Translate

۱۳۹۱ دی ۱۷, یکشنبه

چرا شاه رفت؟!

روزی که رضا شاه کبیر ، ایران ویران را از سلسه قاجار تحویل گرفت، این کشور خرابه ای بود از ویرانه های بدبختی و فقر مردم مستاصل ایران که جغدهای شوم تحجر و استعمارو استبداد دینی در بی تفاوتی قاجاریه بر آن لانه کرده بودند!
هوش سرشار رضا شاه که آمیخته با وطن پرستی و عشق به مردم ایران بود ، با به کارگیری نیروهای کارآمد ایرانی و اعزام افراد مستعد به فرنگ جهت کسب تحصیل و فراگیری علوم و فرهنگ جدید در مدت بسیار کوتاه ؛ با کمترین هزینه که ناشی از صرفه جویی و ممانعت از حیف و میل دردرآمدهای عمومی بود ؛ توانست ایران مستعد را به سمت پیشرفت و آبادانی سوق دهد. متاسفانه مدیریت این ابر مرد تاریخ معاصر ، طولی نکشید. جنگ جهانی دوم نقطه پایانی بود بر اندیشه های او. کوتاهی زمان خدمت او علی رغم مشکلات و فقر فرهنگی داخلی و کارشکنی های شرق و غرب نتوانست مانعی بر سر راه اندیشه های مترقی او باشد.
انتقال قدرت به محمد رضا شاه پهلوی ، به دلیل جوانی او و همچنین کارشکنی های آخوندهای متحجر ، خالی از مشکل نبود! کودتای بیست و هشت مرداد و آزادیخواهی و دموکراسی طلبی همان گروهی که با پشتیبانی رضا شاه جهت کسب علم ، به فرنگ اعزام شده بودند و از فرهنگ و درک متفاوتی به نسبت فرهنگ عمومی جامعه برخوردار بودند نقطه آغازی بود بر واکنش های بعدی جامعه!
فرنگ رفته ها ، مردم ایران را با اروپا و دموکراسی آنرا با کشور ما قیاس کرده و حکومتی می خواستند مشابه آنچه که در غرب دیده بودند! حال آنکه قشر عظیمی از ایرانیان هنوز در تارهای تنیده  پیدا و پنهان آخوندها و اندیشه های متحجرانه آنها اسیر بودند!
شاه در این اندیشه بود که ابتدا فرهنگ و سطح سواد و درک جامعه را به حد مطلوب و هم تراز با اروپا و آمریکا برساند تا عموم مردم توانایی درک آزادی و دموکراسی را داشته باشند زیرا در غیر این صورت آخوندها مانع اجرای هر گونه دموکراسی واقعی می شدند و این تجربه ایی بود که شاه ایران با مرور تاریخی درخواست رضا شاه برای حکومت جمهوری در ایران و مخالفت ملایان با آن به درستی دریافته بود.
نمونه ایی از ترقی خواهی و دموکراسی طلبی شاه ایران ، انقلاب سفید شاه و ملت بود که در آن حتی حقوق اساسی زنان شامل ، حق رای ، تحصیل ، طلاق و حضانت از فرزندان و ... لحاظ گردیده بود و در نوع خود در سطح دنیا بی نظیر بود بطوریکه زنان درکشور سوئیس یک دهه بعد از این اصلاحات توانستند به حق رای دست یابند!
شاه ایران ما بین سه جریان عمده اسیر شده بود. اول جریان اقلیت ترقی خواه و دموکراسی طلب که به دلیل برخوردای از یک دید و فرهنگ بالاتر از سطح عمومی جامعه ، خواهان حکومتی دموکراتیک مشابه کشورهای غربی بودند.دوم اقلیت کمونیست که می خواستند ایران را به آغوش شوروی و اربابان کمونیست خود بیندازند و کمترین اهمیتی به استقلال و تمامیت ارضی ایران نمی داند! سوم اقلیت آخوندهای متحجر که کنترل فکری و عقیدتی اکثر جامعه را بر عهده داشتند و برای جلوگیری از رشد فرهنگ و توسعه کشور ؛ که منجر به از دست دادن جایگاه سنتی آنها در بین توده مردم می شد ؛ با هر گونه پیشرفت و توسعه و رشد فکری مردم مخالف بوده و مدام مردم را علیه شاه و اقدامات او تهییج می کردند!
شاه بارها و بارها در سخنرانی ها و مصاحبه هایی که با رسانه ها مختلف داشت اذعان کرده بود که شرایط فعلی کشور شرایط ایده آل مورد نظر او نیست و رسیدن به نقطه مطلوب نیازمند زمان و فراهم شدن بستر های مناسب است ، اما با این وجود همه می دیدند که کشور در مسیر پیشرفت و توسعه اقتصادی و افزایش درآمد سرانه بود.
متاسفانه زمانی که تمام گروههای مخالف شاه اعم از کمونیست و دموکراسی خواه ، خود را به زیر چتر آخوندهای متحجر و در راس آنها خمینی کشاندند تا توده مردم را به انقلابی مخرب علیه شاه و یا بهتر بگوییم علیه رشد و ترقی کشور تحریک کنند ، شاه به درستی دریافت که ادامه حکومت او نه تنها غیر ممکن است که او باید تمامی تلاش و تمرکز خود و امکانات و درآمد کشور را بجای توسعه و پیشرفت و آبادانی صرف خنثی کردن توطئه هایی کند  که اساسا مبنای آنها بر جهالت و نادانی توده مردم بنا شده است  ؛ و این کاری است که جمهوری اسلامی با توسل به آن توانسته است در سی و سه سال گذشته  حکومت خود را حفظ و تحکیم بخشد؛ در نتیجه شاه که عظمت ایران و ایرانی را مقدم بر منافع و سلطنت خود می دید ، با کمترین هزینه ممکن کشور را ترک و آنرا در اختیار کسانی گذاشت که مدعی بودند شاه عامل عقب ماندگی مردم و حکومت او دیکتاتوری مطلق است و آنها می توانند کشور را زیر پرچم خمینی به جایگاه شایسته برسانند!
آری او رفت تا همگان بدانند که مملکت تنها با شعار دموکراسی و حقوق بشر قابل اداره و پیشرفت نیست! سازندگی و ترقی هر کشور نیازمند اندیشه ایی است که ورای منافع شخصی و حزبی و گروهی عمل کند! کشور تنها زمانی ساخته می شود که حاکمان آن عاشقانه کشور و مردمش را بپرستند! کشور زمانی پیشرفت می کند که مردمانش شاد و امیدوار باشند! کشور زمانی به قله ترقی می رسد که هر انسانی خارج از هر گونه تفکر و اندیشه ایی در جایگاهی که مناسب اوست قرار داشته باشد!
او اینک آسوده آرمیده است و آنان که مردم و کشور را به آشوب و هرج و مرج کشاندند باید جوابگوی وضعیت فعلی باشند! آنانی که به هر طریق ممکن ، در پیروزی انقلابی مهیب که اساس آن بر مردم فریبی و جهل استوار بود سهیم بوده و هستند! انقلابی که حاصل آن تنها خونریزی و جنگ و قتل و کشتاری بود که مشابه آن در هزار واندی سال پیش به زور شمشیر به امپراتوری ایران تحمیل شد!
روحش شاد و یادش گرامی باد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر