حسن روحانی بی حوصله شده و به سیم
آخر زده و خیلی صریح و روشن سخن می گوید و از تهدیدهای سپاه پاسداران و هشدارهای
شخص خامنه ای نیز ککش نمی گزد.
او در یکی از سخنرانی های چند روز
پیش می گوید که در حکومت اسلامی ایران افرادی وجود دارند که از بحران سود می برند
و از آشوب پول به جیب می ریزند و از تنش سیاسی تغذیه می کنند.
همین سخن را یکی از معاونان
ارشد او تکرار می کند و در محافل طرفدار روحانی دهان به دهان می گردد.
این یک واقعیت تلخ است و گستاخی
بسیار می باید که روحانی چنین سخنی بگوید و این گونه پرده از چهره رژیم بدرد.
خوب احساس می شود که کاسه صبرش
لبریز شده و دریافته است که دست و بالش را بسته اند و علیه دولتش توطئه چینی می
کنند و حتی ممکن است که نقشه قتل او را می ریزند.
او نیز خوب می داند که عوامل پر
قدرتی در رژیم وجود دارند که برای حفظ توان زورگویی و خودسری خویش حاضر به
ارتکاب هر نوع جنایتی هستند. کافی است که چند پیچ و مهره هلیکوپتری را که حامل
روحانی به یکی از استان هاست شل کنند و یا در مسیر حرکت کاروان او در جاده کلکی
بزنند. تصادمات اتوبوس و اتومبیل و کشته شدن مشکوک افرادی که از دیدگاه رژیم
نامطلوب تشخیص داده شده اند، در حکومت اسلامی ایران یک پدیده نادر نیست!
ولی اگر حسن روحانی پرده دری می کند
و با صراحت می گوید که در حکومت عواملی وجود دارند که سودشان در ادامه تنش و
درگیری و آشوب است، شاخ فیل نشکسته و کشف آمریکا نکرده است.
از روز اولی که این رژیم بر ایران و
ایرانی مسلط شد، با همین ترفند کوشید قدرت بگیرد و پایه های خود را محکم
کند.
سی و پنج سال از به قدرت رسیدنشان
می گذرد و سی و پنج سال است که هر ماه و هر هفته و هر روز، و در هر سخنرانی و
همایش و نماز جمعه ادعا می کنند که "دشمن کمین کرده و می خواهد آسیب برساند و
ضربه بزند و اوضاع آرام و عادی نیست". مفهوم این سخن آن است که رژیم خود را
مجاز می داند که حقوق شهروندان را پایمال کند، دهان منتقدین را ببندد، روزنامه ها
را تعطیل کند و سکوت گورستانی در ایران برقرار سازد، زیرا به ادعای رژیم، دشمن
کمین کرده است و باید مواظب بود.
با همین شیوه دشمن تراشی بود که
آنان بر سفارت آمریکا در تهران مسلط شدند تا بتوانند ادعا کنند که آمریکا
شیطان بزرگ است – ولی به ادعای خمینی، آمریکا شیطان ضعیفی است، زیرا به گفته او
"غلطی نمی تواند بکند".
به بهانه مبارزه با آمریکا، آشوب در
کشور به وجود آوردند و مناسبات بین المللی ایران را به بحران کشاندند و در زیر
لوای آن به سرکوب گروه های مخالف پرداختند.
همین آشوب طلبی ها و دشمن تراشی های
شخص خمینی و رژیم او بود که صدام حسین را به هوس انداخت که به ایران حمله کند و آن
جنگ فاجعه بار را به راه اندازد.
حتما به یاد دارید که خمینی، در
پاسخ به این اعتراض که چرا پس از عقب نشینی صدام از خاک ایران، به برقراری آتش بس
رضایت نمی دهد و موجب می شود که جنگ و خونریزی ادامه یابد، به صراحت گفته بود:
«جنگ نعمت خداست». یعنی، حتی خمینی رهبر حکومت هم، بر حسب معیارهای حسن روحانی،
بحران آفرینی می کرد که از آن بهره بگیرد و هدف های ناپاک خویش را پیش برد – بی آن
که به قربانیان آن و آسیب و زیانش توجهی کند!
جنگ با عراق آنقدر از دیدگاه خمینی
برای ادامه حکومتش برکت داشت که هشت سال تمام آن را ادامه داد و تنها هنگامی آتش
بس را پذیرفت که مشاورانش گفتند اگر بخواهد به جنگ ادامه دهد، دیگر نه از تاک
نشانی خواهد ماند و نه از تاک نشان!
در دوران هشت ساله ریاست جمهوری
محمود احمدی نژاد، هر اندازه بی لیاقتی های او در اداره کردن امور کشور آشکارتر شد
بر جسارت و لُغز گویی و دشمن تراشی او نیز افزوده گردید.
احمدی نژاد با گفتار و کردارش،
روابط ایران با جهان را به اوج تیرگی کشاند و چنان بحرانی به وجود آورد که
در تاریخ عمر رژیم سابقه نداشت. در همین هشت سال نیز بود که بیشرین دزدی های مالی
انجام گرفت.
ماجرای سه هزار میلیارد تومان را
شنیده اید. بعد گفتند که دزدی کلان تری رخ داده و سخن از 632 هزار میلیارد تومان
است.
علی مطهری نماینده افشاگر مجلس
شورای اسلامی می گوید که امکان ندارد بدون تبانی با دولت و مقامات حکومت بتوان به
چنین دزدی های بزرگی دست زد. او می گوید: پرداخت یک وام معمولی هزار فیلتر و ضمانت
می خواهد. پس چطور ممکن است که بانک سرخود، سه هزار میلیارد تومان وام بدهد؟
ولی آخوند اعظم ناصر مکارم شیرازی
برای این پرسش پاسخ قالبی داشته است. از دیدگاه او، این حکومت و ساختار آن نیست که
سرقت یک چنین مبلغ کلانی را توسط ماموران و دست اندرکاران حکومت امکان پذیر
می سازد – بلکه استکبار جهانی است که این اختلاس را به وجود می آورد. یعنی،
استکبار جهانی است که حکومت اسلامی ایران و تشکیلات آن را می چرخاند و هر کس در
رژیم اسلامی ایران بر مسند قدرت قرار دارد، در واقع مامور مزدور استکبار جهانی
است! آیا تعبیر دیگری از گفته های آخوند مکارم شیرازی می توان ارائه کرد؟
برنامه اتمی را نیز به راه انداختند
که بتوانند بیشتر و بهتر دزدی کنند و پول ملت را آسان تر بچاپند. از آن جا که
برنامه اتمی رژیم از نظر موازین بین المللی غیرقانونی است و حکومت ناچار بوده آن
را در خفا انجام دهد، حساب و کتاب و سند و مدرک در دست نیست و پول ها را زیر میزی
پرداخت کرده اند که بخشی از آن مبالغ کلان به جیبشان چسبیده و بیرون نیامده است.
همین دزدی ها هنگام خرید قطعات یدکی
هواپیماهای جنگی و مسافری رخ داد. زیرا به علت اشغال سفارت آمریکا در تهران، دولت
واشنگتن حکومت ایران را مورد تحریم قرار داد که ممنوعیت صدور قطعات یدکی هواپیما
نیز بخشی از آن است. حکومت برخی از این قطعات را با بهای گزاف از بازار سیاه
خریداری می کند که خدا می داند چه بخشی از آن ها به حساب های بانکی محرمانه سرازیر
می شود.
شیوه دیگر دزدی های آنان پول رسانی
به سازمان های ترور عربی و اسلامی مانند حزب الله لبنان و حماس است که آن هم با
پول نقد انجام می شود و سند و مدرک و رسیدی در کار نیست و ماموران و مسئولان،
براحتی می توانند اختلاس کنند.
دزدی های فردی به نام بابک زنجانی و
یا رشوه دادن های فرد دیگری به نام محمد رضا ضراب در ترکیه، هنوز تازه تر از آن
است که ملت ایران آن را فراموش کرده باشد.
اتهام بابک زنجانی آن است که بیش از
دو میلیارد یورو در آمد نفت را به ایران باز نگردانده و به جیب خویش ریخته است –
رضا ضراب نیز برای انجام معاملات غیرقانونی حکومت، میلیون ها دلار به وزیران ترکیه
و عوامل پر قدرت آن کشور رشوه پرداخت کرده است!
چه مقدار از این پول ها به حساب
شخصی محمد رضا ضراب و آقازاده های رژیم ریخته شده است؟
امروز سپاه پاسداران پرقدرت ترین
نهاد حکومت اسلامی ایران در امور اقتصادی و بازرگانی و مالی است و بخش عمده ای از
اقتصاد ایران را در چنگ خود دارد، آیا سپاه پاسداران، تا کنون، هرگز به مردم ایران
حساب پس داده و گزارش فعالیت های اقتصادی و بازرگانی خود را برای آگاهی همگان
منتشر ساخته است؟ مسلماً خیر! حتی بالاتر از این، نهاد بازرسی کل کشور حق ندارد در
امور مالی سپاه پاسداران به بازرسی بپردازد.
محمود احمدی نژاد از "دوستان
قاچاقچی" سخن گفته بود. سپاه پاسداران دست کم ده بندر غیرقانونی در جنوب
ایران دارد که از طریق آن ها هر نوع کالای قاچاق را وارد کشور می کند. این دزدی
نیست؟
آیا اگر تنش و بحران نبود، سپاه
پاسداران می توانست این چنین بر ثروت ایران چنگ بیاندازد؟
با آن که مانند بختک به جان مردم
ایران افتاده و همانند زالو توان مالی و اقتصادی ایران را به سود خود می مکند، ولی
آخوند نقویان از نور چشمی های رژیم گله می کند که روحانیت در ایران همه قدرت را در
دست ندارد و بخش عمده حکومت در دست غیرآخوند است که باید از دست آن ها درآورد. به
زبان خود نقویان، "جلوه حکومت به نام روحانیت است، ولی خیلی کارها در دست
روحانیت نیست"!
راست می گوید این آخوند نقویان:
بنیاد مستضعفین و بهره برداری از نفت و گاز ایران در دست سپاه پاسداران است که بر
همه نهادهای پر سود کشور مسلط شده و کمتر چیزی را برای آخوندها باقی گذاشته
است!
همین نزاعی نیز که هم اکنون بین حسن
روحانی با رقیبان و دشمنان او در جریان است، نه به خاطر اسلام و اخلاق و معنویت و
وجدان و عِرق ملی و نیت خدمتگذاری به مردم است. بلکه سران قدرت به روی هم چنگ می
کشند تا همچنان ذخایر مالی کشور را در دست خود قبضه کنند و به دزدیدن اموال و غارت
بیت المال همچنان ادامه دهند.
حسن روحانی شهامت نشان داده وقتی می
گوید که در حکومت اسلامی ایران عواملی وجود دارند که نفع خود را در ادامه تنش و
درگیری می یابند. محمد تقی مصباح یزدی در این هفته بدون آوردن نام روحانی گفت:
«کسی که 500 هزار رای بیشتر آورده، نباید خیال کند که مالک کشور است». ظریفی بریده
ای از صفحه اول روزنامه اعتماد ملی را در اینترنت آورد که در آن همین مصباح یزدی
در پشتیبانی از احمدی نژاد می گوید: «اطاعت از رییس جمهوری، اطاعت از خداست».
ظریفی می پرسد: اگر اطاعت از احمدی نژاد در سمت رییس جمهوری اطاعت از خدا بود، آیا
حسن روحانی نمی تواند با ادعای نیم میلیون رای بیشتر، ادعای مالکیت بر مردم کند؟
اورشلیم:
شنبه 27 اردیبهشت ماه 1393 ، 17 مه 2014
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر