در این وبلاگ می توانید تفاسیر و تحلیل های مختلف در ارتباط با مهمترین رویدادهای ایران را بیابید. "شاهین شعبانی"
Translate
۱۳۹۱ آبان ۳۰, سهشنبه
۱۳۹۱ آبان ۲۸, یکشنبه
بیانیه مجاهدین انقلاب اسلامی و واقعیت های پنهانی که گفته نشد!
مجاهدین انقلاب
اسلامی و سایر تشکل های سیاسی که بعد از دوم خرداد 76 خود را بعنوان اصلاح طلب در عرصه سیاسی ایران
معرفی کردند ، رفتارهای دوگانه ایی در پیش گرفته و هرگز سعی نکرده اند بخاطر منافع
سیاسی خود واقعیات پشت پرده سیاست ایران را کاملا بازگو کنند!
این رفتار را در
عملکرد رهبر و اسوه این گروهها یعنی خاتمی نیز می توان به راحتی دید.این گروههای
سیاسی مواضع خود را بر اساس منافع جناحی به کرات عوض می کنند! بعنوان مثال هر زمان
که به قدرت می رسند طرفدار حاکمیت و ولایت فقیه و قانون اساسی هستند و هر زمان که
تحت فشار قرار می گیرند مواضعی متضاد اتخاذ می کنند! خاتمی با داشتن پشتوانه 22
میلیون رای مردم به سبب انفعال ذاتی در مقابل رهبری و قدرت طلبان فرصت تاریخی برای
اصلاح و بازسازی ایران را از دست داد و بخاطر منافع شخصی و جناحی حتی توانایی
محافظت از رای مردم در انتخابات را نداشته و احمدی نژاد برای نخستین بار از صندوق وزارت
کشوری خارج شد که ریاست آن بر عهده خاتمی بود! خاتمی حتی در سالهای بعد هم از
اذعان به تقلب در انتخابات خودداری کرد و اعتراضات کروبی مبنی بر تقلب گسترده در
انتخابات از طرف تمامی جناح های حاکم به سخره گرفته شد! دلیل این امر هم واضح بود!
امید واهی اصلاح طلبان وابسته به ولایت فقیه و از جمله خاتمی به پیروزی در
انتخابات 88 ، که با یک ایده واهی می خواستند موسوی را پس از سالها کناره گیری از
قدرت به صحنه برگردانده و در چهارچوب ولایت مطلقه فقیه منافع جناحی و حزبی خود را
پیگیری کنند!
در آخرین بیانیه
مجاهدین انقلاب اسلامی نیز می توان بارقه هایی از امید این گروههای سیاسی به
جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را دید! این گروه هنوز مشکل ایران را ولایت فقیه و
قانون اساسی نمی داند و آرزو دارد با کنار رفتن خامنه ایی از قدرت و یا بازکردن
فضای سیاسی به میزانی که این گروهها بتوانند در عرصه سیاسی کشور فعالیت کنند ،
مشکلات را رفع کند ( در حالیکه عملا وقتی که در قدرت بودند و خامنه ایی هنوز به
مطلق گرایی کامل نرسیده بود توان عرض اندام در مقابل زیاده خواهی های رهبر را
نداشتند و صرفا به دنبال مدارا و رضایت خامنه ایی بودند، در مقابل عملکرد خوب مجلس
ششم ؛ برای مهار خامنه ایی ؛ سکوت و بازی های پشت پرده خاتمی جهت رضایت مقام معظم
رهبری به نابودی امیدها انجامید و در آخرین شاهکار این خود فروخته ولایت! می توان به
شرکت ایشان در رای گیری انتخابات مجلس شورای اسلامی اشاره کرد که از دماوند اقدام
به شرکت در رای گیری نموده بود! علی رغم اینکه تمامی گروههای سیاسی وابسته به
اصلاح طلبان انتخابات را تحریم کرده بودند!)
با دقت در محتوای این
بیانیه و سایر بیانیه های گروههای اصلاح طلب می توان به روشنی دریافت که تز جمهوری
اسلامی کاملا شکست خورده و برخی برای توجیه انقلاب در ایران (و اینکه چرا ایران را
که در راه پیشرفت و اقتدار بود با تحریک و تشجیع مردم به شورش به کشوری مبدل کرده
اند که حتی نمی توان آینده ایی در سالهای دور برایش متصور شد) و شاید توجیه رفتارهای
بی مسئولانه خود می خواهند هنوز چنین وانمود کنند که انقلاب در ایران بسیار سودمند
بوده و ولایت فقیه می تواند اگر درست اجرا شود کشور را سعادتمند کند! در حالیکه
این ، مجددا یک بازی سیاسی احمقانه است که گروههای اصلاح طلب به امید جلب آرای
مردم به راه انداخته اند و خامنه ایی هر زمان که نیاز به حضور این گروههای سیاسی
جهت بقاء خود داشته باشد قطعا چراغ سبز را برایشان روشن و از حضورشان نهایت
استفاده را خواهد برد! چرا که او نشان داده است در صورت نیاز و برای حفظ خود حاضر
است نزدیکترین یاران خود را نیز قربانی کند که مصداق این امر رفسنجانی ، ناطق نوری
، نوری زاد و احمدی نژاد و ... است.
واقعیت این است، تا
زمانی که گروههای سیاسی داخل نخواهند قبول کنند که مشکل اصلی کشور ولایت فقیه و
حکومت آخوندی است ( جدایی کامل دین از سیاست) و سیاسیون خارج از کشور نیز نخواهند
اتحاد برای نجات ایران را بر تز های فکری خود مقدم بدانند ؛ هیچ آینده ایی نمی
توان برای نجات ایران و مردم در بند آن متصور شد!
۱۳۹۱ آبان ۲۷, شنبه
بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ( اعتراف دوستان دیروز نظام جمهوری اسلامی)
این روزها کشور ما در یکی از بحرانیترین و
مخاطرهآمیزترین دورههای حیات ملی و اجتماعی خود قرار گرفته است. واقعیتهای
کشور، نه آن چنان که ادعا و تصویر میشود، پیشرفت و عدالت و فاصله یک گردنهای
تارسیدن به اوج قله پیروزی بلکه در یک کلمه بحران است. بحرانهای فزاینده در همه
زمینههای سیاست داخلی و سیاست خارجی، اقتصادی، اجتماعی، وفرهنگی. عملکرد حاکمان
اقتدارگرا و دولت برآمده از کودتای ضد انتخاباتی ۲۲ خرداد ۸۸ اینک
عریان در پیش چشم همگان میرود تا کشور، مردم و نظام جمهوری اسلامی را با فاجعهای
بزرگ مواجه کند.
در عرصه اقتصادی طی هفت سالی که از عمر دولت
کودتا میگذرد، کشور حدود ششصد میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است که به تنهایی
با کل درآمدهای نفتی ایران از آغاز اکتشاف نفت تا روی کار آمدن این دولت برابری میکند.
این درآمد افسانهای تحت مدیریت بیکفایت و نالایق دولت و مهمتر و مؤثرتر از آن
تحت حکمرانی مطلقه فردی برای کشور دستاوردی جز فساد گسترده مالی و بحران عمیق و بیسابقه
اقتصادی نداشته است. پروندههای متعدد اختلاس از جمله اختلاس سه هزار میلیارد
تومانی، سقوط تولید و رشد اقتصادی، تعطیلی کارخانجات و بیکاری گسترده کارگران، تورم
و گرانی لجام گسیخته کالاها و خدمات که کمر زحمتکشان و اقشار دارای درآمد ثابت را
خم کرده است، افزایش واردات، استهلاک زیرساختهای اقتصادی و صنعتی کشور، افزایش
نرخ خط فقر، گسترش فساد اجتماعی، تضعیف شدید طبقه متوسط و عمیقتر شدن فاصله
طبقاتی میان اکثریت مردم و اقلیت وابسته به نظامیان و باندهای قدرت – ثروت حاکم، و
در ماههای اخیر سقوط آزاد ارزش پول ملی ارمغان این مدیریت ناکارآمد و حاکمیت یکه
سالار برای ملت و کشور بوده است. گرفتار آمدن مردم در زندگی روزمره لبریز از مشقت
تأمین معاش و مسکن و تحصیل و بهداشت و ازدواج جوانان و …، افزایش آمارهای طلاق،
قتل، دزدی، فرار مغزها و دستهای مولد از کشور، مهاجرت و آوارگی جوانان و نانآوران
خانوارها، فروپاشی اخلاقی و رواج دروغ و تزویر و ریا و …واقعیت های اسفبار جامعه
امروز ماست.
در عرصه سیاست خارجی خط مشیها و سیاستهای
ماجراجویانه و توهم آلود از یک سو، و عدم فهم صحیح واقعیات بین المللی و بیکفایتی
سیاستگذاران و مدیران از سوی دیگر، کشور را با بحرانهای بی سابقه در این حوزه
مواجه ساخته است.
بحران هستهای و تصویب چهار قطعنامه شورای امنیت
سازمان ملل علیه ایران، روابط تنش آلود یا بحرانی با همسایگان، کشورهای منطقه و
دول جهان، حمایت پرهزینه و فاقد هرگونه توجیه اخلاقی، ملی و دینی از دیکتاتور
جنایتکار سوریه آنهم برای افزودن چندماهی بیشتر به عمر ننگین این رژیم، دستاورد
حاکمیت یکه سالار و مدیریت بیکفایت کنونی برای ملت ایران در عرصه سیاست خارجی
است. براثر این سیاست خارجی اکنون جمهوری اسلامی به رغم شعار عزت، حکمت، مصلحت،
علاوه بر ریختن ثروت کشور به خزانه دولتهای چین و روسیه، به جای اتکاء به اقشار و
طبقات مختلف ملت خویش، سرنوشت کشور را تماماً به دستان این دو دولت به گرو سپرده
است. دولتهایی که در عمل ثابت کردهاند هرگاه منافعشان اقتضا کند به سادگی جمهوری
اسلامی را وجه المصالحه معاملات سیاسی و اقتصادی خود با آمریکا و اروپا قرار
خواهند داد. ماجرای موشک اس ۳۰۰ و تأخیر پرهزینه در راهاندازی
نیروگاه بوشهرتنها نمونههای روشنی ازاین سوداگری است.
اکنون سیاست خارجی غیرعقلانی و به دور از منطق
هزینه – فایده در تأمین منافع و مصالح ملی زمینه ساز اجرای زیانبارترین و خطرناکترین
طرحها و سناریوهای بدخواهان علیه ملت و سرزمین ایران شده است. تحریمهای گسترده
نفتی، بانکی، وبیمهای روز افزون، امروز کشور را در فرایند خطرناکی قرار داده است
که نهایت آن فرسایش تدریجی و البته سریع تمام ظرفیتها و توانمندیهای اقتصادی و
سیاسی کشور است. سیاستهای غیر عقلانی مذکور عرصه آمادهای برای قدرتهای جهانی
فراهم آورده است تا با بهرهگیری از تجارب عراق و افغانستان با وضع تحریمهای
فزاینده بین المللی گلوگاههای حیاتی و تنفسی کشور را آرام آرام یکی پس از دیگری
ببندند و به این ترتیب بدون پرداخت کمترین هزینهای گذشت زمان را به نفع خود به
سوی فرسایش و نابودی تدریجی زیرساختها، ظرفیتها و اندوختههای حیاتی ایران
مدیریت کنند. دراین میان اگر آمریکا به این یا آن کشور چندماهی فرصت میدهد تا
تغییر سیستم پالایشگاههای خود از ایران نفت بخرند، اصولگرایان حاکم به جای آن که
این اقدام را بخشی از تکمیل تدریجی حلقه محاصره اقتصادی ایران ارزیابی کنند،
جاهلانه آن را شکست حلقه تحریمها تبلیغ میکنند. بدین سان ترکیب فاجعه بار حاکمیت
مطلقه فردی، بیکفایتی و ناکارآمدی دولت، و تلاش هماهنگ و آگاهانه قدرتهای جهانی
علیه ایران، در یک سیکل معیوب تشدید کننده، چشمانداز حیات ملی، اجتماعی و سیاسی
مردم ما را وارد مرحله خطرناکی کرده است.
در حوزه قدرت و مدیریت نیز علائم ناکارآمدی و بیکفایتی
اکنون چنان برملا شده است که جبهه متحد ضد اصلاحات و جنبش سبز، موسوم به جبهه اصولگرایان
به لحافی چهل تکه بدل گشته است و هر طرف میکوشد برای تبرئه خود و پنهان کردن نقش
خویش در وضعیت بحرانزده کنونی، گناه را به گردن طرف مقابل بیندازد و از خویش سلب
مسؤلیت کند. حاکمیت یکدست با مدیرانی فرمانبردار و به دور از اختلاف، خواب و خیال
خوشی بود که خیلی زود به کابوسی برای طالبان اقتدارگرای آن تبدیل شد. روزی نیست که
تضاد و درگیری بین قوای سه گانه و نهادهای حاکم و خط و نشان کشیدن اطراف درگیر
علیه یکدیگر در صدر اخبار داخلی کشور قرار نگیرد. شکاف و جنگ میان باندهای مافیایی
حاکم و جناحهای رقیب بلوک متحد دیروز و از هم گسیخته امروز حتی از مرز رقابتهای
سیاسی معمول فراتر رفته است به طوری که اکنون متهم کردن یکدیگر به بدترین اتهامات
از قبیل قتل، وطنفروشی، جاسوسی، خیانت، فسادهای اعتقادی، اخلاقی و مالی سکه رایج
در درگیری حاکمان شده است. حامیان دولت ارزشی و همدستان و شرکای کودتای ضد
انتخاباتی ۸۸ اینک «معجزه هزاره سوم» خود را قانون شکنترین، فاسدترین و خطرناکترین
عنصر برای اسلام و نظام و ولایت فقیه معرفی میکنند. این همه درحالی است که بحران
مشروعیت دولت و میزان بیاعتمادی مردم به حاکمیت، طی سی و چهار سال پس از انقلاب
این اندازه سابقه نداشته است. اکنون آثار شکاف ملت/ دولت و بیاعتمادی به حاکمیت
را به عنوان مهمترین شکاف و بحران میتوان در همه عرصههای حیات اجتماعی و فرهنگی
کشور مشاهده کرد.
بحرانهای سیاسی، اقتصادی و مشروعیتی کنونی تنها
موجودیت و آینده نظام جمهوری اسلامی را تهدید نمیکند، بلکه حیات ملی و آینده
ایران را با چالشی بزرگ و کمسابقه مواجه ساخته است، به طوریکه میتوان گفت در
هیچ مقطعی از تاریخ معاصر کشور ما ایران با چنین وضعیتی، که طی آن تمامی تهدیدها و
آسیبپذیریهای داخلی و خارجی همسو و همجهت کیان کشور را نشانه گرفته باشند،
مواجه نبوده است.
آن چه تا کنون گفتیم تصویری مجمل و درعین حال
گویا از واقعیات کشور در عرصههای داخلی، خارجی، مدیریت و حکومت بود که جملگی
دستاورد الگوی حکمرانی قدرت مطلقه فردی طی هفت سال گذشته و تلاشهای پیش از آن
برای محو اساس جمهوریت و استقرار یکه سالاری به جای آن بوده است. راهی که حاکمیت
تا کنون با پیروی از الگوی حکمرانی یکه سالار و اتکای به زور و ارعاب و نیروی سرکوب
پیموده و با پادگانی کردن محیط اجتماعی و سیاسی کشور اعتراضات مدنی مردمی و جنبش
سبز را موقتاً زیر خاکستر رعب و وحشت پنهان ساخته، راهی نافرجام و محکوم به شکست
است. آوازهگری و تکرار شعارهای کلیشهای رسیدن به قله پیشرفت و قرار گرفتن در
زمره چند کشور بزرگ صنعتی و در نوردیدن عنقریب مرزهای دانش و متقابلاً انکار
واقعیتهای تلخ و دردناک اما آشکار فقر و فساد و تبعیض و فاصله طبقاتی و سیر
قهقرایی کشور در همه زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، راه چاره بحران کنونی
نیست. نشستن به امید معجزه و سپردن سرنوشت کشور به پیشبینیهای رمالان حکومتی با
وعدههای امدادهای غیبی و تضمین فتح و نصر به سبب مسلمانی و شیعهگری، جز نتایج
فاجعهباری که در تاریخ این کشور بارها رخ داده و این کشور را صحنه تاخت و تاز
بیگانگان کرده است، حاصلی نخواهد داشت.
حاکمان خوب کسانی نیستند که تنها تصمیم خوب میگیرند
بلکه کسانیاند که تصمیم خوب را به هنگام اتخاذ میکنند، تصمیم بد که جای خود
دارد. حتی اتخاذ تصمیمهای خوب و درست اما نابهنگام کمکی به حل بحرانها و مصونیت
کشور در برابر تهدیدها نمیکند. تجربه تصمیم دیرهنگام صدام حسین برای نجات خود و
کشورش از خطر جنگ هنوز در خاطر ملت عراق و مردم منطقه زنده است. همچنین است تجربه
زنده رژیم بعث سوریه. اگر بشار اسد تصمیم دیرهنگام آشتی ملی و گفت و گو با مخالفان
و اصلاح در سیستم بعثی یکه سالار را به جای امسال در سال گذشته و قبل از سرکوب
وحشیانه معترضان و کشاندن کشور به جنگ خانمانبرانداز داخلی گرفته بود، امروز
آینده و بقای خود و بهروزی مردم خود را تضمین کرده بود.
راه حل خروج از بحران عمومی حاکم بر کشور و
نظام، آن چنان که برخی دیرهنگام تصور و تجویز کرده و میکنند نمایشی از انتخابات
آزاد با حفظ ساختارهای مخرب کنونی قدرت نیست. امروز مشکل کشور بسی فراتر از مسئله
انتخابات است. اگر در گذشته میشد میزان مشارکت در انتخابات را همچون آمار شرکت در
راهپیماییها عامل مصونیت کشور در برابر تهدیدها دانست، امروز چنین انتخاباتی فاقد
ظرفیت لازم برای حل بحرانهای متعددی است که کشور را درگیر خود کرده است. اگر
بنابر این باشد که کشور همچنان تحت لوای حاکمیت یکه سالار اداره شود، اگر بخش اعظم
اقتصاد و سیاست کشور در تیول سپاه پاسداران باشد، اگر قرار بر آن باشد که سیاست
خارجی را سپاه قدس مدیریت کند، اگر اصل بر این باشد که رئیس جمهور باید به عنوان رئیس
دفتر بیت رهبری عمل کند، اگر اصلیترین مقولات سیاست خارجی از جمله راهبرد هستهای
به جای مصالح و منافع واقعی کشور همچنان براساس تمایلات و دیدگاههای غیر کارشناسی
شخصی تنظیم و اجرا شود، اگر بدنه کارشناسی قدرتمند کشور به جای نقش آفرینی در
فرآیندهای تصمیم سازی موظف به عملیاتی کردن اوامری باشد که از بالا ابلاغ میشود،
اگر مجلس به عنوان خانه و مظهر قدرت ملت اجازه نظارت مستقل و اظهار نظر در امور
حیاتی کشور را نداشته باشد، اگر احزاب و روزنامهها و نهادهای مدنی در بیان نقد و
انتقاد و دردها و مطالبات مردم و ازمشارکت در فرایندهای تصمیم سازی محروم باشند، و
اگر … راهحلهای مسکن و موقتی نظیر اجازه گزینشی به این یا آن جناح یا نامزد
منتقد برای شرکت در انتخابات کمکی به حل مشکلات کشور نمیکند.
همچنین تصور اینکه با حفظ وضعیت موجود میتوان
با رویکار آوردن یک مدیر قوی اجرایی بحرانهای کشور را حل و به اوضاع سروسامان
داد، به ویژه در شرایط حساس کنونی که فرصتها به سرعت برق و باد در حال از دست
رفتن است، خطایی به مراتب بزرگتر و خطرناکتر از خطاهای گذشته است. مدیر مسلوب
الاختیاری که یک امر بر و رئیس دفتر باشد و در عرصههای اقتصادی و سیاست داخلی و
خارجی موظف به اجرای دیدگاههای غیر کارشناسی حاکمیت فردی و نظرات و تحلیلهای
نظامیسیاسیهای حاکم باشد، هرچقدر قوی قادر به حل مشکلات کشور نخواهد بود. بگذریم
از این که هیچ انسان کریم و مدیر توانایی حاضر به پذیرش چنین شرایطی نخواهد بود.
صاحبان این گونه راهحلها و پیشنهادها یا نادانسته تصور میکنند که مشکلات کشور
ناشی از ضعف و ناکارآمدی مدیریت اجرایی است و یا دانسته میکوشند چنین تبلیغ کنند.
در حالی که حتی مردم کوچه بازاری که در تظاهرات علیه گرانی دلار شعار میدهند با
شعار «سوریه را رها کن فکری به حال ما کن» بهتر از اینان در یافتهاند که مشکلات
کشور اگر چه ماهیتاً اقتصادی و اجتماعی است اما راه حلی سیاسی دارد.
راه حل واقعی برای خروج از بن بست و بحران،
اتخاذ تصمیمی تاریخی از سوی حاکمیت و به ویژه شخص رهبری در تغییر الگوی حکمرانی و
اصلاح بنیادین استراتژی کنونی حاکم بر اداره نظام و کشور است. در اولین گام تلاش
در جهت حل بحران مشروعیت و رفع خلاء بیاعتمادی در درون مرزهای ملی است. این هدف
تنها و تنها با بازگشت واقعی و صادقانه حاکمان به سوی مردم و آشتی با ملت و تمکین
در برابر حق ذاتی و قانونی و ملی آنان در مشارکت و تعیین سرنوشت خویش و با تلاش
صادقانه برای برقراری حکومتی دموکراتیک از طریق اجرای بیتنازل قانون اساسی و
جایگزینی الگوی حکومت مردمسالار به جای الگوی حکومت فردی متکی به نیروی
نظامی/امنیتی محقق میشود. انتخابات آزاد و منصفانه تنها یکی از نشانههای این
تلاش است. پس از حل بحران بیاعتمادی و بر بنیاد آن است که میتوان به حل اصولی و
واقعی بحران در دیگر عرصهها پرداخت.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران معتقد است
مسئله کشور طی ماههای آینده نه مسئله انتخابات ریاست جمهوری بلکه مسئله بنیادین
شیوه مدیریت و اداره کشور و الگوی حکمرانی است. الگویی که اگر برپایه پنج اصل مطرح
شده در بیانیه شماره ۱۷ مهندس موسوی بنا شود خود راهگشای بسیاری از مشکلات موجود خواهد بود.
این اصول به اختصار عبارتند از: (۱) اعلام مسوولیت پذیری مستقیم دولت در
مقابل ملت، مجلس، و قوه قضاییه، (۲) تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز
برای انتخابات ها، (۳) آزادی زندانیان سیاسی و احیای حیثیت و آبروی آن ها، (۴) آزادی
مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقیف شده، و(۵) به رسمیت
شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکل ها و پایبندی کامل به
اصل ۲۷ قانون اساسی. پاسخ این سؤال که «آیا الگوی حکمرانی موجود که دستاورد
آن برای کشور واقعیات اسفباری است که هم اکنون در عرصههای اقتصادی، سیاسی،
فرهنگی، اجتماعی و سیاست خارجی شاهد آن هستیم، تغییر خواهد کرد یا خیر»، تعیین
کننده سرنوشت مسائل دیگر از جمله مسئله انتخابات، تحریمهای همه جانبه بین المللی
و احتمال فاجعه تجاوز نظامی و به طور کلی همه بحرانهای داخلی و خارجی خواهد بود.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران (شاخه خارج
کشور)
۲۳/۸/۱۳۹۱
۱۳۹۱ آبان ۲۶, جمعه
بازرسان سازمان ملل خواهان توضیح ایران درباره مرگ ستار بهشتی
بازرسان
ویژه سازمان ملل متحد در امر حقوق بشر روز پنجشنبه رسما خواستار توضیح مقامات
مربوطه در جمهوری اسلامی درباره مرگ ستار بهشتی، وبلاگنویسی شدند که نزدیک به دو
هفته پیش در بازداشت پلیس جان خود را از دست داد.
مرگ
ستار بهشتی ۳۵
ساله، ساکن تهران، که روز ۹
آبان به اتهام «اقدام عليه امنيت ملی از طريق فعاليت در شبکه اجتماعی» بازداشت شد
و روز ۱۳
آبان در بازداشتگاه پلیس درگذشت تاکنون باعث واکنشهای بسیار در داخل و خارج از
کشور شده است.
به
گزارش خبرگزاری رویترز از شهر ژنو در سوئیس، در ادامه این واکنشهای بینالمللی
بازرسان ویژه سازمان ملل بر لزوم تحقیق درباره این «جنایات مخوف» و اجرای عدالت در
ایران تاکید کردهاند.
احمد شهید، گزارشگر ویژه ایران، در بیانیهای رسمی در این باره گفت: لازم است افرادی که بالقوه در جنایاتی چنین مخوف دست داشتهاند بازجویی شده و به دست عدالت سپرده شوند، چرا که عدم انجام این اقدامات مهر تاییدی است بر فرهنگ معافیت از مجازات.
احمد شهید، گزارشگر ویژه ایران، در بیانیهای رسمی در این باره گفت: لازم است افرادی که بالقوه در جنایاتی چنین مخوف دست داشتهاند بازجویی شده و به دست عدالت سپرده شوند، چرا که عدم انجام این اقدامات مهر تاییدی است بر فرهنگ معافیت از مجازات.
این
گفته بازرس حقوق بشر ایران در سازمان ملل در حالی است که ستار بهشتی نخستین قربانی
زندان در ایران نیست و هنوز در پروندههایی چون زهرا کاظمی و بازداشتگاه کهریزک کسی
مجازات نشده است.
احمد
شهید و دیگر بازرسان حقوق بشر سازمان ملل در ادامه واکنش خود از «تصمیم جمهوری
اسلامی برای تحقیق در مورد مرگ» ستار بهشتی استقبال کرده و با اشاره به احتمال مرگ
او «زیر شکنجه» خواستهاند که یافتههای این پرونده به انتشار عمومی درآیند.
گفته
میشود مرگ ستار بهشتی در زندان بر اثر شکنجه بوده است. وبسايت خبری «کلمه»،
نزدیک به مخالفان حکومت، در همين زمینه تصوير شکايتنامهای منسوب به این مقتول را
منتشر کرده که در مدت بازداشت نگاشته شده است. او در اين «شکايتنامه» از ضرب و
شتم خود توسط نيروهای پليس فتا خبر میدهد.
کميسيون
امنيت ملی مجلس شورای اسلامی گزارشی درباره مرگ این وبلاگنويس منتقد حکومت
ايران ارائه کرد.
در
اين گزارش کوتاه که به بازداشت بهشتی توسط پليس سايبری ايران (فتا) و مرگ او در
بازداشتگاه اشاره شده از قوه قضاييه ايران خواسته شده است «در صورت احراز تخلف با
عناصر متخلف برخورد قانونی» کند.
در
همین زمینه وبسايت خبری «شبکه ايران» از بازداشت سه متهم در رابطه با مرگ ستار
بهشتی خبر داده و گفته است که متهمان مسئولان بازجويی از او بودهاند که «بازداشت
و تحويل دادسرای نيروهای مسلح» شدهاند.
به
نقل از صدای آمریکا
۱۳۹۱ آبان ۲۳, سهشنبه
۱۳۹۱ آبان ۲۰, شنبه
۴۱ زندانی سياسی بند ۳۵۰ اوين: آثار شکنجه ها و ضرب و شتم را بر بدن ستار بهشتی ديدیم
سايت کلمه، نزديک به مير
حسين موسوی گزارش داد که ۴۱ زندانی سياسی در بند ۳۵۰ زندان اوين شهادت داده اند در ساعاتی که ستار بهشتی، وبلاگ نويس
کشته شده، در اين بند بوده است، آثار شکنجه ها و ضرب و شتم را بر بدن وی ديده اند.
اين زندانيان سياسی در
شهادت نامه خود نوشته اند که اتهام ستار بهشتی، نوشتن مطالبی انتقادی نسبت به
مسئولان نظام در وبلاگ شخصی و انتقادی اش بود.
به گزارش کلمه٬ به گفته
اين ۴۱ زندانی سياسی در بند ۳۵۰ اوين، ستار بهشتی گفته بود که ماموران «قصد
کشتنش» را دارند. بر اساس برخی گزارش ها، او چند روز پيش جان خود را در بازداشتگاه
از دست داد. مقام های جمهوری اسلامی ايران تاکنون در اين باره واکنشی نشان نداده
اند.
از جمله زندانيانی که اين
نامه را امضا کرده اند،حسن اسدی زيد آبادی،رضا انصاری راد،عماد بهاور،عليرضا
بهشتی شيرازی،محمد داوری،اميرخسرو دليرثانی،محمدعلی دادخواه،عبدالفتاح سلطانی،ابوالفضل
قديانی،عبدالله مومنی و محسن ميردامادی هستند.
۱۳۹۱ آبان ۱۸, پنجشنبه
گزارشگران بدون مرز خواهان تحقیق و بررسی در بارهی مرگ ستار بهشتی است
به نقل از سایت گزارش گران بدون مرز
جمهوری اسلامی ایران یکی از نمونه های بارز چیرگی مصونیت از مجازات در جهان است. تاکنون برای کشته شدن زندانیان عقیدتی در زندان و از این میان
روزنامهنگاران و وبنگاران زندانی، هیچگاه پروندهای قضایی برای تحقیق و بررسی گشوده نشده است و هیچ کدام از مسئولان این جنایات مجازات نشدهاند.
پاریس- ١٨ ابان ١٣٩١ - گزارشگران بدون مرز با تاسف از خبر درگذشت وبنگار زندانی، ستار بهشتی در تاریخ ١٦ آبان ماه مطلع شده است. خانواده وی در این روز از سوی پلیس احضار و به آنها اعلام شده بود که روز بعد برای تحویل پیکر فرزندشان به پرشکی قانونی کهریزک مراجعه کنند. به نظر میرسد وی بر اثر اعمال خشونت به هنگام بازجویی به قتل رسیده باشد.
ستار بهشتی کارگر و فعال سیاسی ٣٥ ساله، در تاریخ ٩ ابان ماه ١٣٩١ در منزلش از سوی پلیس فتا ( پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات) به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و فیس بوک" بازداشت و به مکانی نامعلومی منتقل شد.
به گفتهی نزدیکان خانواده، در تاریخ ١٧ آبان ماه پیکر این وبنگار بدون آنکه اعضای خانوادهاش بتوانند برای آخرین بار او را ببینند، از سوی ماموران امنیتی به خاک سپرده شده است. خانواده تحت فشار شدید ماموران امنیتی مجبور به دادن اجازه دفن شدند. همچنین خانواده از سوی ماموران تهدید شده است که در این باره با رسانهها صحبت نکنند. به گفته همین نزدیکان ستار بهشتی به عنوان فعال سیاسی برای پلیس شناخته شده بود و در سال ١٣٨٢ در ارتباط با اعتراضات دانشجویی دستگیر و مدتی را در بازداشت بسر برده بود. پلیس در باره مرگ وی رسما توضیحی نداده است، اما بنا بر اطلاعاتی که به دست ما رسیده است وی بر اثر فشارهای ناشی از بازجویی ماموران پلیس امنیت جان سپرده است.
گزارشگران بدون مرز از مسئولان جمهوری اسلامی ایران میخواهد در این باره به شکل رسمی تحقیق و بررسی کنند و نتایج انرا برای عموم انتشار دهند. جامعه جهانی نباید اجازه دهد جنایات رژیم در زندانها ادامه یابد و مسئولان آن از مصونیت از مجازات برخودار باشند.
جمهوری اسلامی ایران یکی از نمونه های بارز چیرگی مصونیت از مجازات در جهان است. تاکنون برای کشته شدن زندانیان عقیدتی در زندان و از این میان روزنامهنگاران و وبنگاران زندانی، هیچگاه پروندهای قضایی برای تحقیق و بررسی گشوده نشده است و هیچ کدام از مسئولان این جنایات مجازات نشدهاند.
در تير ماه ١٣٨٢ زهرا (زیبا) کاظمی خبرنگار ایرانیتبار کانادايی در حين عکسبرداری از تجمع خانوادههای زندانيان در مقابل زندان اوين بازداشت شد. اين روزنامهنگار در مدت بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و در اثر ضربات وارده در ٢٠ تير ماه در بيمارستان نظامي بقيةالله اعظم جان سپرد. پس از تلاش اوليه در پنهان کردن علت واقعی مرگ وی، مقامات رسمي ايران در ٢٥ تير اعلام کردند که زهرا کاظمي در اثر " ضربه ی مغزی " در گذشته است. پيکر زهرا کاظمي با تعجيل بسيار چهارشنبه اول مرداد ماه ١٣٨٢ بر خلاف خواست پسرش استفان هاشميان که در کانادا اقامت دائم دارد، در شيراز به خاک سپرده شد.
امید رضا میرصیافی، در تاریخ ١٩ بهمن ١٣٨٧ بازداشت و به زندان اوین انتقال داده شد. ٨ اسفند ماه در اثر افت شدید فشار خون به درمانگاه اندرزگاه شماه ٧ زندان اوین منتقل شد. و سپس به بهداری زندان اوین و در آنجا سه ساعت طول کشید تا به بیمارستان لقمان حکیم منتقل شود. یک ساعت بعد پزشکی قانونی مرگ امیدرضا میرصیافی را به علت " مسومیت دارویی " در اثر خوردن ٥٠ قرص ( پراپرانولول) ثبت میکند. روز بعد پیکر وی به خانواده برای خاکسپاری به خانواده تحویل داده میشود، اما علیرغم درخواست خانواده و وکیل وی، کالبد شکافی مستقل انجام نمیشود. ٢٩ اسفند پیکر وبلاگنویس جوان در گورستان بهشت زهرا به خاک سپرده میشود.
هدی صابر، همکار مجله توقیف شدهی ايران فردا در تاریخ ١٢ مرداد ماه ١٣٨٩ برای سومین بار در کمتر از ده سال، بازداشت و روانه زندان شده بود. روز جمعه ٢٠ خرداد ١٣٩٠ هدی صابر با تاخیر بسیار و پس از تحمل چندین ساعت درد به بیمارستان انتقال داده شد. متاسفانه تلاش پزشکان به نتیجه نرسید و این زندانی سیاسی نیز بر اثر اهمال مقامات زندان در روز شنبه ٢١ خرداد جان باخت. به گفتهی همبندان این روزنامهنگار در بند ٣٥٠ زندان " وی در بهداری زندان اوین مورد ضرب و شتم و توهین قرار گرفته بود. " هدی صابر از تاریخ ١٢ خرداد در اعتراض به قتل هاله سحابی در اعتصاب غذا بسر میبرد. هاله سحابی، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان، در تاریخ ١١ خرداد ١٣٩٠ به هنگام بدرقۀ پیکر پدرش عزتاله سحابی، یکی از رجال سرشناس ایران، که دو روز پیشتر به مرگ طبیعی در گذشته بود، مورد حملهی ماموران امنیتی ایران قرار گرفت و بر اثر ضربههای وارد شده از سوی یکی از ماموران اطلاعاتی کشته شد.
"ما خواهان اجازه یافتن احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران، برای ورود به کشور هستیم تا بتواند پیرامون این قتلها به شکل مستقل تحقیق و بررسی انجام دهد."
۱۳۹۱ آبان ۱۷, چهارشنبه
ابهام در سرنوشت ستار بهشتی
برخی از وبسایت های خبری گزارش کرده اند که
ستار بهشتی، وبلاگ نویسی که گفته میشود در هفتم آبان توسط پلیس ایران بازداشت شده
بوده، کشته شده است.
سایت اصلاح طلب کلمه، که اولین رسانه ای بود
که سه شنبه ۱۶ آبان (۶ نوامبر) این خبر را منتشر کرد، نوشته است که به خانواده
ستار بهشتی اطلاع داده شده که برای تحویل گرفتن جنازه او به پزشکی قانونی کهریزک
مراجعه کنند.
سایت اصولگرای بازتاب، نزدیک به محسن رضایی،
نوشته است که نمایندگان مجلس ایران هم از این اخبار مطلع شدهاند و در پی تحقیق
درباره آن هستند.
از سوی دیگر، فردی که خود را همسر خواهر آقای
بهشتی معرفی میکرد در مصاحبه با بیبیسی فارسی اخبار منتشر شده درباره مرگ او را
تایید نکرد و گفت که او پس از بازداشت به اعتصاب غذا دست زده و هماکنون در
بیمارستان بستری است.
این اظهارات در شرایطی بیان شده که وبسایت
کلمه مدعی شده است که خانواده آقای بهشتی تحت فشار ماموران امنیتی قرار دارد.
الیستر برت، معاون امور خاورمیانه و شمال
آفریقای وزارت خارجه بریتانیا، در واکنش به خبرهای مربوط به ستار بهشتی با صدور
بیانیهای گفته است که "در صورت صحت این گزارشها" دولت ایران به
"اقدامی شرمآور در جهت سرکوب آزادی بیان شهروندان" خود دست زده است.
وی با ذکر اینکه "مقامات ایرانی در
تأمین صحت و سلامت بهشتی در زندان مسئولیت کامل داشتهاند"، از این مقامات
خواسته است "سریعاً مشخص کند چه بر سر او آمده است".
"نه
مریض بود و نه بیمار"
"الیستر برت، معاون امور خاورمیانه و
شمال آفریقای وزارت خارجه بریتانیا، در واکنش به خبرهای مربوط به ستار بهشتی با
صدور بیانیهای گفته است که 'در صورت صحت این گزارشها' دولت ایران به 'اقدامی شرمآور
در جهت سرکوب آزادی بیان شهروندان' خود دست زده است"
هفته گذشته خبرهایی مبنی بر بازداشت ستار
بهشتی در منزلش منتشر شده بود. وبسایتهای مخالف او را کارگر و یک فعال مدنی و
وبلاگنویس منتقد حکومت توصیف میکنند.
وبسایت روز، که در خارج از ایران منتشر می
شود، امروز مصاحبه ای را با "عموی ستار بهشتی" منتشر کرده که طی آن
تاکید دارد برادرزاده وی در هنگام دستگیری "نه بیمار بوده و نه مریضی ای
داشته" و یک "جوان کاملا سالم" بوده است.
به نوشته وبسایت کلمه، به خانواده آقای بهشتی
اجازه داده نشده برای مراسم خاکسپاری او حضور پیدا کنند.
همین وبسایت نوشته است "با توجه به
اینکه هنوز جنازه ای به این خانواده تحویل نشده، نمی توان درباره ابعاد دقیق این
خبر به طور قطعی قضاوت کرد".
اوباما پیروز انتخابات آمریکا
انتخابات پر هیاهوی آمریکا که چشم
تمام دنیا به نتیجه آن دوخته شده بود با پیروزی اوباما در حال شمارش است. کاملا
قابل پیش بینی بود که اوباما پیروز انتخابات خواهد بود. برنامه های منسجم انتخاباتی
و کارنامه ایی خوب در چهار سال گذشته نوید این را می داد که مردم آمریکا اوباما را
برای ۴ سال دیگر در کاخ سفید بخواهند. در تاریخ آمریکا کمتر سابقه داشت که یک رئیس
جمهور تنها برای یک دوره ۴ ساله رئیس جمهور باشد مگر اینکه اتفاق غیر مترقبه سیاسی
اجتماعی و جهانی این امر را تحت تاثیر قرار می داد ( همانند شکست عملیات نجات
گروگانهای آمریکایی در ایران که کارتر را به زیر کشید). رامنی که نقطه قوت خود را
در دادن شعارهایی میدید که ثروتمندان جامعه و یهودیان را به دور او جمع کند در
مواجهه با برنامه های انتخاباتی منطقی و متکی بر واقعیات اوباما شکست خورد. این
انتخاب برای ایرانیان نیز پیامدهای خوشی خواهد داشت زیرا اوباما انرژی لازم برای
تغییر رژیم ایران و یا حداقل به زانو در آوردن رژیم منحوس آخوندی را داراست. رامنی
اگر چه شعارهای تندی را برای مقابله با ایران صرفا جهت جذب رای جامعه یهودی سر می
داد اما این شعارهای تند صرفا تبلیغاتی بود و هرگز اجرایی نمی شد. حال که اوباما
برای چهار سال دیگر زمان کاخ سفید و می توان گفت تمام جهان را در اختیار دارد ؛بعد
از رفع مشکلات اقتصادی داخلی آمریکا ، مهمترین چالش جهانی او مهار حکومت آخوندی و
فاشیست جمهوری اسلامی خواهد بود.وظیفه ای که تمامی دنیا از او انتظار دارند. بنابر
این ماههای آینده ماههای سرنوشت سازی برای کشور و مردم ما خواهد بود که اگر با
هوشمندی و اتحاد مخالفان رژیم و مردم ایران در مقابل حکومت اسلامی توام باشد می
تواند نوید بخش روزهای خوشی برای ایرانیان باشد که در غیر اینصورت وضعیتی همانند
عراق و افغانستان را می توان برای کشورمان انتظار داشت!
مردم هوشمند آمریکا بعنوان یک جامعه
متمدن و دموکرات دقیقا میدانست که در حال حاضر چه کسی می تواند وضعیت وخیم اقتصادی
را بهبود ببخشد و با انتخاب اوباما نشان داد که هوشمندی یک ملت چه میزان در آینده
او موثر خواهد بود.
۱۳۹۱ آبان ۱۶, سهشنبه
نگرانی عمیق گزارشگران بدون مرز از وضع هشت زندانی زن در ایران
به نقل از
سایت رادیو فردا
سازمان
گزارشگران بدون مرز روز دوشنبه ۱۵ آبان با انتشار بیانیهای گفت که در صورت بروز
هر حادثهای برای هشت زندانی زن ایرانی که پنج روز است در اعتراض به رفتار زندانبانان
دست به اعتصاب غذا زدهاند، این سازمان مقامات ایرانی و به ویژه علی خامنهای را مسئول میداند.
گزارشگران بدون مرز نسبت به وضعیت سلامت هشت زندانی عقیدتی، که سه تن از آنها روزنامهنگار و وبنگار هستند ابرازنگرانی عمیق کرده است.
بهاره هدایت، نازنین دیهیمی، ژیلا بنییعقوب، شیوا نظرآهاری، مهسا امرآبادی، حکیمه شکری، ژیلا کرمزاده مکوندی، نسیم سلطانبیگی، راحله ذکایی و محبوبه کرمی دهم آبانماه، پس از هجوم ماموران زن به بند زنان زندان، در اعتراض به نحوه رفتار و تفتیش بدنی صورت گرفته از سوی این مأموران دست به اعتصاب غذا زدند.
در حال حاضر به جز راحله ذکایی و محبوبه کرمی بقیه این زندانیان نامبرده هنوز در اعتصاب غذا بهسر میبرند.
گزارشگران بدون مرز در بیانیه خود که بر روی وبسایت این سازمان انتشار یافته مینویسد:به نظر میرسد، این زندانیان هدف انتقامجویی مقامات مسئول و ماموران زندان قرار گرفتهاند.
این بیانیه ادامه میدهد: ساعاتی پس از انتشار بیانیهٔ مشترک از سوی شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل و شش سازمان مدافع حقوق بشر در باره وضعیت بند زنان زندان اوین، نگهبانان این زندان، به بند زنان زندان یورش بردند. این ماموران در طی بازرسی چند ساعته وسایل و لباسهای زندانیان و پس از آن که هیچ مورد "ممنوعهای" را کشف نکردند، به شکل تحقیرآمیز و با توهین به تفتیش بدنی زندانیان پرداختند.
گزارشگران بدون مرز میافزاید: امروز این زندانیان نه تنها مجبور به تحمل به حبسهای سنگین هستند، که باید متحمل نقض فاحش همه حقوق ملی و بینالمللی، و رفتار غیر انسانی و تحقیرآمیز هم باشند. جامعه جهانی نباید در برابر تعدی بیشمار جمهوری اسلامی در زندانهای این کشور سکوت کند.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: مقامات مسئول ایرانی و بهویژه علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران مسئول سلامت و امنیت تمام زندانیان هستند. در صورت بروز حادثهای برای این زندانیان ما آنها را مسئول سلامت و جان این زندانیان میشناسیم.
این سازمان در پایان اعلام کرد که گزارشگران بدون مرز حمایت کامل خود را از مبارزه این زندانیان راه آزادی اطلاعرسانی و آزادی بیان اعلام میکند، اما از آنها میخواهد به نام حق حیات و برای حفظ سلامت خود به اعتصاب غذا پایان دهند.
در زندانهای ایران نسرین ستوده، وکیل دادگستری نیز از ۲۶ مهرماه در اعتراض به آنچه محدودیت علیه خود و خانوادهاش نامیده، در اعتصاب غذا به سر میبرد.
مراجع مختلف بینالمللی تاکنون بارها خواستار دیدار از زندانهای ایران شدهاند، امری که ایران همواره از قبول آن سرباز زده است.
زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین خواهان پایان اعتصاب غذای زنان زندانی شدند
به نقل از سایت بی بی سی فارسی
زندانیان سیاسی مرد زندان اوین خواستار پایان اعتصاب زندانیان سیاسی زن در این زندان شدند
تعدادی از زندانیان سیاسی مرد بند ۳۵۰ زندان اوین، در حمایت از زندانیان سیاسی زن این زندان با انتشار نامه سرگشاده خواهان پایان اعتصاب غذای آنها شده و نوشته اند: "از شما همراهان و و یاران جنبش آزادیخواهانه مردم ایران خواستار پایان اعتصاب غذا و پیگیری مطالبات بر حق، در چارچوبی جدید هستیم."
در بخش دیگری از این نامه آمده است: "بر این باوریم که تلاش امروز شما و اصرار بر تمکین به قانون و حقوق انسانی، به زودی نتایج روشن خود را به بار خواهد آورد."
در پی تفتیش و بازرسی بند زنان زندان اوین توسط نیروهای امنیتی، نه نفر از زنان این بند در اعتراض به این تفتیش از روز ۱۰ آبانماه دست به اعتصاب غذا جمعی زدهاند.
این زندانیان در ملاقات روز یک شنبه ۱۴ آبانماه با خانوادههایشان، این تفیتش را مصداق "آزار جنسی" خواندند و خواستار عذرخواهی مسئولان زندان شدند.
به گفته نزدیکان آنها، مأموران زن زندان با برهنه کردن زندانیان به جستجوی بدنی، از جمله در اندام های جنسی آنها پرداخته اند.
شادی صدر، مدیر سازمان عدالت برای ایران نیز با انتشار بیانیهای در همین خصوص به بیبیسی فارسی گفت: "عمل انجام شده مصداق بارز آزار جنسی است که متاسفانه آنطور که تحقیقات ما نشان میدهد به عنوان یک شکنجه جنسی علیه زندانیان سیاسی زن، عمومیت دارد. اما این اولین باری است که زندانیان به طور جمعی به این موضوع اعتراض کرده اند و با به خطر انداختن سلامتی خود، خواستار پایان دادن به این وضعیت شدهاند."
در بخش از نامه زندانیان سیاسی مرد آمده است: "نیک آگاهیم که تهاجم به حوزه حقوقی انسانی، به ویژه انسان های دربند و اسیر، ظاهرا به رویدادی مرسوم و رو به تزاید در بندهای سیاسی تبدیل شده است. همگان می دانند که اعتراض شما به هتک کرامت و حرمت انسانی زندانیانی است که با نیت شرافتمندانه به بند گرفتار آمده اند."
در قسمت پایانی این نامه، امضا کنندگان با اشاره به اعتصاب غذای نسرین ستوده، وکیل زندانی که از ۲۰ روز پیش در اعتراض به شرایط زندان دست به اعتصاب غذا زده بود، نوشتند: "ما زندانیان سیاسی و برادران همراه شما در بند ۳۵۰ زندان اوین بر این باوریم که باید ضمن اصرار به حقوق زندانیان، نظیر مرخصی، ملاقات حضوری و حق ارتباط، از وقوع صدمات جبران ناپذیر نظیر آنچه بر شهید هدی صابر گذشت، بر پیکره مبارزان و آزادی خواهان جلوگیری شود."
محمد علی دادخواه، محمد سیف زاده، محمد داوری، امیرخسرو دلیرثانی،عبدالفتاح سلطانی،محمدحسن یوسف پور سیفی، مصطفی نیلی، سیامک قادری و حسین زرینی امضاءکنندگان این نامه هستند.
به گزارش وب سایت کلمه که به مخالفان دولت ایران نزدیک است، بهاره هدایت، ژیلا بنی یعقوب، مهسا امرآبادی، شیوا نظرآهاری و نسیم سلطان بیگی از جمله زندانیانی هستند که دست به اعتصاب غذای اعتراضی زدهاند.
مقامات ایرانی بارها نامناسب بودن شرایط رفاهی و وضعیت زندانیان در زندانها را رد کرده اند.
در همین خصوص صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه ایران چندی پیش گفت: "زندانهای جمهوری اسلامی ایران از زندانهای بسیاری کشورهای دیگر حتی کشورهای مدعی رعایت حقوق بشر به مراتب بهتر است."
اشتراک در:
پستها (Atom)
اخبار و مطالب مهم
-
-
-
-
-
-
خاتمی: مردی که نیاموخت۷ سال قبل
-
-
-
-