Translate

۱۳۹۲ شهریور ۱۱, دوشنبه

چرا باید ایران ویران شود؟!


با نگاهی بر حال و روز کشور عزیزمان و دیدن مردم نگون بخت که این روزها علاوه بر تحمل استبداد و دیکتاتوری حکومت اسلامی با مشکلات معیشتی فراوانی نیز دست و پنجه نرم می کنند ، این سوال به ذهن می رسد که چرا ایران و ایرانی به این روز گرفتار شده اند؟! آیا واقعا لیاقت و جایگاه مردم ما در همین اندازه حکومت آخوندی است؟!
اگر چه پس از حمله اعراب به ایران و تاراج داشته های مادی و معنوی کشور عزیزمان ، هیچگاه روزگار خوشی نداشته ایم اما بروز مصیبتی چون جمهوری اسلامی در قرن حاضر غیر قابل هضم است!
استبداد در ایران ریشه ایی به وسعت تاریخ دارد اما علی رغم آن ، هیچگاه حکومتی چنین در تار و پود زندگی مردم ریشه ندوانده بوده است که برای جزیی ترین بخش های زندگی افراد ؛ از نوع لباس و غذا و تفریحات و...؛ قانون وضع کرده و آنها را کنترل کند!
اما چرا و چگونه به اینجا رسیده ایم؟! کشوری که در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود مصیبت های بسیاری را پشت سر گذاشته و از تمام آنها سربلند بیرون آمده است ، چرا امروز در جنگ با خود ، شکست خورده و دیگر توان برخاستن ندارد؟! کشوری که ازحمله اسکندر و تاراج اعراب به همت مردان نامی خود همچون ققنوس از خاکستر برخاست چرا امروز که گرفتار حاکمانی جاهل و عقب افتاده است این حقارت را می پذیرد و به دنبال چاره نیست؟! اندیشمندان و وطن پرستان و دلسوزان ایران کجا هستند که برای این زخم مرهمی بیابند؟!
چرا ایرانی که در مسیر توسعه و ترقی بی نظیر خود قرار داشت ، در سال 57 به یکباره تغییر جهت داد و بر خلاف تمامی کشور های دنیا ، رو به سیاه ترین بخش های تاریخ خود حرکت کرد!؟
بی شک مردمان سال 57 از نظر اجتماعی و سطح دانش و فرهنگ از پیشینیان خود جلوتر بودند ، حتی انقلابیون و رهبران مشروطه نیز آگاهی جوانان سال 57 را نداشتند اما چه شد که انقلاب مشروطه ایران را به سمت دموکراسی برد اما انقلاب اسلامی کشور را به گرداب استبداد و دیکتاتوری مطلق کشاند؟!
تنها جوابی که می توان به این سوالات داد این است که ایران در دام دین و مذهب افتاده است! نقطه اشتراک تمامی کشورهای اسلامی که همگی در عقب ماندگی  و استبداد زدگی در یک دور تسلسل گرفتار شده اند اسلام است. دروغ و فریب هایی که عده ایی شیاد و فرصت طلب در قالب قوانین اسلامی و توصیه های دینی به زندگی روزمره مردم تزریق کرده اند تا با استفاده از آنها ، زندگی ننگین خود را توسعه دهند ، عاملی است در جهت عقب نگهداشتن مردم این کشورها از واقعیت و زندگی و آزادی خواهی. دروغ ها و خیال پردازی ها به گونه ایی وارد زندگی مردم شده است که رهایی از آنها حتی امروز و در عصر اطلاعات و فن آوری و دسترسی انسانها به منابع مستقل ، تقریبا غیر ممکن به نظر می رسد!
بجز روشنفکران و متفکرین این جوامع ، هیچ گروه و دسته ایی از مردم حاضر به کنار گذاشتن خرافات و دروغ ها نیستند و آنها را جزء زندگی معنوی و رشد روحی خود پذیرفته اند! این افکار سرطانی در کشور ما و در مذهب شیعه بسیار تهاجمی تر از سایر شاخه های دینی عمل می کند به گونه ایی که شیادان و مفسدان خود را نماینده های الهی بر روی زمین می دانند و مردمان نیز به تاسی از همین افکار در مقابل آنها سر تعظیم فرود می آورند!! رسوخ اینگونه افکار در سیاست و سیاسی کردن دین و حکومت بسیار ویرانگرتر از سایر ابعاد آن است و در بین کشورهای اسلامی شاید تنها ترکیه است که در پی تلاشهای سالیان دراز سکولارهای این کشور ، توانسته دین را از حکومت و قدرت جدا کند که متاسفانه در سالهای اخیر به دلیل بازگشت مجدد اسلامگرایان به قدرت سیاسی این کشور و با تغییراتی که به مرور در قوانین ترکیه می دهند ، امکان سیاسی کردن حکومت را فراهم می آورند و دلیل این امر هم کاملا مشخص است ، با در آمیختن دین و سیاست به راحتی می توان مردم را به قبول هر استبدادی متمایل ساخت و مردمان بدون اینکه متوجه شوند ، زنجیرهای فکری استبداد و دیکتاتوری را به دست و پای خود و دیگران می بندند!!
شاه فقید ایران نیز اگر در پی گسترش و بسط حکومت استبدادی بود ، می توانست با کمک گرفتن از شیادان و مفسدان دینی و دادن چراغ  سبز به این عناصر جهت حضور در عرصه های سیاسی و اجتماعی و آمیختن قوانین استبدادی با احکام دینی ، سالهای سال همچون سایر حکام کشورهای اسلامی به حاکمیت مطلق خود ادامه دهد! اما برای یک روشنفکر و ترقی خواه رفتن زیر بار دین و احکامی که انسان را همچون حیوان بی اختیار می پندارد ، انتخاب آسان و قابل قبولی نبوده و نخواهد بود! خرافات و جهل ، انسان روشنفکر را از درون می خورد و نابود می کند پس او نمی تواند به هر قیمتی به این امر تن بدهد!
امروزه با وجود تعداد زیادی از شبکه های ماهواره ایی که به میزان قابل توجهی برنامه های روشنگرانه تولید و پخش می کنند و با دسترسی آسان به منابع اینترنتی جهت مطالعه و تحقیق در مورد واقعیات پنهان مقاصد شیادان دینی ، اما هنوز توده مردم برای کارهای روزانه خود متوسل به گرفتن فتوا و تاییدیه از همان شیادانی می شوند که آنها را در بند کرده اند! هنوز علاوه بر دادن مالیات ؛ علی رغم مشکلات فراوان مالی ؛ سیل خمس و ذکات و فطریه را به کیسه شیادان سرازیر می کنند تا درهای بهشت برایشان گشوده شود! هنوز در مراسم و هیات های عزاداری شرکت می کنند که تنها خرافات و دغل بازی و دروغ در آنها ترویج می شود! هنوز الگوهای اخلاقی خود را از بین اسطوره های تخیلی اعراب بر می گزینند و از ذکر نام آنها قوت می گیرند و هنوز...!!
رهایی از استبداد دینی بسیار سخت تر از رهایی از سایر دیکتاتوریهاست ، زیرا استبداد دینی ، افراد را در مغزها و فکر های خودشان به بندگی و بردگی می کشاند و انسانها باید ابتدا با خود و افکار خود که در آنها نهادینه شده است به مبارزه برخیزند و تا خود را شکست ندهند نمی توانند به آزادی حقیقی بیندیشند و برسند!
جهل امروز ما جهل سواد و فهم نیست ، جاهل امروز بی سواد و دانشگاه نرفته نیست ، جاهل امروز جاهل دینی است که شاید مدارک بالای دانشگاهی هم داشته باشد اما فکر و روحش را در اختیار پست ترین قشر جامعه قرار داده است و تا این زنجیرهای پنهان از فکر و اندیشه مردمان ما باز نشود امکان آزادی و دموکراسی تنها خوابی است شیرین و بس!

۲ نظر: