حالا که به توافق رسیده اند، هنگام آن
است که اجرای آن را آغاز کنند و این کاری آسان نخواهد بود.
از همان ساعات نخستین امضای قرارداد –
و حتی پیش از آن که متن کامل آن انتشار یابد، متفاوت گویی ها در مورد متن و مفهوم
توافق آغاز گردید – و کیهان تهران با عنوان درشت خبری در صفحه نخست خود نوشت که
"توافق مرده است و اعتبار ندارد".
دنیا از حکومت ایران یک چیز می خواهد
و آن این که بمب هسته ای تولید نکند.
بهره گیری مسالمت آمیز از انرژی اتمی
حق ایران و حق هر کشور دیگر است و دنیا با آن کاری ندارد.
ولی از آن جا که رژیم ایران از روز
اول به پنهانکاری پرداخت و سالیان دراز به تعهدات خود در مورد آگاه سازی آژانس بین
المللی انرژی اتم از برنامه ها و فعالیت های انجام شده عمل نکرد، سوء ظن و نگرانی
برانگخیت که می خواهد بمب اتمی تولید کند و ادعاهایش در مورد نیت مسالمت جویانه
تقیه و پرده پوشی واقعیات است.
تا امروز نیز این نگرانی دنیا برطرف
نشده و تحریم ها ادامه دارد و ایران صدها میلیارد دلار زیان تحمل شده که از آسیب و
زیان جنگ هشت ساله با عراق بیشتر و فراتر است.
یادآوری می کنیم که هنوز هم رژیم
ایران ادعا می کند که در جنگ با عراق پیروز شده و یک نماینده مجلس توافق ژنو را از
نظر "دستآورد و پیروزی" برای رژیم ایران با قطعنامه سازمان ملل که با
اعلام آتش بس به جنگ ایران و عراق پایان داد برابر می داند. او از پیروزی سخن می
گوید، ولی خمینی آن را "جام زهر" نامید و معلوم نیست که آیا این بار نیز
در مورد برنامه های اتمی همان خواهد شد.
ولی آیا سپاه و پاسداران اجازه خواهد
داد که توافق نامه ژنو، دقیقاً آن گونه که تدوین گردیده اجرا شود؟
اگر مفهوم توافق نامه، آن گونه که
کشورهای غربی می گویند، آن است که تلاش هسته ای رژیم ایران بسیار کند شود تا بتوان
به گفت و گوها ادامه داد و به توافق نهایی رسید، آیا مسؤولین برنامه هسته ای یک
هزار ترفند نخواهند زد که مفاد توافق نامه خنثی شود و شتاب اتمی کُند نگردد؟
از هم اکنون روی امور اصولی توافق
نامه اختلاف نظرهای جدی وجود دارد – که در واقع از دقیقه ای پس از امضای توافق
آغاز گردید. حکومت ایران می گوید که در این توافق حق رژیم برای ادامه غنی سازی به
رسمیت شناخته شده است و غرب می گوید که خیر، در توافق نامی از این جریان برده نشده
و حقی به رژیم داده نشده، و تنها توافق گردیده که غنی سازی بیست درصدی متوقف گردد
– و در غنی سازی تا 5 درصد نیز سانتریفوژهای جدید به کار نیافتد.
محمد جواد ظریف می گوید "وقتی ما
تولید 20 درصدی را متوقف می کنیم، سانتریفوژهای آن را به تولید پنج درصد منتقل
خواهیم ساخت و بنابراین تولید 5 درصدی بالا خواهد رفت". ولی غرب می گوید که
"خیر ایران نباید به ذخیره 5 درصدی نیز بیافزاید و هر چه بیشتر تولید کند
باید قبلی ها را به حالت گازی باز گرداند تا میزان ذخیره اورانیوم غنی شده بالا
نرود".
اصلاً باید از رژیم پرسید که این
اورانیوم سه و نیم درصدی را نیز می خواهد چکار کند و چرا با تحمل دهها میلیارد
دلار هزینه و صدها میلیارد دلار کاهش درآمد نفت، همچنان به این غنی سازی ادامه می
دهد؟
اگر آن ها را به عنوان سوخت کوره های
اتمی می خواهد، کوره ای ندارد که امروز نیازمند سوخت باشد – و در هر حال ایران می
تواند آن سوخت را به بهایی بسیار ارزان تر از بازار جهانی خریداری کند.
وانگهی، اگر اورانیوم را به عنوان
سوخت می خواهد، پس موشک های کوچک و بزرگ و نزدیک و دور را چرا در چنین شمارگان زیادی
تولید کرده اند؟
یک اختلاف نظر عمده دیگر بر سر ادامه
ساخت و ساز در کوره آب سنگین اراک بود که ظاهراً حل شده و توافق گردیده که رژیم می
تواند به عملیات ساختمانی ادامه دهد ولی حق نصب دستگاه های راه اندازی را ندارد.
ظاهراً این امر اصلاً اهمیت ندارد.
زیرا در هر حال، طبق برنامه کاری رژیم، قرار بود که کوره اراک حدود یک سال دیگر
یعنی در پایان سال 2014 تکمیل شود و تا آن هنگام رژیم می تواند دستگاه های اصلی
کوره را در خارج از آن مکان بسازد و در روز موعود به داخل کوره منتقل کند.
در مورد توقف سانتریفوژهای بیست درصدی،
جواد ظریف می گوید که "آن ها یک شیر دارد. در ظرف یک ساعت می توان شیر
سانتریفوژ را بست و ظرف یک ساعت آن را دوباره باز کرد". یعنی، همه چیز قابل
برگشت است و توافق را در هر لحظه می توان متوقف ساخت. ولی اگر در وسط کار چنین
شود، برخی امتیازات مالی را که به حکومت داده شده نمی توان پس گرفت.
اسرائیل می گوید این توافق نامه دنیا
را به رسیدن به هدف نهایی که همانا محروم ساختن رژیم ایران از دستیابی به بمب هسته
ای نزدیک نمی کند و تنها نتیجه اش ممکن است آن باشد که رژیم در ظرف همان شش ماه
توافق نیز بتواند عقب ماندگی های خود را در زمینه های فنی و تکنولوژی جبران کند –
بی آن که تعهدات خود در چارچوب توافق نامه را نقض کرده باشد.
تردیدی نیست که امروز دنبا با یک چالش
بزرگ و سرنوشت ساز و خطرناک روبروست و آن جلوگیری از اتمی شدن رژیم ایران است.
غرب گفته است که به شش ماه گفت و گو
نیاز دارد تا به این هدف برسد.
غافل از آن که مذاکرات اتمی بیش از ده
سال ادامه داشت و به هیچ کجا نرسید – و امروز نیز، هنوز توافق به اجرا گذاشته
نشده، مقامات انگلیس می گویند که بعید نیست مدت آن به یک سال افزایش یابد – و
نگرانی اسرائیل آن است که این توافق بد، با همه معایبی که دارد همیشگی گردد – تا
روزی که رژیم رسماً اعلام کند که بمب اتمی خود را تولید کرده است.
از هم اکنون نیز کمپانی های غربی برای
برخورداری از بازار کلان ایران صف کشیده اند و کمپانی های فرانسوی و آلمانی و
آمریکایی و غیره انتظار بازگشت به ایران را دارند تا نفت در دنیا به فروش رسد و
پول آن صرف خرید کالا از کمپانی های خارجی گردد.
ولی آیا همین توافقی را که اسرائیل
تأکید می کند که بسیار بد است، سپاه پاسداران و دیگران اجازه خواهند داد دقیقاً
اجرا شود؟
حسن روحانی گفته است در ظرف آن دو
سالی که غنی سازی تعلیق شده بود، رژیم توانست از فرصت به دست آمده برای پیشرفت
تکنولوژی و ساخت سانتریفوژهای بیشتری استفاده کند.
آیا این بار سپاه پاسداران نخواهد
کوشید سر دنیا کلاه گذارد و در کارخانه های پنهان و تأسیسات سری همان برنامه ها را
ادامه دهد ؟ - و اگر هم دست رژیم باز شود، ادعا کند که گزارش ها دروغ و
مغرضانه بوده و رژیم ایران خطائی مرتکب نشده است؟
در هر فرصتی، در جامعه جهانی موضوع
توان هسته ای اسرائیل را مطرح می کنند تا دنیا را از مسیر اصلی خود که همانا
جلوگیری از اتمی شدن حکومت ایران است منحرف سازند.
دنیا هرگز نگران نبوده که آیا اسرائیل
واقعاً توان اتمی دارد یا ندارد.
کشورهای عرب هرگز نگرانی واقعی در این
راستا ابراز نکرده اند – زیرا می دانند که اسرائیل یک کشور مسؤول است و هرگز امنیت
کسی را تهدید نمی کند و تنها هدف این کشور تأمین امنیت خود و خنثی کردن تهدیدها و
خطرات دیگران است. (اگر هم در مجامع بین المللی صدای اعتراض بلند کرده اند، جنبه
نمایشی داشته است).
عربستان سعودی، به نمایندگی از طرف
امیرنشین های عرب، علیه اتم اسرائیل نیست که هیاهو به راه می اندازد و اعتراض می
کند - بلکه علیه اتمی شدن رژیم ایران است که خودش علناً می گوید که می خواهد
شیعه را بر جهان اسلام مسلط سازد – و همین تلاش، جنگ شیعه و سنی را به شدت و
خشونت دوران صدر اسلام بازگردانیده است.
امروز تلاش جهانیان باید آن باشد که
مذاکرات اصلی هر چه زودتر آغاز شود و هر چه سریع تر به نتیجه برسد، زیرا حکومت
ایران هرگز مانند امروز این چنین در آستانه ورشکستگی مالی قرار نداشته و احساس
انزوا نکرده است – و این بهترین فرصت است که جهانیان، اگر قاطعیت نشان دهند،
بتوانند رژیم را از ادامه برنامه های اتمی باز دارند.
احساس می شود که دولت بنیامین
نتانیاهو با این توافق کنار آمده و از این پس تلاش می کند برای تدوین مواد قرارداد
نهایی با غرب در تماس باشد و بکوشد ماده هایی را در آن بگنجاند که واقعی و قاطع
باشد و به طور نهایی امکان را از حکومت ایران برای تولید بمب هسته ای سلب کند.
توافق کنونی ژنو معایب بسار دارد و
نگرانی های عمیق ایجاد می کند.
در این توافق از حق بازدید بازرسان از
قرارگاه اتمی پارچین سخنی نرفته است.
در این توافق از حکومت ایران خواسته
نشده به پرسش های مهم نظامی در رابطه با برنامه های اتمی خود پاسخ گوید.
در این توافق از رژیم ایران خواسته
نشده است که به طور رسمی و نهائی به پروتوکل الحاقی ان.پی.تی بپیوندد تا بازرسان
بین المللی بتوانند هرگاه که بخواهند از هر نقطه ای در ایران دیدن کنند و به
بازرسی بپردازند.
پس آن "شفاف سازی" که حسن
روحانی پیش از انتخابات داده بود، کجا رفت؟
اسرائیل در آستانه آغاز دور اصلی و
نهایی گفت و گوها دو امر بسیار مهم دیگر را نیز مطرح می سازد که اجرای آن ها برای
خنثی کردن همه خطرات نظامی و امنیتی رژیم ایران اهمیت اصلی دارد و آن، اوراق کردن
موشک های مختلف و متنوع رژیم است، تا تهدید علیه همسایگان دور و نزدیک و کشورهای
اروپایی و حتی ایالات متحده خنثی شود.
خواست دیگر آن است که یاری رسانی های
رژیم ایران به سازمان های ترور، از حزب الله گرفته تا حماس و جهاد اسلامی آزادی
فلسطین متوقف گردد.
به سود ملت ایران است که این خواسته
ها عملی گردد.
زیرا هنگامی که رژیم اتم نداشته باشد
و موشک نداشته باشد و ده ها میلیارد دلار پول ملت ایران را به سازمان های ترور
حاتم بخشی نکند، آن گاه ناچار خواهد بود توان مالی خود را متوجه رفاه ایرانیان
سازد، که صاحبان اصلی آن کشور و آن نفت و دیگر ثروت های خداداده ایران زمین هستند.
اورشلیم : شنبه 9 آذرماه 1392- 29
نوامبر 2013
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر