Translate

۱۳۹۱ آبان ۱۰, چهارشنبه

تورم افسار گسيخته نتيجه بي کفايتي دولت در روابط خارجي است!


وقتي در آذر ماه سال گذشته خامنه ايي دستور حمله به سفارت انگليس را با نشان دادن چراغ سبز به اراذل و اوباش حکومت صادر کرد، نمي توانست تصور کند که اين دراز کردن پا از گليم و نشان دادن چنگال و دندان به شير پير چه نتايج فاجعه باري را مي تواند براي او و حکومتش ايجاد کند!
دولت انگليس که در شکل گيري جمهوري اسلامي و سقوط شاه نقش کليدي را بازي کرده بود ، قطعا انتظار حمله از سوي نوکران سابق خود را نداشت!( به اين نکته دقت فرمایید که بیشتر افرادي که سالهاست در نظام جمهوري اسلامي پست هاي مهمي را داشته و دارند ، تحصيل کرده های دانشگاههاي انگلستان هستند)
قبح حمله به سفارتخانه ها طوري از طرف جمهوري اسلامي شکسته شده است که اين حرکت در اکثر کشورهای جهان سوم ، تبديل به اهرمي براي فشار به ساير دولتها شده است.( آخرين مورد ، حمله  به سفارت آمريکا در ليبي بود که منجربه کشته و زخمی شدن تنی چند از کارکنان این سفارتخانه و سفیر آمریکا شد!)
تحريم نفت ايران که در ابتدا با الفاظ تمسخر آميز مقامات جمهوري اسلامي شکل شوخي گرفته بود پس از اجرايي شدن ، با تغيير لحن مقامات و تهديد به بستن تنگه هرمز ادامه يافت که چون اين تهديدات هم با گسيل ناوگان دريايي آمريکا به منطقه و موضع گيري هاي محکم کشورهاي حاشيه خليج فارس بي اثر ماند ، مقامات حکومت را وادار به تغيير موضع و گرفتن ژست صلح طلبانه نمود اما چون دست جمهوري اسلامي براي دنيا رو شده است و ميخ آخر برتابوت جمهوري اسلامي را نيزحمله به سفارت انگليس کوببده بود هيچ تاثيري در مواضع بين اللملي ايجاد نکرد.
مقامات جمهوري اسلامي که در دورزدن قوانين بين الملل و ايجاد اخلال در نظام بين المللي در طي سي و اندي سال تبحر و توانايي خوبي پيدا کرده اند نمي توانستند پيش بيني کنند که دم شير پير بازيچه ايي نيست که بتوان به راحتي با آن بازي کرد و سالم جست!
تحريم نظام پولي و بانکي کشور و جلوگيري از رسيدن دلار به داخل ايران ، فضايي از ترس و التهاب براي مقامات جمهوري اسلامي و در راس آنها خامنه ايي ايجاد کرده است که سايه  شورش هاي خياباني و اعتراضات مردمي مشابه سال 88 روز به روز پررنگ تر مي شود. مقامات بي تدبير و بي کفايت تنها راه پيش گيري از رخداد چنين حوادثي را افزايش فشار اجتماعي و روحي به مردم مي پندارند و با ايجاد بازي های مختلف در بازار اقتصاد ، بویژه ارز و طلا ، مردم را به کسب سودهاي کوتاه مدت دلخوش کرده اند که نتيجه ايي جز خرابي بيشتر اقتصاد کاملا بيمار کشور را نداشته و تنها چند صباحي بر عمر منحوس نظام جمهوري اسلامي خواهد افزود.

گسترش سرکوب ها با چه منطقي است؟!



مهمترين تجربه ايي که سران جمهوري اسلامي از اعتراضات خياباني سال 88 بدست آورده اند اين است که به هيچ وجه اجازه تجمع به مردم با هيچ دليل و توجيهي داده نشود زيرا با توجه به خشونت ها و سرکوبهايي که جامعه ايراني با آن مواجه بوده است در هنگامي که افراد فرصت گردآمدن مي يابند ضمن تهييج يکديگر، شجاعت ابراز عقايد و نظريات خود را يافته و هر تجمعي بالقوه امکان تبديل به يک اعتراض خياباني گسترده عليه نظام را دارد.
نمونه هايي از اين دست مخالفت ها را مي توان در سالهاي گذشته ديد ، بعنوان مثال شرکت جوانان در يک آب بازي ساده تبديل به تريبوني شد که روحانيون حکومتي آنرا نمونه بي بند و باري و تبليغ فساد ناميدند در حاليکه مشکل اصلي آنها مقابله به قدرت شبکه هاي اجتماعي بود که مي توانستند به راحتي افراد را با گرايش ها و خواستهاي متفاوت به دور هم جمع کنند.
کند شدن سرعت اينترنت و ايجاد اختلال مداوم در شبکه ها ، فيلتر سايت هاي اجتماعي و سياسي تنها بخشي ازسياستي است که  جمهوري اسلامي در سرکوب هر چه بيشتر خواسته هاي مردم دنبال مي کند!
تفکيک جنسيتي در دانشگاهها ، جلوگيري از شکل گيري سنديکاهاي و تشکل هاي کارگري و صنفي ، سرکوب شديد اعتصابات صنفي و حتي برگزاري مسابقات مهم ورزشي در روزهاي وسط هفته به اين اميد که افراد کمتري در آنها شرکت کنند ( و به جرات مي توان گفت ايجاد نفرت در جوانان از فوتبال ملي با استفاده از افراد نالايق غير متخصص در سطوح مديريتي و  برنامه ريزي شکست هاي مداوم تيم ملي ) از جمله سياست هاي سالهاي اخير جمهوري اسلامي است.
در کنار اين سياست جامع و دراز مدت ، انحلال کليه مراکز و اجتماعات و حتي انجمن هاي خيرخواهانه و يا سنگ اندازي مدام در راه گردانندگان اين اجتماعات خود گواهي است بر ترس جمهوري اسلامي از هر گونه تجمع در کشور. ( انحلال خانه سينماگران نيز در ادامه اين سياست بود که احمدي نژاد با گرفتن ژست مخالفت با اين موضوع در راه کسب محبوبيت بود که با تدبير به موقع خنثي شد)
حمله به اجتماعات دراويش ، حمله به انجمن هاي بهاييان ، حضور مداوم و پررنگ نيروهاي امنيتي و انتظامي در سطح شهرهاي بزرگ و ايجاد ترس و رعب مداوم در مردم با حمله به منازل مسکوني با هدف جمع آوري تجهيزات دريافت کانالهاي ماهواره ايي تنها بخشي از سياست هاي قابل عيان حکومت در سالهاي اخير است.
آنچه که مسلم است با افزايش فشارهاي اقتصادي بر مردم و همچنين رسيدن به موعد انتخابات رياست جمهوري ، خشونت سردمداران نظام افزايش چشم گيري خواهد داشت و ماههاي آينده مي تواند به ماههاي سرنوشت سازي براي مردم و جنبش هاي آزادي خواهانه از يک سو و سران جنايت کار جمهوري اسلامي مبدل گردد.

طبل جنگ از کدام سو به صدا در مي آيد!؟



مدتي است که ميزان تهديدات اسراييل از طرف جمهوري اسلامي تقليل يافته و به همان ميزان تهديدات متقابل اسراييل عليه ايران افزايش چشمگيري پيدا کرده است بطوري که کمتر روزي را مي توان يافت که يکي از مقامات دولت و يا ارتش اسراييل از برنامه ريزي براي حمله به تاسيسات اتمي ايران سخن نگويند!
بازي موش و گربه مقامات ايراني نيز در نوع خود جالب به نظر مي رسد. مقامي در مورد حذف اسراييل از روي نقشه و کندن اين غده سرطاني سخن مي گويد و مقام ديگر آنرا منکر شده و اين اظهارات را  اعتقاد و نظر شخصي افراد مي داند  و سياست خارجه جمهوري اسلامي را مبرا از اين موضوع معرفي مي کند!
رهبر جمهوري اسلامي که مدتي است به نظر مي رسد ذخاير سخنان جديدش به اتمام رسيده است مدام سخنراني ها و مطالب گذشته را با روايات جديد به پيروانش ارايه مي نمايد و ادامه حمايت از جنبش مقاومت در غزه و جنوب لبنان را خواستار است در حاليکه گردانندگان اين به اصطلاح جنبش هاي آزادي خواهانه که در حال حاضر خود را محروم از دلار هاي نفتي ايران مي بينند کم کم انحراف از مواضع جمهوري اسلامي را در اولويت فعاليت هاي خود قرار داده و کمتر از شعارهاي عوام فريبانه مبني بر نابودي اسراييل استفاده مي کنند. رهبران حماس که خود را همچون زنان خود فروش هر روز در آغوش افراد متمول مي اندازند تا کسب منافع نمايند اينبار آغوش اردغان در ترکيه و مورسي در مصر را جهت کسب منافع ، گرمتر از خامنه ايي مي بينند و در آينده ايي نزديک مي توان متصور شد که شيخ حسن نصرالله نيز سياست خارجي خود را در جهت مذاکره و رسيدن به توافق با اسراييل تغيير دهد و اربابان بي پول خود را در مواجهه با اسراييل تنها بگذارد!
کوبش مدام طبل جنگ از طرف افراطيون جنگ طلب اسراييلي چيزي است که جمهوري اسلامي براي بقاي خود و ادامه شعارهاي ضد اسراييلي نياز دارد و اسراييل خواسته و ناخواسته در جهتي حرکت مي کند که مطلوب سران جمهوري اسلامي است. جمهوري اسلامي ديگر نابودي اسراييل را تنها رسيدن به آرمان فلسطيني نمي داند بلکه در مجامع عمومي عنوان مي کند مقابله با اسراييل تنها دفاع از تماميت عرضي کشور است زيرا اين اسراييل است که مدام ايران را تهديد به حمله مي کند.
قطعا اگر درگيري در منطقه اتفاق بيفتد اين فاجعه ايي خواهد بود که نه تنها کل دنيا را تحت تاثير خود قرار خواهد داد بلکه بي تدبيري هميشگي جمهوري اسلامي در حمله به تاسيسات و پايگاههاي نظامي کشورهاي منطقه به بهانه ضربه زدن به آمريکا ، ساير کشورهاي عضو ناتو را نيز به ميدان معرکه خواهد کشاند که تنها متضررين اين مسئله مردم بي چاره ايران خواهندبود که سالهاست تاوان رفتار و کردار احمقانه حکام خود را مي دهند بي آنکه هيچ نقشي در شکل گيري اين حرکات داشته باشند.
نظامي که از بدو تشکيل ، بقاء خود را در جنگ و خشونت مي داند به بهانه شرايط جنگي راحتتر مخالفان خود را نابود و از صحنه سياسي خارج خواهد کرد و مي توان آينده ايي تاريکتري را براي مخالفان سياسي و جنبش هاي حامي مردم در ايران تصور نمود.





بیانیه مشترک شیرین عبادی و شش سازمان مدافع حقوق بشر : در ایران زندانیان سیاسی از ملاقات و خدمات پزشکی محروم شده‌اند



دیده بان حقوق بشر، عفو بین الملل، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، گزارشگران بدون مرز، فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران، همراه با شیرین عبادی، بار دیگر از دولت‌مردان ایرانی می‌خواهند تا احکام محکومیت فعالان مسالمت جو را لغو کنند و آنها را بدون قید و شرط آزاد کنند.


(پاریس، لندن، نیویورک،٣١ اکتبر ٢٠١٢ ـ ١٠ آبان ١٣٩١) - شیرین عبادی برندۀ جایزۀ صلح نوبل، به همراه شش سازمان مدافع حقوق بشری اعلام کردند که دستگاه قضایی و مسئولان زندان‌های ایران باید به بدرفتاری با وکیل برجستۀ مدافع حقوق بشر، نسرین ستوده پایان دهند. شیرین عبادی و سازمان‌های مدافع حقوق بشری، همچنین از مقامات ایران خواستند تا اجازه دهند، تمام زندانیان مطابق با حقوق بین‌المللی حقوق بشر از مراقبت‌های پزشکی و حق دیدار با خانواده برخوردار شوند.
دیده بان حقوق بشر، عفو بین الملل، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، گزارشگران بدون مرز، فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران همراه با شیرین عبادی، بار دیگر از دولت‌مردان ایرانی می‌خواهند تا احکام محکومیت فعالان مسالمت جو را لغو کنند و آنها را بدون قید و شرط آزاد کنند.
شیرین عبادی گفت: «هیچ یک از روزنامه‌نگاران، وکلای حقوق بشری و مدافعان حقوق بشر که تنها برای فعالیت مسالمت آمیزشان بازداشت شده‌اند، نباید در زندان باشند. تحت فشار قرار دادن فرزند یک زندانی، محروم کردن وی از دیدار با خانواده‌اش و دسترسی به مراقبت پزشکی تنها باعث بدتر جلوه کردن ایران در چشم جهانیان می شود
از زمان دستگیری نسرین ستوده در شهریور ١٣٨٩، مقامات مسئول این وکیل حقوق بشری ٤٧ ساله و مادر دو فرزند خردسال را بارها در سلول انفرادی نگاه داشته‌اند و از ملاقات منظم و صحبت با خانواده‌اش محروم کرده‌اند. مقامات زندان در ایران، در چند ماه گذشته مرتبا دیگر زندانیان سیاسی را نیز از ملاقات‌های منظم با نزدیکان‌شان و دسترسی مناسب به درمان پزشکی محروم کرده‌اند.
رضا خندان، همسر نسرین ستوده به گروه‌های حقوق بشری گفت که : " نسرین ستوده که از تاریخ ١٧ اکتبر ٢٠١٢ (٢٦ مهر ١٣٩١) دست به اعتصاب غذا زد، به بهداری زندان اوین منتقل شده است. وی گفت که اعتصاب غذای ستوده در واکنش به آزار و اذیت خانواده‌اش توسط مقامات و محدودیت بر حق ملاقات وی است. خانم عبادی و شش سازمان حقوق بشری گفتند: «ما جدأ از شرایط نسرین ستوده نگرانیم و مسئولیت‌های دولت‌مردان ایران را خاطرنشان می کنیم».
در روز ٢٦ اکتبر ٢٠١٢ (٥ آبان ١٣٩١)، پارلمان اروپا اعلام کرد که جایزۀ آزادی اندیشۀ ساخاروف امسال را به نسرین ستوده و فیلمساز ایرانی جعفر پناهی اعطاء کرده است.
رضا خندان گفت که "ستوده اعتصاب غذای خود را پس از شنیدن اینکه مقامات قوۀ قضاییه دختر ١٢ سال‌اش را احضار کرده اند تا به وی تفهیم کنند که اجازۀ سفر به خارج از ایران را ندارد، آغاز کرد." رضا خندان گفت، که " نسرین ستوده احساس می‌کرد برای ابراز اعتراض خود به آزار و اذیت خانواده‌‌اش توسط مقامات و عدم رعایت حق ملاقات خود، جز دست زدن به اعتصاب إذا، چاره دیگری ندارد". در سه ماه گذشته، مقامات زندان اوین از ملاقات حضوری فرزندان ستوده با وی جلوگیری کرده اند و به شدت امکان ارتباط تلفنی او از زندان را محدود کرده‌اند. آنها تقریبا یک سال است که از ملاقات نسرین ستوده با مادر و برادرش جلوگیری می کنند.
در ژانویۀ ٢٠١١ (دی ١٣٨٩)، دادگاه انقلاب ستوده را به اتهامات "اقدام علیه امنیت ملی" و "تبلیغ علیه نظام" به ١١ سال زندان و ٢٠ سال محرومیت از اشتغال به حرفۀ وکالت و سفر به خارج محکوم کرد. اما چند ماه بعد دادگاه تجدید نظر حکم زندان وی را به ٦ سال و حکم محرومیت وی از حرفۀ وکالت و سفر به خارج را به ١٠ سال تقلیل داد. بنا بر قوانین ایران، دادگاههای عمومی و انقلاب اختیار منع کردن وکلا از حرفۀ وکالت را ندارند و این امر در اختیار دادگاه انتظامی قضات است.
مسئولان زندان اوین از ملاقات منظم دو روزنامه‌نگار زندانی، ژیلا بنی یعقوب و مهسا امرآبادی، با همسران‌شان که در زندان دیگری نگهداری می‌شوند، جلوگیری می‌کنند. سازمانهای حقوق بشری از منابع مطلع گزارشهایی دریافت کرده‌اند که ژیلا بنی یعقوب، که در حال گذراندن یک سال محکومیت زندان خود در بند ٣٥٠ زندان اوین است، از زمان زندانی شدن در سپتامبر ٢٠١٢ (شهریور ١٣٩١) نتوانسته با همسر روزنامه‌نگار خود بهمن احمدی امویی ملاقات داشته باشد. این روزنامه‌نگار در حال سپری کردن محکومیت پنج سالۀ خود به اتهام "تبلیغ علیه نظام" و "توهین به رییس جمهور" در زندان رجایی شهر در ٤٧ کیلومتری غرب تهران است.
مهسا امرآبادی نیز حکم یک سال زندان را می گذراند و همسر روزنامه نگارش مسعود باستانی در حال گذراندن حکم شش سال زندان است، هر دو به جرایم "امنیتی" از این میان "تبلیغ علیه نظام"، برای نوشتن مقالاتی در خصوص انتخابات ریاست جمهوری مورد مناقشۀ سال ١٣٨٨ محکوم شده‌اند. مقامات ایرانی مهسا امرآبادی را در زندان اوین و همسرش را در زندان رجایی شهر نگهداری می‌کنند.
مقامات از دسترسی دو زندانی زن به نامهای بهاره هدایت و محبوبه کرمی به خدمات پزشکی مورد نیازشان جلوگیری می‌کنند. بنا به گزارش‌هایی که گروه‌های حقوق بشری از منابع خود دریافت کرده اند، مقامات از دسترسی محبوبه کرمی به مراقبت‌های روانشناختی برای افسردگی شدید و فلج کننده خودداری می‌کنند. دادگاه انقلاب محبوبه کرمی را به اتهام های "امنیتی" به سه سال زندان محکوم کرده است. بهاره هدایت برای درمان مشکلات کلیوی و مجرای گوارشی از مرخصی برخوردار شد، اما پیش از بهبودی کامل مجبور شد به زندان بازگردد. او در حال حاضر محکومیت ١٠ سال زندان را به اتهامات مربوط به امنیت ملی سپری می‌کند.مقامات قضایی ایران به طور منظم حق برخورداری از مشاورۀ حقوقی را برای زندانیان سیاسی مشکل تر کرده‌اند. بسیاری از وکلای برجسته حقوق بشری با اتهاماتی که مستقیما به دفاع از موکلینشان مربوط است در حال حاضر در زندان به سر می‌برند و این تاثیر بسیار وحشت آوری بر سایر وکلای دادگستری داشته است.
جاوید هوتن کیان در حال حاضر حکم ١١ سال زندان به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" را سپری می کند. مقامات ایرانی جاوید هوتن کیان را در اکتبر سال ٢٠١٠ (مهر ١٣٨٩) پس از اینکه در خصوص پروندۀ موکلشسکینه محمدی آشتیانی اطلاع رسانی کرد، دستگیر کردند. محمدی آشتیانی در سال ٢٠٠٦ (١٣٨٥) به اعدام به وسیله سنگسار محکوم شده بود، اما توجه بین‌المللی باعث شد که حکم وی معلق شود.
جاوید هوتن کیان از زمان دستگیری اش در سپتامبر ٢٠١٠ (شهریور ١٣٨٩)، بسیار کم از حق ملاقات برخوردار بوده و با وجود اینکه از بیماری بسیار جدی گوارشی رنج می‌برد، از خدمات پزشکی مناسب بهره‌مند نشده است.
در تاریخ ٤ مارس ٢٠١٢ (١٤ اسفند ١٣٩٠)، وکیل برجستۀ حقوق بشری عبدالفتاح سلطانی مطلع شد، که دادگاه انقلاب وی را به ١٨ سال زندان و ٢٠ سال محرومیت از اشتغال به حرفۀ وکالت محکوم کرده است و وی را برای اجرای حکم زندانش به برازجان، در فاصله تقریبا ١٢٠٠ کیلومتری جنوب تهران تبعید کرده است. دادستانی تهران، عبدالفتاح سلطانی را به "تبلیغ علیه نظام" و "اجتماع و تبانی علیه نظام" و "تشکیل یک گروه غیر قانونی" یعنی کانون مدافعان حقوق بشر" که وی و شیرین عبادی با هم آن را تاسیس کرده بودند، متهم کرد. دادگاه تجدید نظر حکم زندان سلطانی را به ١٣ سال تقلیل داد، اما محرومیت وی از اشتغال به حرفۀ وکالت را تایید کرد.
در ماه آوریل ٢٠١٢(فروردین ١٣٩١)، دادگاه تجدید نظر، حکم نه سال زندان محمد علی دادخواه، یک وکیل دیگر دادگستری را به اتهامات مربوط به مصاحبه با رسانه های خارجی و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر، تایید کرد. دادگاه همچنین محمدعلی دادخواه را به پرداخت جریمه و شلاق محکوم و وی را از اشتغال به وکالت و تدریس به مدت ١٠ سال محروم کرد.
محمد سیف زاده، وکیل حقوق بشری و یک عضو دیگر کانون مدافعان حقوق بشر، در حال سپری کردن محکومیت دو ساله خویش به اتهامات مشابه است، در حالیکه پرونده‌های دیگری نیز علیه وی در جریان است.
قوانین ایران و حقوق بین المللی مقرر می‌دارند، که مقامات زندان باید به تمام زندانیان خدمات مناسب پزشکی ارائه کنند. بر اساس آیین نامه سازمان زندان‌های ایران، زندانیان در صورت لزوم باید به بیمارستانی خارج از محل زندان منتقل شوند. مقررات حداقل استاندارد برای رفتار با زندانیان مصوب سازمان ملل متحد مقامات را ملزم می‌کند که زندانیانی را که به درمان تخصصی نیاز دارند به موسسات تخصصی، شامل بیمارستان های عادی، اعزام کنند.
هم قوانین ایران و هم حقوق بین‌المللی مقامات زندان را ملزم به ارائۀ امکانات حداقلی به کلیۀ زندانیان و دادن اجازه ملاقاتهای منظم به آنان، شامل ملاقات های شخصی با اعضاء خانواده، و رفتارِ با عزت و احترام با آنان می دانند. میثاق جهانی حقوق مدنی و سیاسی، که ایران عضو متعاهد آن است، رفتار یا مجازات های غیر انسانی یا تحقیرآمیز را منع می‌کند

برنامه روزانه دیکتاتور



رازهاي زندگي خامنه اي از زبان محسن مخملباف گزارش كارمندان بيت رهبري و وزارت اطلاعات كه به خارج از كشور گريخته اند محسن مخملباف  نوشته حاضر اطلاعاتي است كه از طريق كارمندان سابق بيت رهبري و وزارت اطلاعات كه به خارج از كشور گريخته اند براي من بازگو شده است و من تنظيم متن آن را به عهده داشته ام. مقدمه: خامنه اي فردي است كه در چند دهه گذشته بيشترين تاثير را بر زندگي عمومي و حتي خصوصي ايراني ها، پس از شاه و خميني داشته است.او كسي است كه بيش از هركسي از طريق سيستم هاي اطلاعاتي اش، درباره اين و آن مي داند؛اما كمتر كسي است كه ازجزئيات خانه و خانواده و ارتباطات و علائق شخصي و يا نحوه كار او با خبر باشد. اين راز داري افراطي از سوي خود او و سيستمش عمدي بوده است.در راز بودن، از او يك كاريزما ي مقدس براي طرفدارانش و يك چهره مخوف براي مردم ساخته است. مطلب حاضر مي كوشد ازطريق منابع دست اول واقعيت خامنه اي را آنچنان كه واقعا هست بشناساند. اين شناسايي به دور از ابراز نفرت هاي متداول اين روزها يا شيفتگي هاي طرفداران افراطي اوست. برنامه روزانه خامنه اي: ساعت 4 صبح برخاستن از خواب واقامه نماز شب ساعت 6 تا 6:30 ملاقات با حجازي(رئيس دفترش) ساعت 6:30 تا 7 ملاقات با وحيد (معاون اجرايي بيت رهبري) ساعت 7 تا 8 ملاقات با مجتبي (پسردومش)هفته اي سه روز (مجتبي در سال حدود 150 روز در حوزه علميه قم درس مي دهد. اما در غير از اين 150 روز هر صبح با پدرش ملاقات مي كند.)  ساعت 8 تا 10:30 مطالعه پرونده هاي امنيتي،سياسي و اقتصادي. ساعت 10:30 تا 12 (خواب و استراحت نيمروزي) ساعت 12 تا 1 نماز جماعت و ناهار ساعت 1 تا 3 ملاقات هاي ضروري (كه در هر زمان متفاوت است. و بيشتر براي حل بحرانها پيش بيني نشده است.) ساعت 3 تا 5 رسيدگي به كارهاي شخصي. ساعت 5 تا 8 ملاقات هاي ويژه (شرح اين ملاقات ها در برنامه هفتگي و ماهانه آمده است) ساعت 8 تا 8:30 شام ساعت8:30 تا 9 گوش كردن به شنودها ساعت 9 شب رفتن به رختخواب  برنامه هفتگي خامنه اي: 1.يكشنبه ها بعد از ظهر ملاقات با فرماندهان ارتش 2.يكشنبه ها بعد از ظهر ملاقات با فرماندهان سپاه 3.دوشنبه شام ملاقات با رئيس جمهوري 4.سه شنبه صبح ملاقات با مسئولين كارهاي اقتصادي خودش (حسن خامنه اي (برادرش)/ميرمحمدي/مجتبي خامنه اي/ و شريعتمدار وزير بازرگاني)  5. سه شنبه ها شام ملاقات با هاشمي رفسنجاني 6.چهارشنبه بعد از ظهر ملاقات با اعضاي شوراي نگهبان 7.چهارشنبه شب با جنتي شام مي خورد. برنامه ماهانه: 1.ملاقات با رئيس مجلس 2.ملاقات با رئيس قوه قضائيه 3. ملاقات با مشاورين مذهبي (كساني كه از قم مي آيند. مثل مقتدايي و يزدي) 4.ملاقات با مشاورين ديگر علائق شخصي خامنه اي: غذا: به توصيه پزشكان خاويار و ماهي قزل آلاي خال قرمز رودخانه لار به وي توصيه شد، اما رفته رفته اين دو غذا جزو علائق شخصي ايشان شد. خاويار از رشت توسط امام جمعه رشت ارسال مي شود .هم چنين گوشت قرقاول كه از شيراز توسط آقاي حائري ارسال مي شود.و مصرف گوشت بلدرچين و شتر مرغ (براي پرهيز از كلسترول) براي كنترل غذاي خامنه اي و اطمينان از سمي نبودن آن دستگاهي به مبلغ 500 هزار دلار از آمريكا خريده شده كه با افزودن يك ماده ،غذاآزمايش مي شود و آشپز خود بايستي در حضور محافظين قبل از ديگران غذا را بچشد. ورزش: كوهنوردي و اسب سواري. يك بار خامنه اي به خاطراسب سواري در سال 78 به زمين افتاد و دستش شكست.چون او با يك دست اسب سواري مي كند.در سفرهاي طولاني داخلي، مثل سفر به مشهد ، اسب مخصوص خامنه اي و اسب مجتبي را با هواپيماي 330 به محل مي برند.هم چنين سه كاميون مخصوص حمل اسب براي جا به جايي هاي نزديك تر موجود است. اسب ها: تعداد اسب ها حدود 100 عدد است كه ارزش كل آن 40 ميليون دلار برآورد شده و گرانترين آن ها 7 ميليون دلار قيمت دارد و نام آن ذوالجنان است.اسب مجتبي سهند نام دارد.براي اسب ها دو اصطبل موجود است،يكي در باغ ملك آباد مشهد به مساحت 10 هزار متر كه داراي 70 اسب است و يكي در لواسانات به مساحت 3 هزار متر كه داراي 30 اسب است. گده: گاهي با راشد يزدي (آخوندي كه جوك هاي ركيك مي گويد) گده مي كند. اين كار براي خامنه اي اسباب خنده مي شود،(كاري كه كريم شيره اي براي ناصرالدينشاه انجام مي داد.) و هم از طريق شنيدن جوك هاي ركيك كه نوعي تخليه رواني جامعه است، نبض جامعه را مي گيرد.در اين گده ها محمدي گلپايگاني و وحيد حقانيان هم حضور مي يابند.گاهي جنتي را هم دعوت مي كنند كه معمولا جنتي توسط راشد دست انداخته مي شود.مجتبي از گده هاي خامنه اي متنفر است ،چرا كه خودش در آن جا نفوذ ندارد و در غياب او راشد يزدي مي تواند توصيه هاي اقتصادي و سياسي را مطرح كند واز خامنه اي براي اين و آن امتياز بگيرد. مطالعه: غير از مطالعه پرونده ها و مطبوعات، خامنه اي كمتر وقتي براي مطالعه كتاب دارد.او از زمان رياست جمهوري اش بارها به اين و آن گفته است كه بدي پست رياست جمهوري اين است كه فرصت مطالعه را از شخص مسئول مي گيرد اما هر از چند گاهي به مطالعه كتاب هايي كه درباره روساي جمهور و رهبران دنيا منتشر مي شود مي پردازد.بيش از همه به زندگي دوران قاجار علاقه دارد.و به ويژه به ناصرالدينشاه. تمام كتاب هايي را كه در مورد او منتشر شده خوانده است.همين طور تمام كتاب هايي را كه در مورد شاه و خاندان او منتشر شده. كلكسيون پيپ: خامنه اي ابتدا سيگاري بود.در همان اوايل رياست جمهوري به دليل پرستيژ مورد نياز يك رئيس جمهور، سيگار را ترك كرد.او نمي خواست عكس او در حال سيگار كشيدن منتشر شود.در آن زمان كه هنوز با موسوي نخست وزير نزديك تر بود، دو نفري تصميم به ترك سيگار گرفتند و پس از آن هيچ گاه هيچكدام لب به سيگار نزدند.اما پيپ را از همان زمان حفظ كرده است.و يكبار عكس او در حالي كه پيپي به لب داشت منتشر شد. براي او توتون خاص پيپ تهيه مي شود و در كلكسيون پيپ او تاكنون 200 پيپ جمع آوري شده است.تمام شايعات مربوط به كشيدن ترياك در مورد اودروغ است.اما در مورد شعراي نزديك به خود مثل علي معلم و شهريار و سبزواري دستور داده بوده است كه مزاحم ترياك كشيدن آن ها نشوند.و حتي در مورد شهريار سپرده بود ترياك او را برايش تامين كنند و از طرف آقا به در خانه اش ببرند. ارزش پيپ هاي او حدود 2 ميليون دلار برآورد مي شود.اكثر پيپ ها برايش تحفه آورده شده. گرانترين پيپ 250 هزار دلار قيمت دارد كه مربوط به 300 سال پيش است.دسته اين پيپ طلا كوب و جواهر نشان است.بعضي از پيپ ها توسط روساي جمهور و رهبران جهان به او هديه داده شده است.ودر جعبه پيپ نام اهداء كننده مشخص است. كلكسيون انگشتر: در كلكسيون انگشتري هاي خامنه اي حدود 300 انگشتري خاص جمع آوري شده كه 3 تاي آن ها از آستان قدس به او تحفه داده شده است.گرانترين انگشتري 500 هزار دلار قيمت گذاري شده و قديمي ترين عقيق دنيا را دارد.اين كلكسيون ها در بيت رهبري نگهداري مي شود. كلكسيون عصا: در كلكسيون عصاي خامنه اي تا چند سال پيش 170 عصاي آنتيك وجود داشت كه يك ميليون ودويست هزار دلار قيمت گذاري شده بود.گرانترين عصا 200 هزار دلار قيمت دارد كه متعلق به 170 سال پيش است و جواهر نشان است. گاهي در موارد خاص عصا يا انگشتري يا عبايي را براي اين و آن تحفه مي فرستد.پيش از انتخابات اخير(سال 1388) كه مير حسين موسوي كانديدا بود، به ديدار پدر موسوي رفت و عصايي رابه وي هديه داد كه عده اي آن را مبني بر موافقت خامنه اي با كانديدا شدن پسر او قلمداد كردند. در اوايل رهبري و پس از مرگ خميني عبايي را براي آقاي طاهري امام جمعه وقت اصفهان فرستاد، زيرا از طاهري نقل شده بود كه خميني در هنگام تماشاي خامنه اي از تلويزيون در سفر هند گفته بود خامنه اي به درد رهبري مي خورد.و همين نقل قول خبرگان را راضي كرد تا به خامنه اي راي بدهند. فيلم خبرگان و اين نقل قول در يوتيوب موجود است. براي شعرا و هنرمندان هوادار خود معمولا سكه طلا تحفه مي دهد.گاهي نيز چكي به امضاي دفتر رهبري مي فرستد.هر از چند گاه گروهي از ادباي مداح نظام به بيت دعوت مي شوند و پس از خواندن شعرصله مي گيرند.(سنتي كه دردربار قاجار و به ويژه در زمان ناصرالدينشاه مد بوده است.) كلكسيون عبا: شماره عباهاي كلكسيون خامنه اي حدود 120 عدد است و قيمت مجموعه آن ها حدود 400 هزار دلار است كه گرانترين آن ها 30 هزار دلار مي ارزد .اما از همه آن ها بيشتر به عباي سپيد رنگي كه گاهي مي پوشد علاقه دارد.عباها از پشم شتر است. علايق ديگر: شايعاتي دال بر اين كه او در جواني تار يا سه تار مي زده دروغ است اما درجواني به موسيقي علاقه داشته و موسيقي كلاسيك ايراني را مي شنيده است.صداي شجريان را دوست داشته است اما به دليل مواضع سياسي شجريان از او دل كنده است و از او بدش مي آيد.بعد از رهبري و به ويژه اخيرا مواضع ضد موسيقي او قوي تر شده و در تلويزيون بارها عليه موسيقي حرف زده است .در سال 1388 به راديو و تلويزيون دستور داده است از حجم موسيقي كم شود تا طرفداران مذهبي ترش را راضي تر نگهدارد. او در جواني (و شايد هم فقط از سر جواني) يك فولكس واگن قرمز رنگ خريده وباور نمي كرده كه سال ها بعد ممكن است در حكومت او بعضي براي رنگ ماشين خود مورد مواخذه واقع شوند.  ري شهري در گزارشي كه از گذشته خامنه اي براي خميني تهيه كرد به دو زن صيغه اي او در جواني اشاره كرده است.اين دو زن در مشهد زندگي مي كنند. شعر علاقه خامنه اي به شعر از جواني شروع شده و تاكنون ادامه داشته است. او در جواني در انجمن شعر مشهد مدتي طولاني حضور مي يافته است.گاهي شعر هم سروده.و بسيار دوست دارد شعرا در موردش شعر بگويند و او به آن ها صله بدهد.سبزواري و علي معلم از شاعران مسلمان مديحه گوي او با او حشر و نشر مدام دارند.و از طريق آن ها از مشكلات اهل هنر وابسته به نظام با خبر مي شود.در اوايل رهبري ميرشكاك شاعر را هم كه گاهي دچار جنون ادواري مي شود را چند بار به حضور پذيرفته بود و ميرشكاك از اين كه در هنگام خداحافظي گفته بود سيد زت زياد به خود مي باليد .(منظور عزت زياد است.كه يك دعاي لاتي است.)خامنه اي هرسال بارها شعرا را به بيت خود دعوت مي كند تا در حضور او شب شعر بگذارند. در اوايل رياست جمهوري خود از اخوان ثالث كه از نزديك او را مي شناخت درخواست كرد كه در مدح انقلاب شعري بگويد. اخوان ثالث در جواب او گفت:ما هنرمندان بر حكومتيم و نه با حكومت. اين جمله چنان او را بر آشفت كه دستور داد حقوق ماهيانه او را از محل كارش قطع كردند . و اخوان پس از آن بي كار شد. قيصر امين پور دريادنامه اخوان (باغ بي برگي) به اين نكته در مقاله خود اشاره كرده است. خامنه اي از شاملو به شدت بدش مي آمد و از او با نفرت ياد مي كرد اما جرات نكرد او را دستگير و مجازات كند، زيرا مي ترسيد بدنام تاريخ شود.او از پادشاهاني كه با شعرا بدي كرده بودند بسيار خوانده است.او جمله لنين را كه اگر يك ايدئولوژي با هنر حمايت نشود خواهد مرد، در سخنراني هايش بسيار آورده است.علاقه او به شعر آنقدر هست كه اگر سر از سياست و روحانيت در نمي آورد، بعيد نبود به سراغ شعر و ادبيات برود. با اين وصف به دليل مشغله فراوان گاهي خطاهاي فاحش مي كند و با آن كه مي نماياند كه شعر شناس است، وقتي شاعره جواني در مقابل او شعري راخواند، از او پرسيد: اين شعر از خودتان است؟ وشاعره پاسخ داد: نخير اين شعر از سهراب سپهري است.(سپهري شاعري است كه اين روزها در ايران هر بچه مدرسه اي هم شعر او را مي شناسد) رابطه خامنه اي و همسر و بچه هايش: خجسته نام همسر خامنه اي است.خجسته خانم خيلي تحت سلطه خامنه اي است . ولي از برادرهايش هم خط مي گيرد.يك بار بيمارستان شركت نفت قورق شد تا خجسته خانم براي زيبايي شكم مورد عمل ساكشن( براي برداشتن چربي هاي شكمش قرار گيرد).خجسته خانم به دليل التهاب روده بزرگ دوبار هم در لندن مورد عمل جراحي قرار گرفته است.مجتبي خامنه اي دومين فرزند خامنه اي روي پدرش بسيار نفوذ دارد اما هر كجا كم مي آورد از طريق مادرش خجسته خانم وارد مي شود. اكنون خجسته خانم (در سال 2009) حدود 67 سال دارد.يكي از برادرانش با مجاهدين خلق رابطه داشته و به سوئد فرار كرده است.اوغير از برادر فراري، سه برادر ديگر هم دارد كه در گير بيزينس هاي بزرگند.حسن، برادرخجسته خانم همه كاره تلويزيون جمهوري اسلامي است . كميسيون هاي خريد دوربين وتلويزيون سوني در انحصار اوست.مبلغ خريد هاي تلويزيون ايران از محصولات سوني اعم از دوربين و سيستم هاي مونتاژ و غيره رقم بالايي نيست .تقريبا 50 تا 60 ميليون دلار در سال . اما مردم از تلويزيون سوني سالي 500 تا 600 ميليون دلار خريد مي كنند كه 7 درصد آن به حسن آقا برادر خجسته خانم مي رسد.ابتدا حق انحصار سوني مربوط به يك ايراني در دبي بود كه او را تهديد كردند واو خودش از ترس امتيازش را لغو كرد.خجسته خانم عليرغم زندگي مرفه داخل، مدام نگران است آنچه از بيرون درباره زندگي آن ها ديده مي شود ساده ننمايد. او سه نديمه دارد و هيچگاه به آرايشگاه بيرون از خانه مراجعه نمي كند و برايش آرايشگر از بيرون مي آورند.او به ماساژ علاقه دارد و يك خانم كره اي مسئول ماساژ اوست. بتول خانم زن خميني از او خيلي بدش مي آمد و معتقد بود او هم مثل شوهرش مغرور است.و از وقتي خامنه اي رهبر شده او هم احساس مي كند ولي فقيه زنهاست . خجسته خانم ابتدا خودش آشپزي مي كرد اما الان هفت هشت سال است كه نمي تواند آشپزي كند.و يك پيرمرد كه سيد نام دارد مسئول آشپزي است. انتخاب عروس ها و داماد ها در خانه خامنه اي به عهده خجسته خانم ست. ابتدا او چند نفر از خانواده هاي نزديك به بيت رهبري يا علماي درجه اول را انتخاب مي كند، و از طريق رفت و آمد آن ها را بيشتر مي شناسد.بعد وزارت اطلاعات ،شعبه مخصوص، تحقيقاتش را كامل مي كند و بعد دختران و پسران خامنه اي از بين كانديداهاي مادر كه مورد تاييد رهبري قرار گرفته اند، يكي را مي پسندند اين ازدواج ها گاهي دچار مشكلات عمده نيز شده است.در مورد همسر مجتبي (دختر حداد عادل) چون بچه دار نمي شد، نزديك بود كار به جدايي بكشد.در مورد مسعود (دختر آيت اله خرازي) به دليل اختلافات سياسي كار تا جدايي پيش رفته است.و سوسن خرازي براي طلاق به خانه پدر برگشته است. در روابط خانوادگي پيش روي ديگران ادب حضور كاملا رعايت مي شود.مثلا بچه ها به پدر خود بابا نمي گويند،بلكه از واژه «آقا» «رهبر» «حضرت آيت اله» استفاده مي كنند.و خامنه اي نيز بچه هايش را بدون احترام صدا نمي كند.معمولا از زبان او شنيده شده« آقا مصطفي» «آقا مجتبي» « آقا مسعود»« آقا ميثم» اما نام دختران كمتر در ملاقات ها بر زبان او جاري مي شود، مگر در ملاقات هاي خانوادگي كه باز هم با نام« بشري خانم» يا« بشري سادات»« هدي خانم» يا « هدي سادات» خوانده مي شوند. بچه ها به ويژه مجتبي اگر پاي بحث پيش بيايد در مورد چگونگي انتخاب آقاي خامنه اي توسط خبرگان مي گويند:" خبرگان آقاي خامنه اي را انتخاب نكرد، بلكه ايشان را كشف كرد.ايشان نائب امام زمان هستند و خدا اين استعداد را به علما و خبرگان اعطا كرد تا ايشان را كشف كنند." اين نحوه احترام در مديران و كارمندان بيت رهبري نيز به اين شكل رعايت مي شود كه هرگاه كسي از ديدار آقاي خامنه اي برمي گردد به او مي گويند« زيارت قبول» و كسي در دفتر آقاي خامنه اي حق ندارد بگويد به ملاقات آقاي خامنه اي مي روم يا قرار ملاقات دارم،بلكه از واژه« شرفياب مي شوم» و يا « به زيارت مي روم» استفاده مي شود. در اجراي اين ادب حضور بيش از همه حجازي (رئيس دفتر خامنه اي) اصرار دارد. نماز جماعت بيت رهبري: هفته اي 3 تا 4 روزنماز جماعت در بيت برگذار مي شود.حدود 15 نفر در هر نماز جماعت افتخار آن را دارند كه پس نماز باشند. 10 نفر آن ها مديران بيت رهبري هستند كه هميشگي اند.اما هر روزه حدود 4 تا 5 مهمان نيز براي نماز جماعت حضور دارند.حضور در نماز جماعت آقا سرقفلي دارد.و بازارياني كه مشكل دارند چنانچه سر نماز آقا حاضر شوند و براي حل مشكل خود توصيه اي از آقا بگيرند،كسب و كارشان رونق مي گيرد.آنها حاضرند از قبل بهاي اين سرقفلي را كه حدودا مبلغ پانصد ميليون تومان است ، به حجازي و محمدي گلپايگاني بپردازند. اين پس نمازها مبلغ پانصد ميليون توماني را كه داده اند، بعدا از طريق سودي كه از توصيه اقا برده اند ،چند برابر جبران مي كنند.در نتيجه مشتريان نماز جماعت آقا ،معمولا از اهل بازار هستند.از امنيتي ها كساني كه خواستار ارتقا در شغل خود هستند نيز، در اين نماز جماعت ها بسيار شركت مي كنند. رابطه خامنه اي و مريدانش: وقتي اقاي خامنه اي به مشهد مي رود و از يك قندان قندي را بر مي دارد، براي مريدان آقا قندان قند متبرك مي شود.وقتي از جايي رد مي شود تا به زيارت برود ،طرفداران او جاي خالي پاي او را بوسه مي زنند.فيلم بوسه زدن بر جاي پاي خامنه اي توسط مريدانش روي يوتيوپ موجود است. معلوم نيست اگر اين مريدان از جلسات گده خامنه اي كه به جوك هاي ركيك آخوند راشد ريسه مي رود با خبر شوند تا چه اندازه دچار شوك خواهند شد و آيا باز هم قندهاي باقي مانده از چاي او ، همان اندازه برايشان متبرك خواهد بود؟ جمله تكراري خامنه اي از بيست سال پيش اين است « اين كار را بكنيد، اما مردم نفهمند» « آن كار را بكنيد ،اما كسي نفهمد» و آن ها كه اين جمله را مي شنوند، مي دانند كه همه اقتدار بيت رهبري در سايه بي خبر نگهداشتن مردم از راز هاي خصوصي زندگي آقاي خامنه اي و راز هاي پشت پرده دفتر رهبري است. تا قبل از نماز جمعه، يك هفته پس از انتخابات، خامنه اي مسئوليت هيچ چيز را به عهده نمي گرفت و همه فكر مي كردند او نقش بالانس كننده قدرت را در بين جريانات مختلف بازي مي كند. اما در آن نماز جمعه، يكباره همه چيز بر ملا شد و نقش جهت دار خامنه اي در جريانات سياسي و گناه او در سركوب ها عيان شد. مسئولان حفاظت خامنه اي: تيم محافظت خميني 200 نفر بودند.اما مجموعه اي كه از خامنه اي محافظت مي كنند 10000 نفرند.(يادآورگارد جاويدان شاه كه هيچ گاه از آن كم نمي شد)در اين بين دو نفري كه نقش اساسي دارند دين شعاري و حسين جباري هستند. اين دو كساني هستند كه شب ها پشت در اتاق خامنه اي كشيك مي دهند وتنها كساني هستند كه حق دارند در نزديكي خامنه اي مسلح باشند. آن ها 30 سال است كه محافظين اصلي خامنه اي هستند. اما مديران تيم محافظت از خامنه اي در دوران مختلف اين ها بوده اند: 1.خسروي وفا ( رئيس تيم جانبازان) 2.اصغر زاده(نماينده مجلس) 3.متوليان (سپاه) 4.رمضاني (اطلاعات سپاه) 5.نجات (شوراي امنيت) 6. چيذري (در حال حاضر او مسئول محافظين است.) محافظين نزديك كه يك جمع 200 نفره هستند و از نزديك شاهد سفرها و زندگي در كاخ ها هستند هر كدام خانه اي دارند كه حداقل يك ميليارد تومان ارزش دارد و آن ها كه خامنه اي را با تقوي ميدانند و خود زاهدانه زندگي مي كنند، در تيم محافظين (حلقه اول ) اجازه ورود ندارند تا مبادا دچار تضاد شوند.هيچ كدام از اين محافظين وفدائيان، هيچ گاه اجازه ازدواج با دختران مسئولين رده بالا را ندارند، حتي اگر عاشق هم شوند.معمولا ازدواج ها در سطح فاميل هاي بزرگ سياسي اتفاق مي افتد ويا با صنف روحاني. اما هيچگاه آن ها كه بوسه بر مقدم و جاي پاي خامنه اي و امثال او مي زنند و از قندان متبرك شده او قند مي ربايند و حاضرند خود را قرباني او وايشان كنند لايق اين نبوده اند كه با دختري از اين بزرگان ازدواج كنند. از محافظين 500 نفر مسئول محافظت از خانواده هستند.(يك خانواده 40 نفره تحت كنترل محافظين هستند.عروس ها و داماد ها و دختران و پسران و برادران و برادر زن ها و بعضي از بچه هاي برادرها و بعضي از بچه هاي برادر زن ها.) انتخاب شدن در رده محافظين نيازمند عبور از سه گزينش امنيتي است و زمان زيادي طي مي شود تا كسي بتواند در تيم محافظين جا بگيرد.حقوق محافظين حداقل ماهي هزار دلار و حداكثر ماهي 12 هزار دلار است.وقتي كسي به حلقه محافظين وارد مي شود به او كمك مي شود تا در محل زندگي خود صاحب خانه اي باشد. و همينطور از يك خانه سازماني در محل ماموريت استفاده خواهد كرد. از اين ده هزار محافظ حدود هزار نفر آن ها زن هستند.و معمولا كسي نمي داند آن ها محافظ هستند. مراقبت هاي پزشكي خامنه اي: دكتر مرندي وزير بهداشت سابق ،هماهنگ كننده پزشكي آقاي خامنه اي است.پزشكان ديگر را مرندي برمي گزيند و به وقت لازم به بالين خامنه اي مي آورد.در زير زمين بيت رهبري يك بيمارستان خصوصي با 4 دكتر كشيك در طول 24 ساعت مراقبند.در سفرهاي زميني يك بيمارستان سيار همراه خامنه اي است. هم چنين يك اتوبوس - بيمارستان كه داراي اتاق عمل است براي سفرهاي زميني همواره همراه است.براي سفرهاي پروازي يك هواپيما- بيمارستان با دو اتاق عمل وجود دارد. در طول 30 سال گذشته خامنه اي سه بار عمل جراحي داشته است. عمل دست پس از انفجار اوايل انقلاب. عمل جراحي اثني عشر و عمل پروستات. هرگاه خامنه اي مريض مي شود، تضادها در بيت رهبري تشديد مي شود. كساني كه جنايت كرده اند و مي ترسند كه وقتي خامنه اي بميرد مردم از آن ها انتقام بگيرند ، نگران عاقبت كار مي شوند. اما تا حال خامنه اي رو به بهبود مي گذارد دوباره همه چيز را فراموش مي كنند. خانمي كه خواهر قائم مقام وزارت دفاع است(يعني خواهراحمد وحيد دستجرديكه تخصص پزشكي زنان را دارد، پزشك مخصوص امور زنان) همسر و دختران و عروسان خامنه اي است. افسردگي: خامنه اي سال هاست افسردگي دارد.بعضي از پزشكان علت آن را گوش كردن به شنود هاي شبانه قبل از خواب مي دانند.از آن جا كه تا كسي عليه خامنه اي حرفي نزده باشد، حرفش ارزش شنودي ندارد، پس خامنه اي از طريق شنود، مدام دارد عليه خودش حرف مي شنود. خامنه اي براي حفظ سيستمش به طور مستمر هر شب قبل از خواب به مدت 20 دقيقه مكالمات ضبط شده عليه خودش را، از زبان مردم ، مخالفين و حتي مسئولين مي شنود كه منجر به ادامه افسردگي او مي شود.او هر شب قبل از خواب به اين نتيجه مي رسد كه كسي او را دوست ندارد و فردا صبح دوباره مردمي را مي بيند كه از ترس، خود را مريد او نشان مي دهند تا به ثروت و قدرت برسند و يا از خشم او در امان باشند. خجسته خانم كه گاهي شنودها را شنيده تحمل چاپلوسي هاي روزانه خيلي ها را ندارد. بيش از هر كسي به زبان مي آورد كه مردم ايران دروغگو وچاپلوس و خائنند. خامنه اي گاهي ماساژ مي گيرد.ماساژور يك ايراني است كه دكتر فيزيوتراپ است.ابتدا اين ماساژ بابت دستي كه در انفجار از كار افتاده بود شروع شد. اما بعدها به توصيه پزشكان معالج، بخشي از برنامه هفتگي شد. سيستم شنود: پس از رهبري خامنه اي، ابتدا به مدت دو سال احمد قديريان مسئول شنود خامنه اي بود. اما اكنون حدود 15 سال است كه طائب مسئول آن است.اين شنود شامل سه بخش مي شود. شنود مسئولين بزرگ وشنود مسئولين امنيتي و شنود مردم . در مورد امنيتي ها حتي اتاق خواب آنان نيز شنود مي شود تا مراقب خيانت آنان به خامنه اي باشند در موردشنود مردم براي آنكه فضاي جامعه فهميده شود وخامنه اي بتواند با آن مقابله كند اين شنود انجام مي شود.اين شنود سوم نوعي نظر سنجي ميداني است. شنود دو مركز اصلي دارد. يكي در بالاي توچال و يكي در مركز تلفن.اما يك تيم كه در پشت خانه خامنه اي مستقر هستند،(در خيابان پاستور) شنودهاي مربوط به خامنه اي را طبقه بندي مي كنند و روزانه دو صفحه نوشته و 20 دقيقه نوار در اختيار خامنه اي مي گذارند.كه 5 دقيقه از آن مربوط به شنودهاي اخلاقي جامعه است . علاوه بر آن تمام ملاقات هاي خامنه اي به صورت علني ضبط مي شود و خودش هم به حاضرين اعلام مي كند كه آن ها را ضبط مي كند.مثلا همه ملاقات هايش با هاشمي و خاتمي و احمدي نژاد و مسئولين ديگر را ظبط مي كند. نفرات اصلي اداره شنود: طائب و مهندس حميد، برادر وحيد حقانيان هستند. بدين ترتيب پرونده پنهان همه مسئولين زير بغل خامنه اي است و قوت و ضعف همه را مي داند.اما كمتر كسي در مورد خامنه اي مي داند ، مگر ري شهري (كه در زمان خميني مامور تحقيق در مورد همه مسئولين بود از جمله خامنه اي) و در سال هاي اخير هم حجازي و محمدي گلپايگاني كه داناي كل شده اند و در همه امور رازها را مي دانند. ري شهري خواستار توليت شهر ري بود و خامنه اي عليرغم آن كه به اين امر راضي نبود، شهر ري را به او باج داد.ري شهري در زمان امام سه نوع اطلاعات را در مورد همه مسئولين ، از جمله خامنه اي براي اطلاع خميني جمع مي كرد.اطلاعات جنسي،مالي وسياسي. در زمينه سياسي: هنگامي كه موسوي نخست وزير بود و سياست هاي اقتصادي اش مورد حمايت خميني بود و خامنه اي با آن كه رئيس جمهور بود، قانونا قدرت موسوي را در دولت نداشت ، در جلسات خصوصي از حمايت خميني نسبت موسوي انتقاد مي كرد. در زمينه مالي: دخالت خامنه اي در مورد پورسانت هاي فروش نفت زير سوال بود و در زمينه جنسي: ماجراي دو زن صيغه اي او در مشهد كشف شده بود كه البته هيچكدام اعتماد خميني را از خامنه اي برنگرداند اما مطرح شدن دو زن صيغه اي در دوران جواني اش مي توانست به اعتبار او در سطح جامعه لطمه بزند.البته پس از انقلاب هيچ موردي از زنبارگي از او ديده نشده ويا به او نسبت داده نشده است. سفرهاي خامنه اي: از 365 روز سال 100 روز برنامه سفر سالانه خامنه اي است.يك ماه در تابستان و يك هفته در نوروز و يك هفته در زمستان به مشهد مي رود تا در كاخي كه در وكيل آباد ساخته است، اقامت كند. در ايام نوروز يك هفته در پايگاه هوايي (دزفول) در خوزستان، كه منطقه خوش آب و هوايي در آن فصل از سال است مي گذراند.و يك ماه در شمال ايران: معمولا زيبا كنار- ساري- رامسر – بيشه كنار و همه پنجشنبه ها و جمعه ها در كاخ نياوران يا كاخ جمشيديه يا كاخ لواسانات به سر مي برد.  وقتي خامنه اي در سفر است هر روز يك هواپيماي اختصاصي براي گزارش كارها مي رود و باز مي گردد. و از آن جا كه سه حلقه محافظ اطراف منطقه اقامت او را كنترل مي كنند و همه محافظين حلقه اول و دوم نيز كه 1200 نفر هستند بايستي سفر كنند، ميني موم خرج هر روز سفر خامنه اي 50 ميليون تومان هزينه بر مي دارد. معمولا وقتي او در وكيل آباد است، هواپيماي 330 از اسب مورد علاقه او واسب مجتبي تا اثاثيه ديگر مورد علاقه خانواده را با خود مي برد. گاهي خامنه اي مي خواهد مثل مردم عادي سفر كند. براي اين منظور يك اتوبوس ضد گلوله كه 500 ميليون تومان خرج برداشته ،ساخته شده است كه داراي دو اتاق خواب و دستشويي و حمام است و هم چنين يك آشپز خانه كوچك كه سيد، آشپز مورد اطمينان آقا ،در آن آشپزي مي كند. اسكورت مخفي آقا به صورت پنهان اتوبوس را از پيش و پس همراهي مي كنند. خانه هاي خامنه اي خانه خميني در جماران 200 متر بود،خانه اصلي خامنه اي در پاستور 1200 متر است.(اين خانه 1200 متري تنها خانه اي است كه همه از آن مطلعند.) خميني تنها در يك خانه كوچك در قم و يا حسينيه جماران زندگي كرد اما خامنه اي از تمامي كاخ هاي شاه كه حالت موزه نيافته استفاده مي كند و حتي بر آن ها افزوده است. در عين حال هنوز بچه هاي ايراني در كتاب هاي درسي خود مي خوانند كه قاشق چاي خوري شاه از طلا بوده است.و اشرافيت او باعث انقلاب شد. زير خانه خامنه اي در پاستور،در عمق 60 متري ، يك پناهگاه 5 هزار متري ضد اتمي ساخته شده كه تنها قيمت آسانسورش 5 ميليون دلار است.يك پناهگاه هم زير كاخ وكيل آباد مشهد ساخته شده است.اما اين پناهگاه اتمي در مقابل انقلاب ممانعتي نمي كند. اگرانقلابي در ايران اتفاق بيفتد خامنه اي به سوريه ميگريزد و در وهله دوم به روسيه. لجستيك خامنه اي: در سيستم خصوصي بيت رهبري امكانات زير به صورت اختصاصي استفاده مي شود: (1 عدد هواپيماي ايرباس) مخصوص سفرهاي خودش  (2 عدد بوئينگ 707 ) يكي مربوط به سفرهاي فاميل و يكي مربوط به محافظين (5 عدد فالكوم) 2 تامربوط به سفرهاي خودش.يكي براي سفرهاي مجتبي و دوتا براي سفرهاي فاميل. (5 عدد هليكوپتر) 2 هليكوپتر براي سفر خامنه اي.يك هليكوپتر براي سفر مجتبي ودو هليكوپتر مربوط به فاميل. با آن كه پرواز هليكوپتر در آسمان تهران ممنوع است اما در شمال شهر تهران مدام صداي هليكوپتر شنيده مي شود. 6 باند هليكوپتر يكي در مهرآباد و يكي در عباس آباد ، يكي بغل هتل استقلال ، يكي در منظريه تهران ، يكي در قم و يكي در لواسان. (17 عدد ماشين ضد گلوله) هر كدام به ارزش 400 هزار دلار (1200 عدد ماشين ديگر) اداره كنندگان بيت رهبري: اول قرار بود منتظري جانشين خميني باشد. مخالفت او با كشتارها در زندان هاي سياسي او را مغضوب خميني كرد و نه تنها بر كنار شد كه حتي در خانه خود زنداني شد.البته عده اي از روحانيون نيزدر بر كنار كردن منتظري و جايگزين كردن خامنه اي بي نقش نبوده اند. وقتي خميني داشت مي مرد عده اي خواستند احمد پسر خميني جانشين او شود.احمد خود به دنبال چنين نقشي نبود.خميني مي گفت:هركس را مي خواهيد بعد از من رهبر كنيد اما چنين جفايي را در حق من نكنيد كه احمد را رهبر كنيد. نگذاريد مردم بگويند مثل سلطنت از خميني به پسرش ارث رسيد.عده اي هم از اين فرصت به دنبال كنار زدن منتظري از قدرت و جايگزين كردن خامنه اي بودند. مثل ري شهري و محمدي گلپايگاني و حجازي و (طائب كه در آن زمان بازجوي مهدي هاشمي بود) همه اين گروه بعد از مرگ خميني و به رهبري رسيدن خامنه اي همه كاره دفتر او شدند. اين ها حتي با طرح شوراي رهبري بعد از خميني مخالف بودند. شورايي كه قرار بود متشكل از آيت اله گلپايگاني، اردبيلي و خامنه اي باشد. گردانندگان اصلي در بيت رهبري شخص خامنه اي و پسرش مجتبي، و بعد حجازي،محمدي گلپايگاني و وحيد هستند. كاركنان بيت حدود 500 نفر در لول اول و 2 هزار نفر در لول دوم و ده هزار نفر در لول سوم كار مي كنند. در حقيقت دولت و مجلس و قوه قضائيه نيستند كه كشور را اداره مي كنند، بلكه همه چيز در كنترل بيت رهبري است.بيت رهبري داراي ساختمان هاي متعددي در سطح كشور است. بسيج در نگاه خامنه اي: خامنه اي در ابتدا مدير كل حزب جمهوري اسلامي بود، اكنون با همان نگاه باور دارد كه بسيج مي تواند براي او يك حزب باشد.حزبي كه در عين حال يك ارتش است.انتقاد منتقدين به حزب پادگاني، اشاره به همين موضوع دارد.او با پول دولت و ملت براي خود يك حزب نظامي ساخته است. بيزينس هاي مهم خامنه اي: واردات شكر و برنج ،ماشين ب ام و ، توليد قند و شكر به نام آستان قدس رضوي،سرمايه گذاري در دبي، آلمان،عراق، آفريقاي جنوبي،ونزوئلا،لبنان،چين. اما بيزينس هاي بزرگتر مربوط به همان نفت و گاز است و بعد خريد تسليحات نظامي از روسيه و چين. خامنه اي براي آن كه بتواند بيزينس هاي خود را كنترل كند، اشخاصي را به مدت طولاني در سمت هايي ثابت نگه مي دارد. مثلا مجيد هدايت زاده كه 30 سال مسئول فروش نفت ايران بوده است(هدايت زاده در سال 1387 عوض شد، چون نوري زاده نام او را لو داده بود.) ديگري آقاي سوري مسئول حمل و نقل نفت ايران است كه 30 سال است اين كار را ادامه مي دهد. اين دو نفر را آقاي خامنه اي از سال 61 منصوب كرده است. يك دوره هاشمي رفسنجاني و يك دوره خاتمي و حتي يك بار احمدي نژاد مي خواستند آن ها را عوض كنند اما خامنه اي نپذيرفت. شكل كار اين دو با دفتر رهبري بدين شكل بود:هدايت زاده بشكه هاي نفت را مي فروخت و سوري آن ها را حمل مي كرد و كميسيون آن ها به حساب خامنه اي مي رفت. در 30 سال گذشته ايران حدود 700 ميليارد دلار نفت فروخته است كه پورسانت فروش و حمل و نقل آن از طريق اين دو نفر به حساب خامنه اي رفته است. سومين نفري كه خامنه اي براي اين كار وارد وزارت نفت كرد ، برادرش حسن خامنه اي بود كه ابتدا در وزارت ارشاد جزو گروه سانسور بود اما بعد براي كنترل منافع خامنه اي وارد وزارت نفت شد. كاخ هاي خامنه اي: عكس هاي ضميمه توسط گوگل محل كاخ هاي خامنه اي را نشان مي دهد. اين كاخ ها عبارتند از: 1.كاخ هاي لواسانات كه مربوط به شخص خامنه اي، مجتبي، و محمدي گلپايگاني است. 2.كاخ جمشيديه: كاخ سابق اردشير زاهدي (كه محل كوهنوردي خامنه اي است) 3.كاخ فيش قولا در شمال ايران 4.كاخ هاي باغ ملك آباد مشهد با 300 هزار متر باغ اطراف 5.كاخ نياوران 6.كاخ هاي سد لتيان ( كه قبلا كاخ شاه بوده است) ثروت خامنه اي: خامنه اي در سال 60 رئيس جمهور شد. در سال 61 هدايت و سوري را مسئول فروش نفت كرد و تا سال 85 آن ها عوض نشدند. در سال 62 محسن رفيقدوست را مسئول خريد اسلحه كرد  از سال 1370 به ارزش زمين پي برد و از طريق ستاد اجرايي فرمان امام و بنياد مستضعفان روي زمين هاي ايران دست گذاشت. در وزارت نفت از سال 63 حسن خامنه اي مسئول كنترل آقايان هدايت و سوري شد. در وزارت دفاع محمدي گلپايگاني مسئول كنترل رفيقدوست و حيدري شد. درامور زمين هم آقاي لولاچيان مسئول شد و بعد با خامنه اي فاميل شد. از سال 76 به بچه هايش اجازه دخالت در بيزينس را داد.  از سال 84 خودش بيزينس را كنار گذاشت و از دولت مستقيم پول گرفت. همان پول هايي كه در بودجه كشور گم مي شود. و كروبي از احمدي نژاد در انتخابات مي پرسيد آن يك ميليارد چه شد؟ كل ثروت خامنه اي و خانواده اش: 36 ميليارد دلار ثروت شخص خامنه اي :30 ميليارد دلار ثروت خانواده:6 ميليارد دلار پول نقد: 22 ميليارد دلار از 36 ميليارد دلار به شكل پول نقد در ايران بود كه در زمان انتخابات به دليل شلوغي كشور تصميم به ارسال بخش عمده آن به سوريه از طريق تركيه گرفته شد.اين پول در مسير تركيه به سوريه لو رفت و در تركيه توقيف شد.نگراني خامنه اي اين بود كه در صورت سقوط رژيم اين پول ها در ايران بماند.دولت ايران در حال تلاش براي باز پس گيري اين مبلغ از تركيه است.در اين كه اين پول در تركيه توقيف شده هيچكس شكي ندارد سوال اين است كه چرا اين پول با هواپيما مستقيم به سوريه نپريده است. شايد بيم آن بوده است كه هواپيما و محموله اش شناسايي و سرنگون شود. بقيه پول نقد: سه و نيم ميليارد دلار است كه يك ونيم ميليارد دلار به صورت الماس و يك ميليارد دلارهم به صورت طلاست و حدود يك ميليارد به صورت اسكناس دلار است. حساب بانكي:به غير از آن 22 ميليارد دلار نقد، ده ميليارد از 36 ميليارد در حساب هاي بانكي است به شرح زير: يك ميليارد در روسيه  يك ميليارد در سوريه  يك ميليارد در چين  يك ميليارد در ونزوئلا  دو ميليارد در آفريقاي جنوبي دو ميليارد در لندن  دو ميليارد ساير كشورها  و به غير از 22 ميليارد نقد و 10 ميليارد در حساب هاي بانكي ،بقيه اموال به صورت ملك و سهام به مبلغ :4 ميليارددلار به شرح زير: 2 ميليارد سهام در بازارهاي دنيا 1 ميليارد در آفريقاي جنوبي 500 ميليون در سوريه 500 ميليون در ونزوئلا 30 ميليارد ثروت خامنه اي از كجا آمده است؟ 12 ميليارد دلار از پورسانت فروش نفت آمده  2 ميليارد دلار از بيزينس زمين آمده 6 ميليارد دلار از بيزينس سلاح آمده 10 ميليارد دلار احمدي نژاد ظرف اين 4 سال پرداخته بيزينس هاي مذهبي خامنه اي: آستان حضرت رضا درمشهد/آستان حضرت معصومه در قم/آستان شهر ري در جنوب تهران. تمام عوائد ناشي از اين آستان ها و سرمايه گذاري هاي آن ها تحت كنترل و مشاركت خامنه اي است.طبسي در مشهد و ري شهري شركاي او در اين دو شهر هستند. مجتبي خامنه اي: متولد 1348.دومين فرزند خامنه اي.علاقه شخصي او غير از سياست و اقتصاد به اسب سواري است.طوري كه براي سوار شدن بر اسب مورد علاقه اش براي زمان هايي كه در وكيل آباد مشهد است، اسب او را با هواپيما 330 به مشهد مي برند. مجتبي فعال ترين فرزند خامنه اي در امور سياسي است. او سالهاست همان نقشي را بازي مي كند كه احمد خميني براي پدرش بازي مي كرد. در جواني به جبهه رفته است.و در همان جا با طائب (مسئول كودتاي انتخاباتي و مسئول شنود بيت رهبري ...)آشنا شده است.همسر او دختر حداد عادل است.شيوه زن گرفتن در خانواده خامنه اي اين طور است كه همسر خامنه اي چند دختر را براي پسرانش انتخاب مي كند و پسرها پس از تائيد پدر و وزارت اطلاعات از بين آن ها دختري را انتخاب مي كنند.اين انتخاب ملاحظات سياسي بسياري دارد. وصلت با فرزندان خامنه اي، نوعي مشاركت در قدرت ايران است. به همين سبب ازدواج ناشي از عشق اوليه، تقريبا در خانواده خامنه اي منتفي است.مجتبي مدتي با همسرش بر سر بچه دار نشدن دچار اختلاف بود و حتي علاقمند بود تا زن ديگري را اختيار كند تا اين كه راه چاره معالجه در لندن تشخيص داده شد. بچه يك ميليون پوندي: مجتبي به همراه 20 محافظ ،و همسرش به همراه سه نديمه ، ومادر همسرش به همراه دو نديمه، دسته جمعي به لندن رفتند و مدت دو ماه، نيمي از هتل شرايتون پارك لين لندن را اجاره كردند تا همسرش موفق شود براي او پسر بچه اي به نام باقر را به دنيا بياورد. بچه اي كه هزينه سفر هواپيماي اختصاصي و هتل و هزينه درمان و خرج و حقوق محافظين و نديمه هاي مادر و مادر بزرگش حدود يك ميليون پوند هزينه داشته است. زنان مسئولين كه از موضوع خبر دارند وقتي درباره باقر (نوه خامنه اي) حرف مي زنند از او به عنوان بچه يك ميليون پوندي سخن مي گويند. رابطه مجتبي و حداد عادل( پدر زنش) مجتبي خامنه اي داماد حداد عادل است. پس حداد عادل موفق مي شود به رياست مجلس شوراي اسلامي برسد. اما اين روابط فاميلي، نه تنها به قدرت سياسي ميدان مي دهد كه زمينه همكاري هاي مهم اقتصادي است. در زمان آقاي خاتمي ايرانسل به مناقصه گذاشته شد. مجتبي خامنه اي به دنبال آن بود كه آفريقاي جنوبي كه به او پورسانت مي داد، برنده مناقصه باشد،اما در يك مناقصه آزاد، شركت ترك سل ، برنده مناقصه شد. مجتبي ناراحت مي شود و به آقاي خاتمي زنگ مي زند كه بگوييد :برنده مناقصه آفريقاي جنوبي شده است. آقاي خاتمي به سليماني مي گويد قانوني عمل كنيد. سليماني اعلام مي كند ترك سل قانونا برنده شده است.مجتبي دست به دامان حداد عادل مي شود. حداد به احمد توكلي مي گويد كه برنده شدن ترك سل خلاف امنيت ملي است و عليه دولت خاتمي تعداد زيادي مقاله نوشته مي شود. خاتمي زير بار نمي رود تا احمدي نژاد رئيس جمهور مي شود. اولين كاري كه احمدي نژاد مي كند اين است كه قرار داد را بدهند به وزارت دفاع و ام تي ان به صورت مشاركتي. و بدين ترتيب مجتبي از آفريقاي جنوبي پورسانت مي گيرد كه به حساب او در لندن ريخته مي شود. (رجوع شود به سخنراني هاي توكلي در اين مورد و همينطور به سخنراني هاي سليماني در سايت بازتاب در اينباره) آقاي حداد به مجتبي مي گويد: من اين كار را براي تو كردم. حالا تو براي من يك كاري بكن. براي زمين من از قاليباف مجوز مسكوني تجاري بگير. حداد عادل يك زمين 300 هزار متري كه انبار است را در شمال ميدان رسالت مالك است. اين زمين متري 200 هزار تومان مي ارزيد كه توسط قاليباف به يك ملك مسكوني - تجاري تبديل شد. در نتيجه اين عمل زمين 300 هزار متري انبار كه متري 200 هزار تومان مي ارزيد، يكباره به متري 3 ميليون تومان تبديل شد. در اين مورد علي اشراقي(نوه امام) مخالفت مي كند كه به توصيه مجتبي، توسط قاليباف، علي اشراقي هم معزول مي شود. در حال حاضر بابت هر تلفن ايرانسل 2 تومان و بابت هر اس ام اس يك تومان به مجتبي مي رسد. اين علاوه بر پولي است كه از آفريقا به حساب اوپورسانت ريخته مي شود. هم چنين هر بشكه نفتي كه به چين و هند فروخته مي شود يك دلار به مجتبي مي رسد. چندي پيش يك ميليارد و ششصد ميليون پوند كه به حساب مجتبي خامنه اي در لندن رفته بود به دليل آن كه معلوم نبود،از كجا آمده است توسط انگليس مصادره شد.  همينطور رجوع شود به مقالات بي بي سي درباره سعيد امامي و قتل هاي زنجيره اي كه در آن ها به 30 درصدي كه مجتبي بابت خريد اسلحه از روسيه كميسيون گرفته اشاره شده است. گاهي ديده شده كه مجتبي دربعضي سفرها به خارج از ايران ماشين بنز سفارت را كه براي استقبال به پاي هواپيما آورده شده راسوار نشده و سراغ ماشين ساده تري را گرفته است. و گاه حتي حاضر نشده به هتل برود و در خانه كارمندان سفارت شب را خوابيده است.اين رياكاري براي پنهان كردن هزاران رازي است كه خامنه اي و خانواده اش از مردم ايران پنهان كرده اند. ثروت مجتبي: 3 ميليارد دلار 2 ميليارد در لندن و سوريه و آفريقا 700 ميليون دلار ملك در سوريه ، ونزوئلا و لندن 300 ميليون دلار نقد (الماس و طلا و دلار) مجتبي از سال 76 جايگزين حسن خامنه اي در نفت شد. بابت خريد بنزين تا كنون از هر تن ،بين 5 تا 15 دلار حدود 1 ميليارد دلار پورسانت گرفته است. در زمين :(يك قطعه 500هزار متري در مشهد مال اوست ) بزرگترين پاساژ و آپارتمان سازي مشهد مال مجتبي است. همه مشهدي ها آن را مي شناسند. 200 هزار متر زمين از قاليباف در تپه هاي عباس آباد گرفته است. 150 هزار متر شاپينگ در اكباتان ساخته شده كه مجوزش را از قاليباف گرفته (500 ميليون دلار سود داشته است) آشنايي مجتبي با سعيد امامي: همسر آقاي خامنه اي با مجتبي پسرش و سعيد امامي و همسر او با فالكوم دولت جمهوري اسلامي به مدت سه هفته به همراه محافظين به لندن مي روند. علت اين سفر، عمل معده مجتبي و عمل روده مادر او خجسته خانم است. در اين سفر زمينه هاي آشنايي نزديك مجتبي با سعيد امامي براي قتل هاي زنجيره اي فراهم مي شود.در خاطرات زن سعيد امامي آمده است: سعيد امامي وقتي از لندن بر مي گردد ،با مجتبي خيلي دوست مي شود(و پايه قتل هاي زنجيره اي از سال 73 شكل مي گيرد.) سعيد امامي مسئول امنيت داخلي وزارت اطلاعات بود، از همان سال ها مخالفت با آقاي خامنه اي شكل ظاهري به خود گرفت. ابتدا لات هاي تهران را كشتند. محسني اژه اي و آقاي خوشبخت (پدر زن مصطفي خامنه اي )حكم قتل ها را صادر مي كردند و بچه هاي اطلاعات عمليات را اجرا مي كردند.  مجتبي و قتل هاي زنجيره اي: بالاي دفتر آقاي خامنه اي در خيابان پاستور، مجتبي خامنه اي دو اتاق دارد كه ملاقات هايش را در آن جا انجام مي دهد. يكبار در همان اتاق ها به سعيد امامي مي گويد كه چرا همين كاري را كه با لات ها كردي ابا روشنفكرها نمي كني؟ سعيد امامي مي گويد : كتبي بنويس. حجازي رئيس دفتر آقاي خامنه اي به دري نجف آبادي وزير اطلاعات وقت مي نويسد كه با درخواست هاي آقاي امامي موافقت كن. بعدها كه دري نجف آبادي متهم شد كه در قتل ها دخالت داشته است، گفت:در صورتي كه من دستگير شوم نامه حجازي را كه مخفي كرده ام، منتشر خواهد شد تا معلوم شود كه قتل هاي زنجيره اي دستور مجتبي بوده است. در نتيجه موضوع قتل هاي زنجيره اي نتوانست به گردن دري نجف آبادي بيفتد، اما كسي يقه مجتبي را هم نگرفت. سعيد امامي تا زماني كه دستگير نشده بود هر يكشنبه بعد از ظهر از ساعت 4 تا 7 شب مجتبي را در همان دو اتاق بالاي دفتر رهبري ملاقات مي كرده است. مصطفي و مجتبي هر كدام 16 محافظ دارند كه غير از دو نفرشان ديده نمي شوند. مجتبي درس طلبگي خوانده است و در حال حاضر گاهي در قم درس طلبگي مي دهد.هنگامي كه او مشغول درس دادن است 8 نفر از طلبه ها از او محافظت مي كنند.  مجتبي و انتخابات جديد: در مورد انتخابات تز مجتبي اين بود: طرفداران مخالف سوسولند.دو تا باطوم بخورند در مي روند. تزي كه جواب نداد. پس از انتخابات وقتي شعار (مجتبي بميري، رهبري رو نبيني) بر سر زبان ها افتاد ، بسياري از زندانيان سياسي شلاق خوردند تا كسي يا كساني كه اين شعارها را بر سر زبان ها انداخته بودند، شناسايي شوند. تصور دفتر رهبري و خود مجتبي اين بود كه نام او هر چه كمتر بر سر زبان ها بيفتد، راحت تر مي تواند به كارهايش ادامه بدهد.حيرت مجتبي و دفتر رهبري اين بود كه نام مجتبي را چه كسي بر سر زبان ها انداخته است.چرا كه مجتبي تا قبل از انتخابات اخير بيشتر پشت پرده بود. در حال حاضر بعد از خامنه اي ،مجتبي پر قدرت ترين شخص ايران است كه با هماهنگي سپاه، فرمانده اصلي كودتاي پس از انتخابات است. مجتبي در بعضي از موارد حتي بر خلاف نظر پدرش علي خامنه اي رفتار مي كند. به عنوان مثال در آبان ماه سال 1388 به رئيس دادگاه مربوط به متهمين تجاوز و شكنجه در كهريزك توسط فيروز آبادي اطلاع داده شد كه آقاي خامنه اي دستور آزادي متهمين كهريزك را داده است. متهمين آزاد مي شوند، اما رئيس دادگاه از لاريجاني رئيس قوه قضائيه مي پرسد : چرا بيت رهبري از طريق شما به من امر نكرده اند؟ لاريجاني اظهار بي اطلاعي مي كند اما اصرار مي كند كه قضيه را مسكوت بگذارد تا از شخص آقا بپرسد. و مي گويد قرار است پس فردا شرفياب شوم. دو روز بعد از آقاي خامنه اي مي پرسد: كه چرا از طريق من به رئيس دادگاه ابلاغ نفرموديد؟  خامنه اي اظهار بي اطلاعي مي كند و مي گويد من چنين دستوري نداده ام. فيروز آبادي كه در آن لحظه براي بازديد در قزوين بوده است احضار مي شود و با هليكوپتر خودش را به بيت مي رساند.خامنه اي از او مي پرسد: تو چنين دستوري داده اي؟ فيروز آبادي مي گويد: بله من گفتم. خامنه اي مي پرسد:از چه كسي چنين دستوري گرفتي؟ فيروز آبادي مي گويد اجازه بدهيد خصوصي عرض كنم.خامنه اي به او حكم مي كند تا فوري گزارش دهد. و او مي گويد: آقا مجتبي فرمودند.و دوباره خامنه اي دستور دستگيري مجدد متهمين كهريزك را صادر مي كند. در مورد انتخاب شدن احمدي نژاد هم قصه از اين قرار بود كه كروبي در موقع شمارش آرا خوابش برد و وقتي از خوا ب برخاست احمدي نژاد از او پيشي گرفته بود.قاليباف نيز نقل مي كند كه قرار بود من رئيس جمهور شوم اما يكباره عنايت آقا از من برداشته شد.در همه موارد اين مجتبي بوده است كه به سپاه و بسيج مي گفته است كه آقا مي خواهد شما به چه كسي راي بدهيد. اين موضوع را كروبي پس از انتخابات احمدي نژاد در دور اول افشا كرد. تا پيش از انتخابات، مجتبي خامنه اي به عنوان نفر دوم دفتر رهبري، تنها براي سياسيون درجه اول نظام شناخته شده بود، اما حوادث بعد از انتخابات رياست جمهوري 1388 نام مجتبي را به عنوان عامل اصلي كودتا بر سر زبان ها انداخت. مجتبي و وليعهدي او: بسياري معتقد بودند كه آقاي خامنه اي براي بعد از خودش به شاهرودي فكر كرده است.زيرا خامنه اي نمي تواند با جانشيني مجتبي پسرش احساس نظام پادشاهي يا موروثي را براي مردم تداعي كند. موضوع جانشيني پسر به جاي پدر حتي در زمان خميني هم مطرح شد.عده اي به خميني پيشنهاد كردند كه احمد آقا پسر او پس از خميني جانشين او باشد. خميني خود بيش از هر كسي مخالف بود. او صراحتا به هاشمي رفسنجاني گفت: هر كس را مي خواهيد به جز احمد جانشين من كنيد اما در حق من چنين جفايي را نكنيد. نگذاريد مردم بگويند مثل شاه قدرت از خودش به پسرش ارث رسيد. اما عده اي و كم كم حتي مردم اين فرض را پذيرفته اند كه در جمهوري اسلامي هر چيز مي تواند اتفاق بيفتد. انتشار يك وصيت نامه پس از مرگ خامنه اي، و يا حتي يك كودتاي نظامي توسط سپاه، با اعلام مريضي نا بهنگام خامنه اي مي تواند قدرت را به طور كامل در اختيار مجتبي قرار دهد.مجتبي در حوزه علميه درس خارج خوانده است و در مدرسه گلپايگاني درس فقه مي دهد.او بيش از هر كسي روي پدرش اثر دارد.در بيت رهبري كارهاي مختلف بين پسران خامنه اي تقسيم شده است.سهم مجتبي مسئوليت سازمان هاي نظامي و امور اقتصادي و امور شخصي خامنه اي است. مصطفي خامنه اي: با آن كه مصطفي پسر اول و ارشد خامنه اي است اما مجتبي گوي سبقت را از او ربوده است. شركت مخابرات كه به سپاه داده شد، دعواي مجتبي و مصطفي بوده است.چون مجتبي ايرانسل را داشت.، مصطفي رفت تا از طريق سپاه مخابرات را صاحب شود و چون كسي از سپاه حساب پس نمي خواهد، پس مصطفي پشت سپاه مي تواند خود را مخفي كند. مصطفي نيز درس طلبگي خوانده است.و اگرچه در حاشيه مجتبي به سركوب مشغول است اما علاقه او بيشتر به امور اقتصادي است.در ايران هر پژويي كه فروخته مي شود ،حدود 150 هزار تومان سهم مصطفي است.تا به حال در ايران 2 ميليون پژو فروخته شده.فراموش نشود در ايران سالانه بيست و چند هزار نفر در تصادفات مي ميرند و بخش عمده آن به وضعيت بد ماشين هاي در حال تردد بر مي گردد كه صرفا براي سود بيشتر آقا زاده ها توليد مي شوند ، نه براي مصرف بهينه مصرف كنندگان. مصطفي در طلبگي درس خارج خوانده و اصول و فقه درس مي دهد. همسر مصطفي، دختر آيت اله خوشوقت است كسي كه حكم قتل ها را به همراه محسني اژه اي در مورد ترور لات ها صادر كرد. مصطفي صاحب يك فرزند به نام جواد است.و مسئوليت سازمان هاي مذهبي در بيت رهبري با اوست. ثروت مصطفي: يك ونيم ميليارد دلار 1 ميليارد در حساب بانكي آفريقاي جنوبي و سوريه 400 ميليون دلار ملك در آفريقاي جنوبي و آلمان 100 ميليون دلار الماس و پول نقد در تهران قرار داد پژو در زمان نجات حسينيان وزير صنايع سنگين بسته شد. سال هاي اول سودي در كار نبود تا غروي آمد.بعد ايران خودرو زير نظر مصطفي كار مي كرد.دو ميليون پژو فروختند.150 هزار تومان بابت هر پژو به مصطفي رسيد. پسر محمدي گلپايگاني كه در فرانسه درس حقوق مي خواند، مسئول اداره پژو و امور ايرباس در فرانسه شد. وقتي پسر محمدي گلپايگاني به تهران آمد كار را به خود مصطفي منتقل كرد. امور اقتصادي ديگر مصطفي: مصطفي در شهر تهران كار خريد و فروش زمين مي كرد و مي كند. دعواي رفيق دوست در سال 74 و 75 دعوا سر تقسيم پول با بچه هاي خامنه اي بود و در همين رابطه خدا داد را دستگير كردند. شركت خط هوايي كاسپين كه ده هواپيما دارد زير نظر مصطفي كار مي كند.ابتدا زير نظر رجبي نامي كار مي كرد كه رجبي را بيرون كردند.  واردات بي ام و نيز مال مصطفي است. يك ماجراي باور نكردني :هواپيماي پادشاه بورناي را به مبلغ 100 ميليون دلار خريدند. مصطفي و گلپايگاني و پسر گلپايگاني براي معامله به سفر رفتند. يك سوري دلال معامله بود.70 ميليون دلار پول نقد داده شد. اما دلال سوري پول را خورد و هواپيما را هم نداد و در دنيا گم و گور شد.عده اي هم مي گويند گلپايگاني سر مصطفي كلاه گذاشته است. پروژه مصطفي اين است: هر ايراني يك پژو. مسعود خامنه اي: متولد 1353 است.همسر او سوسن خرازي فرزند آيت اله خرازي و خواهر صادق خرازي است. پس از انتخابات خانواده آيت اله خرازي بابت آبرويي كه از آن ها به سبب حوادث پس از انتخابات رفته است ، مساله دار شده اند و سوسن خرازي به خانه پدري بر گشته و در شرف طلاق از مسعود است. مسعود بيش از برادران ديگر خود روشنفكر نشان مي دهد.او در دانشگاه درس حقوق خوانده و مسئوليت بنيادها در بيت رهبري و مسئول سايت خامنه اي است. ثروت مسعود: 500 ميليون دلار 400 ميليون دلار حساب بانكي در فرانسه ، لندن ، سوريه 100 ميليون دلارنقد در تهران واردات رنو مال مسعود است. قرارداد رنو زمان خاتمي بسته شد.بچه هاي وزارت صنايع داشتند قرارداد رنو را مي بستند كه توسط احمد توكلي جلوگيري شد . وقتي ميثم وارد قرارداد شد، احمد توكلي گفت: مشكلي ندارد و مساله حل شده است. محمد خامنه اي برادر خامنه اي براي امضاي قرارداد با مسعود به پاريس رفت. موقع افتتاح خط ، مسعود و محمد خامنه اي نيز حضور داشتند. مسعود خلباني بلد است.و مي تواند است با فالكوم پرواز كند. ميثم خامنه اي: متولد سال 1357. همسر او لولاچيان فرزند يك بازاري است. ماشين ال90 رنو توسط مسعود خامنه اي و عمويش محمد خامنه اي تا سالي صد هزار مورد وارد ايران مي شود و بابت هر ماشين 500 هزار تومان به ميثم و عمويش مي رسد.ميثم الهيات خوانده است و اكنون در دفتر خامنه اي كار مي كند.مسئوليت ستاد اجرايي بيت رهبري با ميثم است. ثروت ميثم:200 ميليون دلار در حساب سوريه: 190 ميليون دلار نقد: 10 ميليون دلار بشري خامنه اي: متولد 1359. شوهر او پسر محمدي گلپايگاني (رئيس دفتر خامنه اي) است.سن او 2 سال از انقلاب كمتر است و مثل خواهرش هدي قد بلند و لاغر است و موهاي بوري دارد. او وقتي به مدرسه مي رفت 2 محافظ تا بيرون آمدن او از مدرسه پشت در مي نشستند.بشري خامنه اي با زن طائب رفت و آمد داشت. يك روز بشري به خانه طائب مي رود و مي بيند تن زن طائب سياه است.از او علت را مي پرسد و زن طائب به گريه مي زند و درد دل مي كند كه ديشب طائب اسلحه را روي سر من گذاشته بود و مي گفت كه اعتراف كن كه با برادرت رابطه جنسي داشته اي.اگر اعتراف نكني شليك مي كنم.و بعد هم مرا زد.اين داستان توسط بشري به گوش خامنه اي مي رسد و منجر به اخراج طائب براي مدتي كوتاه از بيت رهبري مي شود. ثروت بشري: 100 ميليون دلار نقد(كه از بيزينس به دست نيامده و هديه پدر است.) هدي خامنه اي: متولد 1360همسر پسر برادرآقاي كني است.علاقه او و خواهرش مثل علاقه دو زن معمولي به آرايش و تغيير لباس است.در مهماني هاي زنانه بادامن كوتاه حاضر مي شوند. تا پيش از انتخابات يك آرايشگاه مشهور در خيابان فرشته را قوروق مي كردند تا آرايش موهاي خود را تغيير دهند.اما از زمان انتخابات به بعد اتاقي در دفتر رهبري به يك آرايشگاه تبديل شده تا امنيت دختران و عروسان خامنه اي در فضاي نا امن بعد از انتخابات بيشتر شود. ثروت هدي: 100 ميليون دلار نقد( از پدر هديه گرفته است.) برادران خامنه اي: حسن برادر خامنه اي 500 ميليون دلار ثروت دارد كه 400 ميليون آن در سوريه و لندن 20 ميليون دلار نقد در تهران 80 ميليون دلار در حساب لندن و دبي است .او مدتي در وزارت ارشاد مسئول سانسور و مدتي در وزارت نفت مسئول نظارت بر فروش و حمل و نقل نفت بوده است. محمد برادر خامنه اي 100 ميليون دلار ثروت دارد. هادي خامنه اي كه در دوره شاه به 3 سال زندان محكوم شده بود به دليل فاصله اش از اين خاندان منزه تر زندگي مي كند.او جزء طيف اصلاح طلبان است و سردبير روزنامه حيات نو است ، كه گاهي روزنامه اش هم توقيف مي شود. ثروت هاي حاشيه اي و ناگهاني خانواده خامنه اي: در زمان نوربخش به شركتي كه مال محمدي گلپايگاني و پسرش بود و به همراه بچه هاي سپاه و با مديريت قاسم سليماني اداره مي شد ارز داده مي شد و در دبي مي فروختند. اين ها ارز را مي خريدند به 400 تومان و يك بار سه روز بعدش فروختند به800 تومان. 5 ميليارد دلار ارز به طور ناگهان دو ونيم ميليارد دلار سود كرد. از طرف قوه قضائيه هفت هشت نفر در اين رابطه دستگير شدند كه سليماني از طرف آقاي خامنه اي آن ها را آزاد كرد.(دوره آقاي خاتمي بود و شاهرودي را تهديد كردند تا آن ها را آزاد كنند.) از قرارداد هاي اسلحه: (تانك و موشك و ضد هوايي) فقط 10 ميليارد دلار با چين معامله اسلحه شده است (3 ميليارد دلار كميسيون گرفته شده، چون كميسيون قرار داد اسلحه بالاست) 11 ميليارد دلار از روسيه اسلحه خريده شده است. (3 ميليارد دلار كميسيون گرفته شده است.)  حدود دو و نيم ميليون بشكه نفت ايران روزانه فروش مي رود كه يك ميليون ونهصد هزار بشكه آن از طرف خامنه اي فروخته مي شود.بابت حمل و نقل هر بشكه نفت 5 سنت كميسيون بر مي دارند.  بعضي از پول ها هم براي پروژه هاي سري است و كسي حسابش را ندارد. :پروژه هاي اتمي/ نظامي /حزب اله /و پروژه هاي خارج از كشور. مثلا مي گويند 20 ميليون دلار مي خواهيم.نصفي اش را خرج مي كنند و نصفي اش را خودشان بر مي دارند. حالا معلوم است كه چرا خامنه اي كه با روضه اباعبدالله سر كار آمده است براي كدام منافع به راحتي در روز عاشورا آزاديخواهان و حتي عزاداران حسيني را مي كشد.
عاشوراي سال 1388 محسن مخملباف

گوشه هایی از جنایات خامنه ای و خمینی


خمینی خود را نماینده خدا در زمین به مردم معرفی کرد و قرار بود پس از انقلاب رفراندمی برای تعیین نوع حکومت برگزار شود. این رفراندم اولین مورد رویارویی بین خمینی و سایر نیروهای انقلابی بود،چهره های لیبرا‌لتر روحانیون مانند طالقانی  و شریعتمداری به همراه گروه هایی مانند جبهه ملی و بازررگان موافق وجود چندین گزینه انتخابی برای رفراندم بودند. اما سرانجام به فرمان خمینی مردم تنها می توانستند تنها بین گزینه جمهوری اسلامی در مقابل نظام سلطنتی انتخاب کنند.
با وجود آنکه آزادی بیان یکی از محورهای اعتراضات زمان انقلاب بود، بزودی معلوم شد که این آزادی بیان شامل انتقاد از نظام نمی‌شود. هرکسی که به مخالفت برمی خواست و یا علیه اعمال کمیته های انقلاب سخنی می‌گفت قربانی همان کمیته های انقلاب می شد. به طور آشکاری شیفتگی مردم نسبت به نظام روز به روز کاهش می یافت بطوری که 20,400,000 شرکت کننده در رفراندم 12 فروردین به چهارده میلیون در اولین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ژانویه 1980 کاهش یافت و این تعداد شرکت کننده در اولین انتخابات مجلس شورای ملی در مارس 1980 به شش میلیون و صدهزار نفر رسید.
 پس از انقلاب به فرمان سید روح‌الله خمینی، برای محاکمه مقامات نظام شاهنشاهی پهلوی، صادق خلخالی به عنوان حاکم شرع دادگاه های انقلاب  منصوب شد. کمیته های انقلاب در
هر شهری تشکیل شد، صدها نفر در اویل انقلاب اعدام شدند. این اعدام ها بعضی بخاطر جرایم ناچیز و حتی گاهی بدون محاکمه انجام می شد.
 در فروردین سال هزار سیصد و شصت به فرمان خمینی دانشگاه ها بسته شد و بدنبال آن کسانی که به ظن نظام، اسلامی نبودند و یا سوابق راضی کننده‌ای در قبل از انقلاب نداشتند از دانشگاه ها اخراج شدند. همچنین دانشگاه ها از چپگرایان و بهایی ها پاکسازی شدند، در همان زمان حجاب در ایران اجباری شد و حزب الله به هر زنی که در خیابان حجاب مناسب نداشت حمله می کردند.
 خمینی در 30 خرداد شصت دستور قتل و عام مجاهدین، که تا آن زمان در راستای اصلاح رژیم فعالیت سیاسی میکردند را داد و با این کار انقلاب را از انقلابیون ربود و هر کس که مخالف رژیم بود را به جوخه های اعدام سپرد.
خمینی تا پایان عمر قاطعیت و تغییر ناپذیری خود را حفظ نمود، او با پایان جنگ با صدام که بطور مداومی نارضایتی مردم رو به افزایش بود مخالفت می کرد. در این زمان دیگر آرزوی وی برای سرنگونی صدام و صدور بنیاد گرایی دست نیافتنی بود و در اواسط  سال 1367 ارتش آزادی بخش ایران در عملیات فروغ جاویدان وی را مجبور به پذیرش قطنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد کرد و به تعبیر خود «جام زهر» را نوشید و آتش‌بس را پذیرفت.
در تابستان ۱۳۶۷ به دنبال فرمان خمینی ده ها هزار زندانی سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی طی محاکماتی سرپایی اعدام گردیدند. از این اعدام ها به عنوان کشتاری درتاریخ ایران یاد می شود که شدت خشونت در آن در تاریخ معاصر ایران بی سابقه است.این اعدام پس از حمله مجاهدین در روزهای پایانی جنگ ایران و عراق بود. با وجود اعتراض شدید جانشین خمینی، منتظری، با حکم حکومتی خمینی بیش از سی هزار زندانی سیاسی که بیشتر آنان دوران محکومیت قضایی خود را گذرانده بودند یا در حال گذراندن بودند اعدام شدند.
دو دهه ای را که آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی شده، باید سال های فقر و فساد و تبعیض و اختلاس و بی قانونی نامگذاری کرد. رهبری آقای خامنه ای با ترور بزرگ «میکونوس» در خارج کشور آغاز شد، با توطئه به دره انداختن اتوبوس هنرمندان ادامه پیدا کرد، قتل های زنجیره ای سازمان یافت. کار به حمله به خوابگاه دانشجویان و کشتن و از بالای ساختمان به پایین پرتاب کردن آنان کشید و سرانجام نیز با کودتا 22 خرداد علیه رای مردم و به خیابان کشاندن چماقداران و پاسداران و بسیج  ادامه یافت و در درگیریهای پس از انتخابات 88 دستور به سرکوب و قتل تمام معترضین را با محارب نامیدنشان داد و با احساس خطر از جانب مجاهدین در کمپ اشرف به نخست وزیر عراق دستور قتل و عامشان را داد.
در عرصه اقتصادی نیز رهبری آقای خامنه ای به وسیع ترین و گسترده ترین فسادها و دزدی ها انجامید. شریک کردن سپاه و فرماندهان آن در امور اقتصادی و غارت ثروت ملی، راه اندازی اسکله های قاچاق، جنگ بر سر خصوصی سازی ها و تکه تکه کردن صنایع و تقسیم غنایم، تکیه به حزب موتلفه و سپردن امور صادرات و واردات کشور بدست این حزب، اختلاس 123 میلیارد تومانی که سرانجام آن به اختلاس 3000 میلیارد تومان کشید. امروز کار به جایی رسیده که خود حکومتیان همدیگر را دزد و مختلس معرفی می کنند. از صادق محصولی و مشایی و بقایی گرفته تا جهرمی و بهمنی و رحیمی و نمایندگان مجلس و همه و همه هم در حکومت اند و زیر سایه آقای خامنه ای و هم پرونده اختلاس و دزدی و سواستفاده دارند که این پرونده ها هم دست آقای خامنه ای است تا اگر یکی از آنها خواست نافرمانی کند به حسابش رسیدگی شود.
چرا چنین شد؟ چرا به دره انداختن اتوبوس یا قتلهای  زنجیره ای  جایش را در دوران آقای خامنه ای به کودتای همه جانبه علیه رای ملیون ها مردم داد؟ چرا فساد اقتصادی از اختلاس 123 میلیارد تومانی به 3000 میلیارد تومانی کشیده شد؟ دلیل همه اینها را باید در نبود حکومت قانون، خودکامگی و خودرایی آقای خامنه ای در این سال ها، نبودن مطبوعات و رسانه‌های آزاد و مستقل، سرکوب احزاب و بالاخر فریبکاری و دروغگویی رهبر دانست.
در دوران رهبری آیت‌الله خامنه ای جنایات و فساد بی شماری رخ داد که ملت از آن بی خبرند. ولی هربار که حادثه ای رخ داده که مردم خبردار شده اند آقای خامنه ای فورا به میدان آمده و بقول خودش دستور رسیدگی و برخورد داده است. در جنایت کوی دانشگاه در سال 1378 اول مدعی شد که قلبش به درد آمده و به آن رسیدگی خواهد شد ولی کار دست آخر به محکوم کردن دانشجویان و تبرئه همه متهمان و محاکمه یک تن به جرم دزدین ریش تراش ختم شد.
در جریان قتل های زنجیره ای قاتلان را از وزارت اطلاعات بیرون کشید و آنها را به اطلاعات بیت رهبری منتقل کرد. در پرونده اختلاس 123 میلیادر تومانی، محسن رفیق دوست را از رییس بنیاد مستضعفان کنار گذاشت و یک مقام دیگر به او داد. آخرین نمونه فاجعه کهریزک بود که اول با چشمان اشکبار، در برابر پدر روح الامینی که از مریدان خود وی بود، مدعی شد که به آن «قاطعانه»‌ رسیدگی خواهد شد و این روزها خبر تبرئه سعید مرتضوی متهم اول آن پرونده منتشر شد.
در دوران رهبری آقای خامنه ای آنجا که پای دزدها و قاتلان حکومتی در میان بود هیچ پرونده‌ای به نتیجه نرسید. اما هرجا پای مخالفان و منتقدان او در میان بود ناگهان همه دستگاه‌ها به کار افتاد و بسیج شد.
اگر از قتل چند صد تن در دهه اول رهبری آقای خامنه ای رسیدیم به کودتا و سرکوب هزاران هزار تن در دهه دوم، اگر از اختلاس 123 میلیاردی رسیدیم به بعد 3000 میلیارد تومانی در دهه دوم، اگر از آفتابه دزدی این یا آن بسیجی رسیدیم به جایی که امروز بسیج شده مرکز اوباش و به جان مردم افتاده و نه تنها دزد مال بلکه متجاوز به جان و ناموس آنها شده،  همه  از آنروست که هرچه فاسد و قاتل و جانی و مختلس و خلافکار و دزد است در زیر سایه آقای خامنه ای و زیر پرچم ولایت مطلقه ایشان احساس امنیت کامل می کند. آقای خامنه ای امنیت یک ملت و یک کشور را برباد داده تا امنیت یک مشت جانی و مختلس و خلافکار را که شریک رهبری او هستند حفظ کند.
اینها تنها گوشه هایی از جنایات خمینی وخامنه ای بود و امیدواریم پس از این ولی فقیه در کار نباشد که بخواهد برای ملت ایران تصمیم گیری کند.
احمد لطفی