرگانی با حکومت ایران را از سر بگیرند.
ابراز آمادگی دولت پرزیدنت باراک اوباما برای سخن گفتن درباره احتمال آزاد کردن دارائی های مسدود شدۀ ایران، و همچنین تقاضای رییس جمهوری آمریکا برای راکد گذاشتن بحث دوباره تصویب تحریم های شدیدتر علیه ایران، آنان را سخت دلگرم می سازد که شاید بتوانند هم کیک را درسته بخورند و هم آن را درسته نگاه دارند.
ولی یک احتمال را در صحنه سیاست بین المللی نادیده گرفته اند و آن این که پرزیدنت اوباما به آن ها روی خوش نشان می دهد و حاضر به نرمش است، با این تاکتیک که شاید رژیم ایران را به راه معامله و گذشت متقابل بکشاند.
ولی تا چه هنگام می توان به این بازی ادامه داد و تصور کرد که سر غرب کلاه می گذارند؟
همین روزهای آینده چند دور دیگر از گفت و گوهای کارشناسی پیرامون اتم ایران برگزار خواهد شد. حکومت ایران چه طرح هایی ارائه کرده که روزنه ای از امید بگشاید و امکانی را برای رسیدن به توافق به وجود آورد؟ 
با آن که جزئیات طرح پیشنهادی حکومت ایران در مذاکرات ژنو کاملاً علنی نشده، ولی با استناد به آن چه که از زبان خود مقامات رژیم درز کرده و به رسانه های همگانی رسیده، می توان گفت که رژیم در مرحله کنونی حاضر نیست حتی به گذشت های نمادین دست بزند.
حکومت حاضر نیست به عنوان یک اقدام نمادین به بازرسان آژانس بین المللی امکان دهد که بیآیند و از سایت نظامی – اتمی پارچین در نزدیکی تهران دیدن کنند و به بازرسی بپردازند تا معلوم شود که چه نوع آزمایش هسته ای – نظامی در آن جا صورت گرفته است.
آن ها همچنان از پاسخگویی به پرسش هایی که آژانس بین المللی چندین و چند سال پیش در مورد جنبه های نظامی برنامه های اتمی مطرح ساخت طفره می روند و به بهانه های مختلف حاضر به دادن جواب نیستند.  
پیوستن به پروتوکل الحاقی می توانست مهم ترین گام برای نشان دادن حسن نیت رژیم ایران و برطرف سازی نگرانی های بین المللی باشد. زیرا به موجب پروتوکل الحاقی، بازرسان آژانس بین المللی حق دارند سرزده و بدون همآهنگی قبلی با رژیم ایران وارد تهران شوند و از هر نقطه ای که نسبت به آن ظنین هستند دیدار کنند.
حالا حکومت ایران می گوید فقط در مرحله پایانی مذاکرات و روزی که رژیم ایران به  همه خواسته های هسته ای خود برسد حاضر است درباره امضای نهایی پروتوکل الحاقی به گفت و گو بپردازد.
این کدام شفاف سازی است؟ این کدام ابراز حسن نیت است؟ آن ها چگونه انتظار دارند که دنیا فریب ترفندها را بخورد و حاضر به لغو تحریم ها و یا کاهش آن ها شود؟  
نمی شود هم خدا را خواست و هم خرما را. آنان چگونه می خواهند به هدف برسند؟
تردیدی نیست که رهبران حکومت اسلامی ایران همیشه افرادی بوده و هستند که صحنه سیاست بین المللی را به خوبی نشناخته و نمی شناسند و همیشه بر این تصور باطل بوده و هستند که می توانند سر دنیا کلاه بگذارند و بی آن که گذشتی بکنند همه خواسته های خویش را به دست آورند.
اکنون نیز محمد جواد ظریف ادعا کرده می گوید که در مذاکرات اتمی، اصلاً سخن گذشت و دادن امتیاز در کار نیست، "بلکه ما می خواهیم به بازی برد برد برسیم"!
چگونه رسیدن به بازی برد برد می تواند کوچک ترین بختی داشته باشد – وقتی که هدف دنیا جلوگیری از اتمی شدن رژیم ایران است و حکومت ایران ادعا می کند که از حق مسلم اتمی خود ذره ای پائین نخواهد آمد؟
از پرزیدنت اوباما باید پرسید که او براساس چه گذشت یا ابراز حسن نیت از جانب رژیم ایران امکان آزاد سازی دارائی های مسدود شده را حاضر است مورد بحث و بررسی قرار دهد؟
کدام "نرمش قهرمانانه" را آن ها در برخورد خود با آمریکا در پیش گرفته اند؟
در تظاهرات سالروز اشغال سفارت آمریکا، این قانون شکنی را همچنان بزرگ ترین دستآورد سیاسی خود می دانند و به یاغیگری و زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی و اشغال یک سفارت خارجی افتخار می کنند و حتی با گذشت بیش از سه دهه از آن تعرض و تجاوز، همچنان اشغال سفارت آمریکا را بزرگ ترین دستآورد سیاسی خود در صحنه بین المللی تلقی می دانند.
جدل و کشاکشی که امروز پیرامون سیاست اتمی رژیم در داخل حکومت و بین جناح های مختلف جریان دارد نشان می دهد که آن ها تا چه اندازه در شناخت واقعی نقشه جغرافیای بین المللی ضعیف بوده و هستند.
آنانی که به دستور خمینی شعار "نه شرقی نه غربی" می دادند. اکنون برای آن که بتوانند فشار غرب را خنثی کنند و به سیاست های خویش ادامه دهند، خود را به تدریج به دامان روسیه می اندازند. دیدار فرمانده نیروی هوایی روسیه از تهران و قراردادهای همکاری بین دو کشور، رژیم اسلامی ایران را با شدت بیشتری به حکومت سکولار و قدرت طلب روسیه وابسته می کند.
روسیه همیشه ثابت کرده که هیچ ایدئولوژی سیاسی یا دینی یا معنوی و بشری را دنبال نمی کند، بلکه آن چه را که می جوید سود خود و سوء استفاده از کشورهای دیگر برای رسیدن به مقام ابرقدرتی در صحنه جهانی است.
روسیه بود که به قطعنامه تحریم های شورای امنیت علیه رژیم ایران رأی موافق داد. ولی اکنون گزارش می رسد که روسیه به انواع ترفندها دست می زند تا از بهبود مناسبات ایران با آمریکا جلوگیری کند. این همان سیاستی است که دولت مسکو در مورد کشورهای اروپای شرقی در پیش گرفته که نمی گذارد با آمریکا دوست شوند. روسیه به موازات تحکیم روابط  با ایران، می کوشد به مصر نیز نزدیک شود و در سوریه هم روی ادامه حکومت بشار اسد قمار می کند.
حکومت ایران بابت سیاست خدا و خرما تا کنون زیان های بسیار متحمل شده که هزینه سنگین آن را به گردن مردم ایران انداخته و هنوز هم به این رفتار نادرست و نسجنیده ادامه می دهد؛ سیاستی که اقتصاد ایران را به سوی ورشکستگی مطلق کشانده است.
اورشلیم: شنبه چهارم آبان ماه 1392 – 26 اکتبر 2013


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر