سران حکومت اسلامی ایران باید از
شدت خشم و سرخوردگی کلاه خود را ببلعند. ولی چنین انتظاری از آنان نداشته باشید،
زیرا هرگز در طول حکومت خود به شکست اعتراف نکرده اند، بلکه بعکس، بدترین شکست را
نیز به عنوان بزرگ ترین پیروزی جلوه داده اند که یک نمونه آن جنگ هشت ساله با عراق
بود.
اکنون باید از شدت ناراحتی و
سرخوردگی کلاه خویش را ببلعند، زیرا به هر سو که می نگرند جز شکست و ناکامی چیزی
نمی بینند. محسن رضایی فورا دست به کار می شود و این شکست ها را نتیجه توطئه
استکبار معرفی می کند و بلافاصله روی دیوار کوتاه – یعنی اسرائیل – انگشت می گذارد
و این کشور را مسئول و مقصر می داند.
سپاهی مسعود جزایری سه سال پیش گفته
بود که قدرت آتش حکومت اسلامی ایران آنقدر کوبنده است – که هرگاه اراده کند،
می تواند در ظرف یک دقیقه 11 هزار موشک و راکت و خمپاره به سوی اسرائیل پرتاب کند.
یازده هزار موشک و نه کمتر. نه 10990 بلکه 11
هزار موشک. نه در یک روز بلکه تنها در یک دقیقه – یعنی در فاصله زمانی شمارش یک تا
پنجاه، 11 هزار موشک!
البته نمی توان گفت که سپاهی جزایری
فردی مالیخولیایی است، هر اندازه هم که شلیک یازده هزار موشک در یک دقیقه خیالی و
افسانه ای بنماید.
امید و انتظار جزایری آن بود که
وقتی حکومت ایران علیه اسرائیل فرمان آتش بدهد، بلافاصله موشک های دور پرواز از
ایران به حرکت درخواهد آمد و هم زمان حزب الله از لبنان، به عنوان مامور و مزدور
حکومت ایران، هزاران موشک و راکت را همزمان روانه اسرائیل خواهد ساخت و گروه های
تروریستی حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه که چند صد میلیون دلار تا کنون پول از
ایران گرفته اند، به انجام ماموریت و دست بوسی می رفتند و آن ها هم اسرائیل را
موشک باران و راکت باران کردند. جمع کنید: می شود 11 هزار موشک (و حتی نه یک موشک
کمتر) در ظرف یک دقیقه.
حساب کنید که حتی اگر جزایری گزافه
گویی کرده و لاف بیهوده زده و به جای 11 هزار، فرض بفرمایید که صد موشک کوچک و
بزرگ همزمان و از چهار جهت به سوی اسرائیل پرتاب شده، اصابت آن چه ویرانی و کشتاری
می توانست به بار آورد.
حالا بروند و کلاهشان را از شدت خشم
و سرخوردگی ببلعند. زیرا حماس در طول روزهای جنگ موشکی علیه اسرائیل یک هزار و چند
صد موشک علیه اسرائیل فرستاد که کمترین خسارات و تلفات را وارد کرد.
بی تردید، سرکردگان حماس، همانند
سران حکومت اسلامی ایران انگشت به دهان و حیرت زده مانده اند که چگونه ممکن
است چنین شمار دهشتناک موشک به سوی اسرائیل پرتاب کنند و تلفات و خسارات این چنین
ناچیز باشد.
البته زندگی عادی مردم اسرائیل مختل
شد. مردم ساعات متمادی و روزهای مداوم در اطاق امن یا در پناهگاه به سر بردند.
برخی خانه ها ویران شد و بعضی
سالخوردگان هنگام دویدن به سوی پناهگاه آسیب دیدند.
ولی در مجموع زیانی که به اسرائیل
وارد آمد ناچیز بود و حماس در معرض کوبنده ترین ضربات قرار گرفت و بیش از پیش
منفور اهالی غزه و مردم فلسطینی قرار گرفت که حماس چنین مصیبت بزرگی را برایشان به
وجود آورده است.
سرخوردگی حکومت ایران در حدی است که
یک فرمانده سپاهی ادعا کرده می گوید: اسرائیل دست کم 60 کشته داشته و آماری که می
دهد دروغ است. این سپاهی قیاس به نفس می کند و اسرائیل را در کنار دروغ
گویان حکومت اسلامی ایران قرار می دهد که همه چیز را تحریف می کنند. او نمی داند
که در اسرائیل هیچ چیز را نمی توان پنهان کرد و مطبوعات آزاد هستند و خبرنگاران
خارجی همه جا می گردند و هر فردی که کشته می شود نام و تصویر و داستان زندگی اش
انتشار می یابد و مردم در مرگش به سوگ می نشینند.
امید رژیم ایران با دادن صدها
میلیون دلار پول به حماس آن بود که با هزاران موشکی که بخش اعظم آن را ایران به
غزه قاچاق کرده بتواند اسرائیل را با خاک یکسان کند – که نتیجه اش را دیدید و عمق
ناکامی رژیم ایران را شاهد بودید.
سران حکومت ایران باید از شدت خشم و
سرخوردگی، کلاه خود را ببلعند، زیرا در لبنان نیز حزب الله دیگر آن سازمان قدر
قدرتی نیست که سیاستمداران و مردم لبنان را به دنبال خود می کشید و آنان را به سوی
فاجعه می برد و ویرانی و مرگ به وجود می آورد.
جنگ در سوریه و دفاع از بشار اسد در
کشتار مردم آن کشور، حزب الله را نه تنها تضعیف کرده و تلفات سنگینی به آن وارد
آورده، بلکه خشم جهان اسلام اهل تسنن را علیه خود برانگیخته است و ملت لبنان
آشکارا از حزب الله ابراز تنفر می کند.
در کنار این روند، گروه اسلامی
افراط گرای «داعش» در لبنان نیز جان گرفته و در برابر حزب الله می ایستد و می
خواهد پوزه آن را به خاک بمالد.
از همین رو بود که دست کم در ده روز
اول عملیات موسوم به «صخره استوار»، حزب الله از پیوستن به حماس و همگامی در تعرض
علیه اسرائیل دوری جست و مرزهای اسرائیل با لبنان به طور نسبی آرام بود، جز چند
مورد حملات محدود راکتی!
حکومت ایران در حزب الله سرمایه
گذاری سنگینی کرد که با صدور فرمانش، بتواند اسرائیل را موشک باران کند – و برای
این منظور بیش از 60 هزار موشک و انواع راکت در اختیار حزب الله لبنان گذاشت.
ولی این سرمایه گذاری نیز دارد به
باد می رود.
ضربه سوم به حکومت ایران و سیاست
های منطقه ای آن در سوریه وارد آمده است که امروز بشار اسد دیگر آن فرمانروای مطلق
نیست، بلکه همچنان در خطر سقوط قرار دارد و خیزش مردمی سه ساله، همراه با
تعرضات تروریستی گروه های مسلح اهل تسنن امکانات او را بسیار محدود کرده است.
روح الله خمینی در توجیه جنگ هشت
ساله با عراق، گفته بود: «راه قدس از کربلا می گذرد». یعنی باید برای برانداختن
رژیم صدام حسین و به روی کار آوردن حکومت شیعه در عراق تلاش کرد و آن را به سوریه
چسباند تا یک تداوم زمینی برای حمله نظامی به اسرائیل ایجاد شود.
ولی نه تنها وضع خاندان اسد در
سوریه بسیار لرزان است و او جرات نخواهد کرد دستور رژیم ایران را برای تعرض علیه
اسرائیل اجرا کند، بلکه درعراق نیز پایه های حکومت شیعه متزلزل شده و فرماندهان
ارتش صدام حسین و افسران ارشد آن، با گروه تروریستی «داعش» دست اتحاد داده اند و
حکومت شیعه در خطر سقوط است و خود عراق در خطر فروپاشی.
یعنی، تمامی سرمایه گذاری سی و چند
ساله رژیم ایران در عراق دارد به باد فنا می رود.
رییس جمهوری آمریکا بود که صدام را
برانداخت و شیعه را در عراق به قدرت رساند و حالا رژیم ایران در برابر چشمان حیرت
زده خود می بیند که این بنیان کاغذی چگونه فرو می ریزد.
سه سال پیش با آغاز خیزش های مردمی
در کشورهای عرب، علی خامنه ای آن را «بهار اسلامی» نامید و به دروغ ادعا کرد که
اعراب در این خیزش از رژیم ایران یاد گرفته و برقراری حکومتی شبیه ایران را
خواستارند. نیت او آن بود که به مردم بگوید: شما به پا نخیزید، لزومی نیست. اگر آن
ها حکومت اسلامی می خواهند، شما سالیان دراز است که این حکومت را در ایران دارید. پس،
زحمت بیهوده نکشید!
ولی اکنون می بینیم که سراسر
خاورمیانه شاهد تقویت سازمان های افراطی اهل تسنن است که روز به روز تقویت می شوند
و امیرنشین قطر و دولت اسلام گرای ترکیه و عوامل دیگر آن را تقویت می کنند – و
دودش به چشم حکومت ایران می رود که رهبری جهان اسلام را به نام تشییع مطالبه می
کند.
یک کلاه دیگر را نیز احتمالا رژیم
ایران باید از شدت سرخوردگی ببلعد و آن گفت و گوهای اتمی است. یک بار دیگر ثابت شد
که دنیا رژیم ایران را یک حکومت خطرناک می داند و حاضر نیست با توان اتمی آن کنار
آید.
آرزوهای آنان در نوار غزه برای
ویران کردن اسرائیل به باد رفت. عراق شیعه در آستانه متلاشی شدن است مردم سوریه
آرزوی خلاصی از حکومت بشار اسد را دارند. در لبنان حزب الله منفور است، در نوار
غزه حماس شکست خورده و احساس انزوای شدید می کند و قطر و ترکیه می کوشند آن را به
سوی خود بکشند و حماس آن دو را بر رژیم شیعه ایران برتری می دهد، و هنگام آن
است که سران حکومت ایران کلاه خود را ببلعند.
اورشلیم: شنبه
28 تیرماه 1393 – 19 ژوئیه 2014
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر